كاوشي در باره تبويب الكافي - صفحه 60

4 . درجه ايمان

يك نكته بسيار مهم ديگر درباره كتاب الإيمان ، آن است كه از نگاه كلينى ، عمل، بى شك در ارزش دهى به ايمان و افزايش آن و ماندگارى عنوان مؤمن بر يك شخص ، نقش بنيادين دارد ۱ و از اين رو ، اگر كسى از هيچ يك از اعمال نيك ، بى بهره باشد ، ايمان وى ارزشى ندارد ، گرچه مسلمان ناميده مى شود. ايمان نيز درجاتى دارد و به هر اندازه كه بهره انسان از فضايل اخلاقى و خوى هاى نيك و پسنديده بيشتر باشد ، ايمان وى نيز بالاتر است.
اين ديدگاه را كلينى ، هم در گزينش نام ابواب مربوط به اسلام و ايمان ، و هم در احاديث مربوط به آنها آشكارا نمايانده است. برخى از اين ابواب ، عبارت اند از : «باب دعائم الإسلام»، «باب أنّ الإسلام يحقن به الدّم»، «باب أنّ الإيمان يشرك الإسلام و الإسلام لا يشرك الإيمان» و... . وى بويژه در باب «أنّ الإيمان مبثوث لجوارح البدن كلّها» ، بر اين نكته تأكيد كرده است كه هر يك از اعضا و جوارح ، بهره اى از ايمان و وظيفه اى در آراستگى آن عضو به ايمان دارد. اين ديدگاه وى در آن روزگار ، پاسخى محكم به مرجئه به شمار مى آمد كه تنها اقرار زبانى به شهادتين را براى مؤمن ناميدن يك شخص ، كافى مى دانستند. ۲
از نگاه آنان اگر كسى به هزاران كار شرم آور و گناه و پرده درى دست بزند ، ولى تنها شهادتين را به زبان بياورد ، مى توان وى را مؤمن ناميد. احاديث اين ابواب ، بيانگر موضع كوبنده امامان عليهم السلام در برابر اين انديشه پليد است.

1.توجّه شود كه در روايات ، حداقل لوازم براى مؤمن ناميدن يك شخص ، اقرار به شهادتين و ولايت امامان عليهم السلام است . همچنان كه در «باب أدنى ما يكون به العبد مؤمنا أو كافرا أو ضالّاً» (الكافى ج ۲، ص ۴۱۰) بدان اشارت رفته است ، با اين حال ، گرچه عمل در اصل پديد آمدن ايمان و صدق عنوان مؤمن ، دخالت ندارد ، ولى بدون عمل ، اين ايمان حداقلى ، نه تنها باقى نخواهد ماند ، بلكه هر لحظه ممكن است با از بين رفتن آن، شخص ، وارد گستره كفر شود. البته چنان كه پس از اين خواهيم گفت ، كفر در روايات ، با كفر اصطلاحى تفاوت دارد و آن كه از حداقل مرتبه ايمان بى بهره است ، يكى از معانى كفر بر او صدق مى كند ، گرچه در ظاهر ، او را مسلمان مى دانيم و همه احكام اسلامى را درباره وى جارى مى كنيم.

2.براى آشنايى با ديدگاه هاى مرجئة درباره ايمان ، ر . ك : القدريّة و المرجئة، ص ۸۵ و ۹۰ .

صفحه از 158