نخستين وجه در تفسير حديثْ آن است كه مراد، نفى ملل از خداوند متعال است. از آنجا كه خداوند ابداً دچار ملال نمى شود، آن را تعليق به محال نموده است؛ چنان كه خداى تعالى مى فرمايد: «وَلاَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ»۱ . ۲
... وجه سوم، آن است كه خداوند فضل و احسان خود را از شما قطع نمى كند تا اين كه از سؤال كردن ملول شويد. عمل انسان ها حقيقتاً «ملَل» است و فعل خداوند ـ با اين كه حقيقتاً مَلل نيست ـ از باب ازدواج و مشابهت دو لفظ در ظاهر و لفظ، و به رغم اختلاف معنا مَلل ناميده شده است. نمونه اين اسلوب آيات زير است:
«فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ .»۳«وَ جَزو?اْ سَيِّئَةٍ سَيِّئَة?مِّثْلُهَا.»۴
و مانند سخن شاعر [عمر و بن كلثوم تغلبى]:
ألا لا يجـهلن أحـد?عَلـيـنـا فنجهَلَ فوق جهل الجاهلينا۵
كه مراد كيفر بر جهل است؛ زيرا انسان عاقل به جهل افتخار نمى كند. ۶ به عقيده سيد مرتضى، قرآن كريم و احاديث از نظر ويژگى هاى زبانى مانند استفاده از كنايه، تشبيه و مَثل يكسان هستند. ۷
4. استشهاد به احاديث
چهارمين ابزار سيد مرتضى در فرايند فهم و تفسير احاديث، استناد و استشهاد به احاديث ديگر است. وى در تفسير حديث «من يتبع المشمعة يشمّع اللّه به» مى نويسد:
ويقارب هذا الحديث من وجه حديث آخر، و هو ما روى عن النبى(ص): «من يسمّع الناسَ بعمله، يسمع اللّه به ؛ حديث ديگرى ـ از وجهى ـ نظير اين حديث است: «هر كس عمل خود را به مردم بنماياند، خداوند (رياى) وى را برملا سازد.۸
1.سوره اعراف، آيه ۴۰.
2.امالى، ج۱، ص ۵۵.
3.سوره بقره، آيه ۱۹۴.
4.سوره شورى، آيه ۴۰.
5.الامالى، ج ۱، ص ۵۶ ـ ۵۷.
6.همانجا.
7.ر. ك: همان، ص ۴۲۸.
8.همان، ج۱، ص ۴۹۴.