هدف از تشكيل خانواده

پرسش :

هدف از تشكيل خانواده چیست؟



پاسخ :

از نگاه كسانى كه براى خانواده قداست قائل نيستند ، هدف اصلى از تشكيل خانواده ، بهره گيرى از تمتّعات جنسى است ؛ بلكه در بسيارى از موارد ، هدفى جز اين وجود ندارد ؛ امّا از نگاه قرآن و احاديث اسلامى ، تشكيل خانواده ، داراى حكمت ها و دلايل متنوّع روانى ، اخلاقى ، اجتماعى و دينى است و اين حكمت ها ـ كه در زير به آنها مى پردازيم ـ ، در واقع ، اصول و پايه هاى تأكيد اسلام بر تشكيل خانواده و ضرورت تقويت و تحكيم اين نهاد ، شمرده مى شوند .

۱ . آرامش روانى

نخستين حكمت تشكيل خانواده كه قرآن كريم ، آن را با صراحتْ بيان كرده است ، رسيدن به آرامش روانى است :

«وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذَلِكَ لَأَيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ .[۱]

و از نشانه هاى او ، اين است كه از [جنس] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنارشان آرام گيريد و ميانتان دوستى و مهر نهاد . به راستى ، در اين [نعمت] ، براى مردمى كه مى انديشند ، قطعا نشانه هايى است»  .

اين آيه به چند درس مهمّ خداشناسى اشاره دارد كه به موضوع خانواده ، تقدّس مى بخشد :

الف ـ امكان بقاى نسل

نخستين درس خداشناسى در اين آيه ، خلقت همسر و امكان تشكيل خانواده و امكان بقاى نسل از اين طريق است :  «وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا»  .

افزون بر اين آيه ، در چند آيه ديگر نيز ، اين درس توحيدى تكرار شده است ، مانند :

«فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا .[۲]

خدا پديد آورنده آسمان ها و زمين است. از خودتان براى شما جفت هايى قرار داد»  .

«وَ اللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا .[۳]

و خداست كه شما را از خاكى و سپس از نطفه اى آفريد و آن گاه ، شما را جُفت جفت گردانيد»  .

موضوع امكان بقاى نسل از طريق آفرينش همسر (نه تنها در مورد انسان ، بلكه در مورد انواع حيوانات) ،[۴]درس خداشناسى است . در روايتى از مفضّل بن عُمر ، گزارش شده كه امام صادق(ع) در تبيين اين درس مى فرمايد :

لَو رَأَيتَ فَردا مِن مِصراعَينِ فيهِ كَلُّوبٌ أكُنتَ تَتَوَهَّمُ أنَّهُ جُعِلَ كَذلِكَ بِلا مَعنىً ؟ بَل كُنتَ تَعلَمُ ضَرورَةً أنَّهُ مَصنوعٌ يَلقى فَردا آخَرَ، فَتَبَرُّزُهُ لِيَكونَ فِى اجتِماعِهِما ضَربٌ مِنَ المَصلَحَةِ، وَ هكَذا تَجِدُ الذَّكَرَ مِنَ الحَيَوانِ كَأَنَّهُ فَردٌ مِن زَوجٍ مُهَيَّأٌ مِن فَردٍ أُنثى، فَيَلتَقِيانِ لِما فيهِ مِن دَوامِ النَّسلِ وَ بَقائِهِ ، فَتَبّا وَ خَيبَةً وَ تَعسا لِمُنتَحِلِى الفَلسَفَةِ ! كَيفَ عَمِيَت قُلوبُهُم عَن هذِهِ الخِلقَةِ العَجيبَةِ حَتّى أَنكَرُوا التَّدبيرَ وَ العَمدَ فيها؟![۵]اگر كُلونى بر يكى از دو لنگه در ديدى ، آيا مى پندارى كه آن ، بيهوده نصب شده است؟ بلكه به ضرورت مى دانى كه آن را ساخته اند تا با لنگه ديگر ، كنار هم آيد و مصلحت [بستن در] را نتيجه دهد و بدين گونه ، حيوان نر را مى بينى كه گويى براى جفت ماده اش آماده شده است تا براى دوام و بقاى نسل ، به هم برسند . پس هلاك و ناكامى و نگون بختى ، از آنِ فيلسوفْ نمايان ، كه چه سان دل هايشان از اين آفرينش شگفت ، كور است ، تا آن جا كه تدبير و هدفمندى آن را انكار مى كنند.

آرى ! عقل، از آن جا كه نمى تواند باور كند كه اتّفاقات كورِ پى در پى ، موجب پديد آمدن «مرد» شده باشد و سپس به منظور بقاى نسل ، شخص ديگرى به نام «زن» پديد آمده باشد ، راهى جز اعتراف به وجود «آفريدگار حكيم جهان» ندارد .

ب ـ كانون آرامش زندگى

درس دوم يكتاپرستى كه در موضوع خانواده ، از آيه ياد شده (آيه ۲۱ سوره روم) مى گيريم ، اين است كه در نظام آفرينش ، خانواده ، كانون آرامش زندگى است :  «لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا»  .

آفريدگار حكيم جهان ، مرد و زن را به گونه اى آفريده كه مكمّل يكديگرند و از اين رو ، تا در كانون خانواده در كنار هم قرار نگيرند ، آرامش پيدا نمى كنند . علّامه طباطبايى در اين باره مى فرمايد :

هر يك از زن و مرد ، به دستگاه خاصّى مجهّز شده است ، به گونه اى كه در عمل ، هر يك ، كار ديگرى را تكميل مى كند و توليد نسل ، برآيندى از مجموع آن دو است . پس هر يك از زن و مرد ، فى نفسه ناقص و نيازمند ديگرى است و از مجموع آن دو ، يك واحد تام به وجود مى آيد كه مى تواند توليد نسل را موجب شود . به دليل همين نقص و نيازمندى است كه هر يك از آن دو به سوى ديگرى كشيده مى شود تا با پيوند با او آرامش يابد؛ زيرا هر ناقصى ، مشتاق كمال خويش است و هر نيازمندى ، به كسى يا چيزى مايل است كه نياز او را برطرف سازد .[۶]

اين جاذبه طبيعى ، ضامن اجرايى مدبّر حكيم جهان ، براى بقاى نسل انسان و ساير حيوانات است . از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود :

وَ لَو كانَ إنَّما يَتَحَرَّكُ لِلجِماعِ بِالرَّغبَةِ فِى الوَلَدِ كانَ غَيرَ بَعيدٍ أن يَفْتُرَ عَنهُ حَتّى يَقِلَّ النَّسلُ او يَنقَطِعَ .[۷]اگر محرّك انسان براى عمل زناشويى ، تنها تمايل به فرزند بود [و هيچ گونه لذّت و كاميابى اى در اين عمل وجود نداشت] ، بعيد نبود كه در اين امر ، آن قدر سستى كند كه نسل بشر كمياب و يا به كلّى منقطع شود.

نكته مهم ، اين كه احاديث اسلامى ،[۸]به كاميابى جنسى در كانون خانواده ـ كه ظاهرا موضوعى صد در صد مادّى است ـ ، تقدّس و ارزش معنوى بخشيده اند .[۹]

ج ـ كانون مودّت و رحمت

سومين درس خداشناسى در موضوع خانواده ـ كه از آيه ۲۱ سوره روم ، برداشت مى شود ـ ، اين است كه آفريدگار حكيم ، خانواده را كانون مودّت و رحمت قرار داده است . مودّت و رحمت ، در واقع ، جان مايه تحكيم پيوند خانوادگى است و هر قدر اين جان مايه تقويت شود ، نهاد خانواده مستحكم تر مى گردد و آرامش بيشترى بر زندگى حاكم مى شود .

خداوند متعال ، به طور طبيعى ، پيمان ازدواج را عامل پيدايش مودّت و رحمت قرار داده است . گزارش شده كه مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و با شگفتى گفت : چگونه است كه مردى با زنى ازدواج مى كند كه هرگز پيش از آن ، نه او آن زن را ديده و نه آن زن ، او را ؛ امّا همين كه ازدواج صورت مى گيرد و مرد بر زنْ وارد مى شود و همدم مى گردند ، هيچ چيز براى آنها دوست داشتنى تر از ديگرى نيست ؟!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در پاسخ او ، به قرائت اين بخش از آيه مورد بحث (آيه ۲۱ سوره روم) بسنده كرد و فرمود :

«وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً .[۱۰]

و خداوند ، ميان شما مودّت و رحمت نهاد»  .

بنا بر اين ، براى هر چه گرم تر شدن كانون خانواده و بهره گيرى بيشتر از بركات آن ، ضرورى است در جهت تقويت اين مودّت و رحمتِ خدادادى ، برنامه ريزى هاى درازمدّت و همه جانبه اى صورت گيرد .

در تبيين فرق ميان مودّت (دوستى) و رحمت (مهر) ـ كه از جهاتى با هم متفاوت اند ـ گفته شده است كه :

يك . مودّت ، انگيزه ارتباط در آغاز كار است ؛ امّا در پايان كه يكى از دو همسر ، ممكن است ضعيف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتى نباشد ، رحمت ، جاى آن را مى گيرد .

دو . مودّت ، در بزرگ ترهاست كه مى توانند به هم خدمت كنند ؛ امّا كودكان و فرزندان ، در سايه رحمت ، پرورش مى يابند .

سه . مودّت ، غالبا جنبه متقابل دارد ؛ امّا رحمت ، يك جانبه و ايثارگرانه است .[۱۱]

به گفته علّامه طباطبايى رحمه الله :

خانواده ، يكى از بارزترين جلوه گاه هاى مودّت و رحمت است كه از يك طرف ، دو زوج را به يكديگر پيوند مى دهد و از طرف ديگر ، موجب مى شود كه هر دو ، بويژه زن ، بر فرزندان خردسال خود ـ كه در تأمين نيازهاى حياتى خويش عاجز و ضعيف اند ـ مهر بورزند و به پناه دادن ، نگهدارى ، پوشش ، تغذيه و تربيت آنها اقدام كنند و اگر اين مهرورزى نبود ، نسل بشر ، منقرض مى شد و نوع انسان ، هيچ گاه امكان حيات نمى يافت .[۱۲]

۲ . سازندگى اخلاقى

از نگاه قرآن كريم ، تشكيل خانواده به وسيله پسر و دختر جوان ، در واقع ، به معناى تهيّه كردن لباس تقواست . اين كتاب آسمانى ، از يك سو در كنار لباس و زيورهاى تن ، تقوا را به عنوان لباس و زيور جان و ارزش مندترين پوشش ، مطرح مى كند و مى فرمايد :

«يَابَنِىءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِى سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ .[۱۳]

اى فرزندان آدم ! براى شما لباسى فرستاديم تا شرمگاهتان را بپوشد و زيور شما باشد ؛ و[لى] لباس تقوا ، بهترين [لباس] است»  .

و از سوى ديگر ، تصريح مى نمايد كه زن و شوهر ، لباس يكديگرند :

«هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ .[۱۴]

آنها لباس شما هستند و شما لباس آنهاييد»  .

اگر در اين دو آيه نورانى در كنار هم تأمّل شود ، به روشنى دلالت دارند كه تشكيل خانواده ، يكى از بارزترين مصاديق لباس تقواست . از اين رو ، در حديث نبوى آمده است كه :

مَن تَزَوَّجَ أحرَزَ نِصفَ دينِهِ .[۱۵]هر كس ازدواج كند ، نصف دينش را حفظ كرده است .

و در حديثى ديگر آمده است كه :

ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ إلّا عَجَّ شَيطانُهُ : «يا وَيلَهُ ، يا وَيلَهُ ! عَصَمَ مِنّى ثُلُثَى دينِهِ» . فَليَتَّقِ اللّهَ العَبدُ فِى الثُّلُثِ الآخَرِ .[۱۶]هيچ جوانى نيست كه در نوجوانى اش ازدواج كند ، مگر آن كه شيطانش فرياد بر مى آورَد : «اى واى بر من! اى واى بر من! دو سوم دينش را از گزند من نگه داشت» . پس بنده بايد در يك سوم ديگر [دينش] ، از خدا پَروا كند .پيام آياتى كه بدانها اشارت رفت و احاديث فراوانى هم كه در موضوع آنها وارد شده ، به مسئولان نظام اسلامى (بويژه مديران نهادهاى فرهنگى) و نيز به خانواده ها ، اين است كه براى مبارزه اساسى با تهاجم سنگين فرهنگى اين دوران و پيشگيرى از فسادهاى تربيتى و اجتماعى و كمك به نسل جوان در جهت سازندگى اخلاقى ، هيچ اقدامى مؤثّرتر از فراهم آوردن لباس تقوا (يا همان تشكيل خانواده) براى آنان نيست . برنامه هاى فرهنگى براى اصلاح و رشد و پويايى جوانان نيز در كنار تهيّه اين لباس تقوا ، كارآيى لازم را خواهند داشت و حتّى شايد بتوان گفت كه بدون آن ، تلاش براى سازندگى معنوى جوانان ، در واقع ، آب در هاونْ كوبيدن است .

۳ . سازندگى اجتماعى

تشكيل خانواده ، نه تنها در تأمين آرامش روانى و سازندگى اخلاقى نسل جوان ، فوق العاده مهم و مؤثّر است ، بلكه در سازندگى جامعه انسانى نيز نقش اساسى دارد . از امام هادى(ع) روايت شده است كه :

إنَّ اللّهَ ـ جَلَّ وَ عَزَّ ـ جَعَلَ الصِّهرَ مَألَفَةً لِلقُلوبِ وَ نِسبَةَ المَنسوبِ ، أوشَجَ بِهِ الأَرحامَ ، وَ جَعَلَهُ رَأفَةً وَ رَحمَةً ، إنَّ فى ذلِكَ لَاياتٍ لِلعالَمينَ .[۱۷]خداوند عز و جل ، وصلت را مايه اُلفت دل ها و پيوستگى نَسَبى قرار داد و [به واسطه آن ، ]رشته هاى خويشاوندى را به هم پيوست و آن را مايه مهر و محبّت ساخت . در اين [ پديده ] ، براى مردمان ، نشانه هايى [ از قدرت و رحمت خداوند ]است .

بلكه نقش تشكيل خانواده در تحكيم جامعه انسانى ، تا جايى است كه بر پايه روايتى از امام رضا(ع) ، اگر هيچ دليل روشنى از كتاب و سنّت ، به اهمّيت آن وجود نداشت ، آثار و بركات گوناگون اجتماعى آن ، براى تشويق و ترغيب انسان هاى خردمند به اين اقدام مهمّ اجتماعى ، كافى بود . متن روايت ، اين است :

لَو لَم يَكُن فِى المُناكَحَةِ وَ المُصاهَرَةِ آيَةٌ مُحكَمَةٌ ، وَ لا سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ ، وَ لا أثَرٌ مُستَفيضٌ ، لَكانَ فيما جَعَلَ اللّهُ مِن بِرِّ القَريبِ ، وَ تَقريبِ البَعيدِ ، وَ تَأليفِ القُلوبِ ، وَ تَشبيكِ الحُقوقِ ، وَ تَكثيرِ العَدَدِ ، وَ تَوفيرِ الوَلَدِ لِنَوائِبِ الدَّهرِ وَ حَوادِثِ الاُمورِ ، ما يَرغَبُ فى دونِهِ العاقِلُ اللَّبيبُ ، وَ يُسارِعُ إلَيهِ المُوَفَّقُ المُصيبُ .[۱۸]اگر در باره ازدواج و وصلت ، آيه اى روشن [ از كتاب خدا ] و سنّتى پيروى شده [ از پيامبر صلى الله عليه و آله ] و احاديث فراوان نبود ، بى گمان ، [ آثار و بركاتى چون : ] نيكى كردن به خويشاوند ، نزديك ساختن افراد دور [ به يكديگر ] ، اُلفت بخشيدن ميان دل ها ، در هم تنيدن حقوق ، افزودن بر جمعيت ، و اندوختن فرزند براى [ رويارويى با ] سختى هاى روزگار و پيشامدهاى زمانه [ كه خداوند در ازدواج قرار داده است ، خود] ، كافى بود كه خردمند دانا ، به اين كار ، رغبت نمايد و انسانِ ره يافته درست انديش ، به سوى آن بشتابد .

۴ . گسترش آرمان توحيد

حكمتِ غايى تشكيل خانواده و هدف نهايى اسلام از اين همه تأكيد بر تشكيل و تحكيم و تداوم آن ، گسترش ارزش هاى انسانى ، انتشار آرمان هاى توحيدى و سرانجام ، جهانى شدن اسلام است ، و بقاى نسل انسان ، در واقع ، مقدّمه براى رسيدن به اين هدف بزرگ است ، و حديث نبوى زير، اشاره به اين حكمت دارد:

ما يَمنَعُ المُؤمِنَ أن يَتَّخِذَ أهلاً ؟! لَعَلَّ اللّهَ أن يَرزُقَهُ نَسَمَةً تُثقِلُ الأَرضَ بِلا إلهَ إلّا اللّهُ .[۱۹]چه چيزى مانع مى شود كه انسان مؤمن ، زن بگيرد؟ ! شايد خداوند ، به او فرزندانى روزى كند كه زمين را با [گويندگانِ] «لا إله إلّا اللّه » ، سنگين كنند .

اساسى ترين هدف در تشكيل خانواده

مهم ترين نكته قرآنى در تبيين حكمت ازدواج ، اين است كه خداوند، وقتى مى خواهد در قرآن حكمت ازدواج و تشكيل خانواده را بيان كند ، نمى گويد : حكمت خلقت همسر و تشكيل خانواده ، بقاى نسل يا فرزند صالح يا پيشگيرى از فساد يا سازندگى اخلاقى و اجتماعى و يا توسعه ارزش هاى اسلامى است ؛ بلكه به حكمتى اشاره مى فرمايد كه بدون آن ، هيچ يك از اهداف خلقت انسان ، قابل تحقّق نيست و آن ، عبارت است از آرامش روانى .

بدون آرامش روانى ، نمى توان از جوان ، انتظار تقوا داشت . بدون آرامش روانى ، نه نسل سالم و صالح پديد مى آيد ، و نه سازندگىِ اخلاقى و اجتماعى اتّفاق مى افتد و نه ارزش هاى دينى و آرمان توحيد ، گسترش مى يابد .

كاوش هاى ميدانى نشان مى دهند كه اضطراب روانى و عدم تعادل روحى ، نقش عمده اى در فسادهاى اخلاقى و اجتماعى دارد و بيشتر جنايات هولناك و خودكشى ها در ميان مجرّدها و به دست آنها صورت مى گيرد .[۲۰]از اين رو ، تشكيل خانواده مى تواند سهمى اساسى در آرامش روانى و سازندگى هاى اخلاقى و اجتماعى ايفا نمايد و اين ، رمز تأكيد قرآن و احاديث اسلامى بر تشكيل خانواده و تحكيم آن و پيشگيرى از فروپاشى اين كانون مقدّس است .

[۱]روم : آيه ۲۱ .

[۲]شورا : آيه ۱۱ .

[۳]فاطر : آيه ۱۱ .

[۴]قانون زوجيت ، نه تنها ضامن بقاى نسل انسان و حيوان ، بلكه ضامن بقاى نسل انواع گياهان و حتّى مى توان گفت كه ضامن بقاى جهان ماده است (ر . ك : رعد : آيه ۳ ، ق : آيه ۷ ، ذاريات : آيه ۴۹) .

[۵]بحار الأنوار : ج ۳ ص ۷۵ ، دانش نامه عقايد اسلامى : ج ۴ ص ۲۶۲ .

[۶]الميزان في تفسير القرآن : ج ۱۶ ص ۱۶۶ .

[۷]بحار الأنوار : ج ۳ ص ۷۹ .

[۸]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۴ ص ۱۳ (خانواده / فصل دوم / ترغيب به پاسخ دادن به غريزه جنسى) .

[۹]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۴ ص ۸۶ (خانواده / فصل دوم / تحليلى در باره عوامل تحكيم خانواده / تأكيد بر پاداش معنوىِ تأمين نيازهاى جنسى) .

[۱۰]ر . ك : ۲۸۲ ح ۴۳ .

[۱۱]ر . ك : تفسير نمونه : ج ۱۶ ص ۳۹۲ .

[۱۲]ر . ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱۶ ص ۱۶۶ .

[۱۳]اعراف : آيه ۲۶ .

[۱۴]بقره : آيه ۱۸۷ .

[۱۵]ر . ك : ص ۲۹۰ ح ۵۵ .

[۱۶]ر . ك : ص ۲۸۸ ح ۵۲ .

[۱۷]ر . ك : ص ۲۸۶ ح ۵۰ .

[۱۸]ر . ك : ص ۲۸۶ ح ۵۱ .

[۱۹]ر . ك : ص ۲۹۲ ح ۵۹ .

[۲۰]تحقيقات نشان داده ميزان ارتكاب جرائم و تنوّع و خطرآفرينى آنها در سال هاى نوجوانى و جوانى (پيش از ازدواج) بيش از ديگر سنين است . لذا جامعه شناسان معتقدند بالا بودن سطح جنايت براى طبقات سنّى جوان ، پديده اى است سخت پايدار . جرايمى از قبيل : جرائم خشونت بار ، تجاوز به عنف و اعتياد ، بالاترين ارقام خود را در اين سنين دارد (جامعه شناسى كجروى : ص ۲۹۵ و ۳۰۷) . همچنين هر چند ميزان خودكشى در آمارهاى جهانى ، در ميان سالان (۴۵ سال به بالا) بيشتر از ديگر گروه هاى سنّى است ، امّا با اين حال ، با اعمال ملاحظات آمارى ، مشخّص مى شود كه نسبت خودكشى در افراد مجرّد و تنها ، به مراتب بيشتر از متأهّلان است . البتّه ميزان آن در رده سنّى ۱۵ تا ۲۴ سال نيز رو به افزايش است . در ايران ، بيشترين خودكشى در گروه سنّى ۲۵ تا ۳۰ سالگى گزارش شده است . از سوى ديگر ، طلاق نيز خودكشى را افزايش مى دهد . مردانى كه از همسران خود جدا مى شوند ، بيش از زنان مطلّقه ، خود را مى كشند . مرگ همسر (زن يا شوهر) نيز ميزان خودكشى را بالا مى برد (ر . ك : خودكشى ، دوركيم : ص ۱۸۹ به بعد ؛ گزارش كارگروه خودكشى همايش اسلام و آسيب هاى اجتماعى «منتشر نشده») .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت