قرآن كريم ، بيش از سى بار ، مردم را به مطالعه شب و روز به عنوان دو آيه خداشناسى و دو پديده شگفت نظام هستى كه حاكى از حكمت آفريدگار جهان است ، دعوت كرده است .
قرآن كريم ، بيش از سى بار ، مردم را به مطالعه شب و روز به عنوان دو آيه خداشناسى و دو پديده شگفت نظام هستى كه حاكى از حكمت آفريدگار جهان است ، دعوت كرده است . گاه مى فرمايد كه شب و روز ، نشانه وجود خداست :
«وَ مِنْ ءَايَـتِهِ الَّيْلُ وَ النَّهَارُ» .[۱]«وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ وَ النَّهَارَ ءَايَتَيْنِ» .[۲]
گاه مى فرمايد كه خدا ، آفريننده شب و روز است :
«وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ» .[۳]
گاه مى فرمايد كه خداوند است كه شب و روز را مسخّر شما كرده است :
«وَ سَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ» .[۴]گاه مى فرمايد كه خداوند است كه شب را به روز ، وارد مى كند و روز را بر شب :
«يُولِجُ الَّيْلَ فِى النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فِى الَّيْلِ» .[۵]
ونيز با تعبيرات ديگرى كه همگى ، انديشمندان را به تأمّل در پديده شب و روز دعوت مى نمايند ، دعوت خود را تكرار مى كند . ساده ترين حكمت شب و روز كه براى همه مردم ، قابل فهم است ، در آيات ۷۱ تا ۷۳ از سوره قصص ، بيان شده است :
«قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ الَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَـمَةِ مَنْ إِلَـهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِضِيَاءٍ أَفَلاَ تَسْمَعُونَ * قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَـمَةِ مَنْ إِلَـهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ * وَمِن رَحمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللِّيلَ وَالنَّهارَ لِتَسكُنوا فيهِ وَلتَبتَغوا مِن فَضلِهِ وَلِعلَّكُم تَشكُرونَ .[۶]بگو: آيا مى دانيد كه اگر خداوند ، شب را تا روز قيامت بر شما هميشگى مى كرد ، چه خدايى جز خدا برايتان نور مى آورد؟ آيا نمى شنويد؟ بگو: آيا مى دانيد كه اگر خداوند ، روز را تا روز قيامت بر شما هميشگى مى كرد ، چه خدايى جز خدا برايتان شب را مى آورد تا در آن ، آرامش يابيد؟ آيا نمى بينيد؟ و از رحمت اوست كه شب و روز را برايتان قرار داد تا در آن ، آرام گيريد و از فضلش بجوييد ، شايد كه سپاس بگزاريد» .
اشاره به اين است كه اگر زمين بر محور خود نمى چرخيد و هميشه ، نيمى از آن در تاريكى و نيمى در روشنايى بود ، اصولاً زندگى در آن امكان پذير نبود . بنا بر اين ، گردش منظّم زمين و نظام دقيق شب و روز ، حاكى از نظم و تدبير و دليل بر توحيد و خداشناسى است .
نكته قابل توجّه اين است كه از نگاه قرآن ، دلالت شب و روز بر وجود خدا ، براى همه كس قابل فهم و بهره بردارى نيست . چند دسته هستند كه از مطالعه شب و روز براى آشنايى آفريدگار هستى و پيدا كردن راه صحيح زندگى استفاده مى كنند :
يك . صاحبان بصيرت
«يُقَلِّبُ اللَّهُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَعِبْرَةً لاِّوْلِى الْأَبْصَـرِ .[۷]
شب و روز را مى چرخاند . بى گمان ، در اين ، عبرتى براى صاحبان بصيرت است» .
دو . خردمندان
«إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَـفِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ لاَيَـتٍ لاِّولِى الْأَلْبَـبِ .[۸]
بى گمان ، در آفرينش آسمان ها و زمين ، و آمد و شد شب و روز ، نشانه هايى براى خردمندان است» .
سه . پرهيزگاران
«إِنَّ فِى اخْتِلَـفِ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِى السَّمَـوَ تِ وَ الْأَرْضِ لاَيَـتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ .[۹]
بى گمان ، در آمد و شد شب روز و آنچه خدا در آسمان ها و زمين آفريده ، نشانه هايى براى پرهيزگاران است» .
چهار . مؤمنان
«أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِى ذَلِكَ لاَيَـتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ .[۱۰]
آيا نديده اند كه شب را براى آرامششان قرار داديم و روز را روشن ؟ بى گمان ، در اين ، نشانه هايى براى مؤمنان است» .
در واقع ، شرط اصلى بهره گيرى از آيات و دلايل خداشناسى ، كنار زدن موانع و حجاب هاى معرفت است .[۱۱]كسانى كه ديده عقلشان محجوب است ، امكان شناخت هاى حقايق عقلى از آنان سلب شده است . از اين رو ، قرآن ، تنها كسانى را از «اُولوا الألباب (خردمندان)» و « اُولوا الأبصار (صاحبان بصيرت)» مى داند كه بتوانند از ديده عقل خود براى شناخت حقايق كه مى تواند راه صحيح زندگى را به آنها ارائه كند ، استفاده كنند .
بنا بر اين ، كمترين درجات تقوا كه تقواى عقلى است و موانع شناخت را مى زدايد ، شرط بهره گيرى از تأمّل در آيات خداشناسى است و اگر چه به وسيله ايمان ، تقواى عقلى به تقواى شرعى ارتقا يابد ، به مراتب معرفت انسان افزوده مى گردد تا آن جا كه در بالاترين مراتب تقوا ، انسان به قلّه اى از معرفت دست مى يابد كه در آن جا در جهان هستى چيزى جز خدا نمى بيند[۱۲]با اين تحليل به اين نتيجه مى رسيم كه همه آياتى كه گروه هاى خاصّى را براى بهره بردارى از دلايل خداشناسى معرّفى مى كنند ، اشاره به شرطيت رفع موانع شناخت براى خداشناسى و درجات معرفت دارند و در حقيقت ، مكمّل يكديگر هستند .
[۱۱]ر . ك : ج ۴ ص ۵۷۹ (فصل دهم : موانع معرفت خدا) .
[۱۲]ر . ك : ص ۱۸۹ (دسته چهارم) .