تحليلي درباره احاديث غيبت در كتاب الغيبة نعماني - صفحه 195

شوند، يا مورد ترديد قرار گيرند، منجر به فروپاشى تمام اين نظام خواهد شد. مهدويت در باورهاى شيعى با غيبت امام دوازدهم (عج) پيوند خورده است. شيعه، امام دوازدهم را همان مهدى و قائم ذكر شده در احاديث مى شمارد، و غيبت را نه فقط از نشانه هاى موعود الهى، بلكه نشانه حقانيت نظام امامت مى داند؛ زيرا امامان پيشين عليهم السلام مكرّر و مفصّل درباره وقوع غيبت براى امام قائم (عج) صحبت كرده اند. نعمانى مى نويسد:
اين غيبت اگر نبود، و اگر با وجود رواياتى كه درباره آن نقل شده، اتفاق نمى افتاد، به يقين مذهب امامت باطل بود؛ اما خداوند ـ تبارك و تعالى ـ انذار ائمّه عليهم السلام را در مورد وقوع آن تصديق كرد، و سخنشان را ـ كه در هر عصر بيان كرده بودند ـ به صحّت رسانيد. ۱
دلبندى شيعه به اين باور، به خاطر تسليم در برابر خداوندى است كه نظام امامت را بر تبعيت از دوازده امامى قرار داده كه آخرينشان همان قائمى است كه غيبتى طولانى خواهد داشت، و در آن غيبت، شيعيان در مواجهه با افكار و آرا و اميال منحرف امتحان خواهند شد.
برخى بحث غيبت امام دوازدهم را از ابداعات فقهاى شيعه مى شمارند:
اگر به تئورى هاى سياسى فقيهان شيعه نظر كنيد، مسأله غيبت را به وضوح خواهيد ديد. شيعيان بعد از وفات امام يازدهم براى مدّتى دچار حيرت شدند. تئورى امامت به آنها مى گفت امام بايد هميشه در جامعه، حى و حاضر باشد و وجود او اساسا براى اداره اجتماع و هدايت مردم به راه راست است؛ لذا امام غايب از نظر آنها مقوله ناشناخته و تعريف ناشده اى بود. به همين دليل، حدودا يك قرن بر جامعه شيعه حالتى حاكم بود كه مورّخان شيعه و مورّخان اسلام از آن به دوره حيرت تعبير كرده اند. در همين دوره حيرت، رفته رفته معناى جديدى از تئورى امامت در جامعه شيعه روييد. محتوا و درون مايه اصلى اين تئورى جديد اين بود كه لزومى ندارد امام با جسم و بدن خود در ميان مردم حاضر باشد، همين قدر كه عنايت و نظارتى بر مردم داشته باشد، كافى است. چنين بود كه ايده امام غايب متولّد شد. ۲
تولّد يك ايده، يعنى اين ايده نبود و بود شد؛ سابقه نداشت و ايجاد شد. تولّد ايده امام غايب، يعنى بدون هيچ سابقه اى اين ايده به وجود آمد؛ مقوله ناشناخته اى بود، آن گاه شناخته شد؛ تعريف نشده بود، سپس تعريف شد.
اين فرضيه در يكى از معانى خود، با الهى بودن مهدويت شيعى ناسازگار است و قبول آن، لوازم و آثارى نظرى و علمى در پى خواهد داشت كه مهم ترين آنها فروپاشى نظام اعتقادى امامت و مهدويت شيعى است.
احمد الكاتب از كسانى است كه همين فرضيه را به صورتى ديگر و با تفصيل بيش ترى بيان كرده است. او در بيان يكى از فِرَق شيعه ـ كه بعد از شهادت امام عسكرى عليه السلام ايجاد شدند ـ مى نويسد:

1.الغيبة، ص۲۴.

2.مهدويت و احياى دين، ص۶۰ .

صفحه از 218