تحليلي درباره احاديث غيبت در كتاب الغيبة نعماني - صفحه 194

پرطنين و محكم مى تپد، و امكان ندارد با فشارهاى جسمى و روحى از حركت بيفتد. عقيده به ظهور موعود آخرالزمان، موعودى كه خليفه خداوند در زمين، و منصوب اوست، موعودى كه دوست دار خير و صلاح است، موعودى كه صلح و دوستى و امنيت را به ارمغان مى آورد و ظلم و فساد را از جامعه مى زدايد، انسان را وا مى دارد تا براى زندگى در حكومت او آمادگى لازم را كسب كند. اين آمادگى، با اميد به زندگى، استقامت در برابر سختى ها و ناملايمات، و تلاش در خودسازى و ديگرسازى فراهم مى شود.
مفهوم مهدويت در فرهنگ تشيع، مفهومى اساسى و محورى است، اما سؤال اين است كه چرا مهدويت با تار و پود زندگى دينى مردم ما آميخته است؟ چه عاملى باعث شده است كه اين اعتقاد راسخ شود، و جامعه شيعه قرن ها با آن زندگى كند و زنده بماند؟ چه امرى موجب شده است مفهوم مهدويت در فرهنگ تشيع، مفهومى اساسى و محورى باشد؟
واقعيت اين است كه شيعيان از ابتدا و هميشه، مهدويت را آموزه دينى و برخاسته از وحى الهى مى دانستند. آنان براى اطاعت از فرمان خداوند متعال، امامت امام دوازدهمشان را ـ كه همان قائم و مهدى ياد شده در روايات است ـ پذيرفته اند و ولايت امام زمانشان را كمال امامت مى دانند. مدرّسى طباطبايى بر اين كه اعتقاد شيعيان در مورد امامت، مبنى بر الهى دانستن آن و نصّ صريح نبوى است، تأكيد مى كند:
موضوع دوستى خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم پديده اى قديم است و به روزگار خود آن حضرت باز مى گردد. در ميان اصحاب و ياران آن حضرت كسانى بودند كه به خاندان او مهر مى ورزيدند. بر اساس روايات تاريخى، پس از درگذشت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ـ كه موضوع جانشينى ايشان مورد اختلاف نظر قرار گرفت ـ همين افراد از صحابه بر اساس نصّ و دستور صريح آن حضرت، از احقيت خاندان طهارت ـ كه نماينده و سردسته آنان على بن ابى طالب (ابن عم و همسر دختر محبوب پيامبر فاطمه زهرا) بود ـ سخن گفته و از آن امام بزرگوار به عنوان شايسته ترين نامزد خلافت جانبدارى كردند ... . پس از شهادت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب، دو فرزند او از فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين، مركز و محور عواطف و پيروى هواداران خاندان عصمت و طهارت ـ كه خلافت را حقّ الهى آنان مى دانستند ـ بودند ... . مآلاً سلسله امامان، با يك استثنا در مورد امام دوم و سوم كه برادر بودند، بر اساس اراده الهى در يك شجره پدر و فرزند قرار گرفت. ۱
آرى، قرن هاست كه جامعه شيعه با گفتن يا صاحب الزمان زيسته، و خود را به خداوند نزديك كرده است؛ چرا كه توسّل به او را، توسّل به ذات ربوبى مى داند. در هيچ برهه اى از تاريخ، تشيع به امام زمانى معتقد نبوده كه جداى از خداوند و تعيين او باشد.

فرضيه «تولد ايده امام غايب در دوران حيرت»

در نظام اعتقادى امامت به طور عام، و در مهدويت به طور خاص، جزئياتى وجود دارند كه اگر رد

1.مكتب در فرايند تكامل، ص۵ ـ ۸ .

صفحه از 218