نبوّت از ديدگاه ميرزا مهدى اصفهانى‏ - صفحه 13

تعليمى به وى نرسد، على‏رغم برخوردارى از عقل، توان ادراكش به فعليّت نخواهد رسيد. امّا آنگاه كه معلّمى از سوى آفريننده او، وى را به خويشتن توجّه دهد، درمى‏يابد كه قائم به خود نيست و به خواست و اراده ديگرى، هستى يافته است. پس خود را عبدى مملوك و محتاج مى‏يابد و چون به مالك و آفريننده خويش توجّه كند، مى‏فهمد كه بى‏اذن مالك حقّ تصرّف در ملك او را ندارد. پس بايد منتظر دستورات مولا باشد و از رضايت يا ناخشنودى او آگاه شود. امّا مالك و خالق بندگان براساس سنّت خويش با همه آنان ارتباط مستقيم برقرار نكرده است و از اينجا ضرورت ابلاغ اوامر و نواهى آفريدگار، پس از متذكّر شدن بندگان به او - توسّط معلّم الهى - روشن مى‏شود.
منصوربن حازم به امام صادق عليه السلام عرض مى‏كند:
هركه فهميد پروردگارى دارد، شايسته است بداند پروردگارش [ از امورى ]رضايت دارد و [ از امورى ديگر] ناخرسند است و [ موارد ]رضايت يا نارضايتى پروردگار را جز از طريق وحى يا رسول نمى‏شناسد. پس اگر به كسى وحى نشود لازم است كه در جست‏وجوى رسولان باشد و چنانچه ايشان را ملاقات كرد بداند كه آنان حجّت پروردگارند و اطاعتشان واجب است.۱
با توجّه به اين مطلب - كه امام صادق عليه السلام نيز آن را تأييد فرموده‏اند - شناخت فرستاده الهى و اخذ اوامر و نواهى خداوند از او - پس از شناخت پروردگار - ضرورى است. امّا شناخت پيامبر چگونه و از چه راهى محقّق مى‏شود؟ اين، سؤالى است كه مقاله حاضر پاسخ آن را در لابه‏لاى مطالب و آثار آيت‏اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى جست‏وجو مى‏كند.

1. تشرّف به محضر خدا

از برخى روايات و ادعيه مأثوره به‏روشنى استفاده مى‏شود كه فرستادگان و حجّتهاى الهى به خود خداوند شناخته مى‏شوند و اين امر، بديهى است؛ زيرا كسى

1.كلينى، ج ۱، ص ۱۶۸

صفحه از 30