اتقان اسناد نمیتواند آسیبی به این اطمینان وارد کند.
3. تعیین مراتب برای نصوص و پایه قرار دادن نصوص مشترک برای مباحث علمی و ارجاع فروع اختلافی به این اصول؛ در توضیح آن میتوان اشاره نمود که با توجه به حجم زیاد نصوص مشترک در منابع حدیثی فریقین و در صد بالای اطمینانآوری آنها میتوان از این نصوص به عنوان مبانی پایه در اندیشه حدیثی بهره برد و اختلافات موجود در فروعات را با توجه به این مبانی مشترک جهت دهی نمود.
4. رد نصوص دال بر مفاهیم اختلافی میان فریقین بر نصوص مشترک و داوری در مورد آنها بر اساس نصوص مشترک و تعیین میزان اعتبار بسیاری از نصوص بر این پایه؛ از نیازهای بسیار مهم معاصر در مباحث حدیثی، کشف یا تعیین مراتب نصوص و متون دینی است. با توجه به میزان اعتبار متون مشترک و جایگاه آنها در مجموعه متون دینی میتوان این متون را به عنوان شاخصهای اساسی در تعیین مراتب نصوص تعریف کرده و بر پایه آنها به ردهبندی متون دینی اقدام نمود، که به حق این نقطه میتواند نقطه آغاز صحیحی برای این امر مهم محسوب گردد.
5. کشف طرق موثّق در میان فریقین بر اساس نصوص مشترک که موجب گسترش حوزه بحث رجالی شده و پایهای اساسی برای بحث از رجال مشترک محسوب میگردد؛ با بررسی سندی و تفکیک اسناد متون مشترک میتوان طرقی را که بیشترین موارد نقل مشترک را دارا هستند؛ یعنی طرقی که بیشترین نصوص قطعی را در بر دارد، به عنوان اسانید و رجال معتبر تعریف نمود که فضایی فراتر از نگاه مذهبی در توثیق رجال در اختیار ما قرار خواهند داد. البته به نظر میرسد که نیاز به تکثر تعداد نصوص مشترک در یک طریق و رجال یک سند در حد دو یا سه مورد نص مشترک کفایت لازم را برای توثیق مجموعه رجال آن سند دارا باشد.
6. افزایش حوزه متون و نصوص شرعی؛ با توجه به توثیق طرقی که از آنها چندین متن مشترک موجود است، میتوان از متون غیر مشترک این طرق نیز استفاده نمود که موجب افزایش دایره نصوص میگردد. با توجه به توسعه توثیق رجال اسناد نصوص مشترک میتوان از نصوص غیر مشترک یک طریق معتبر نیز استفاده نمود که این خود دایره نصوص مورد وثوق و اطمینان را تاحد بسیاری افزایش داده و موجب توسعه مباحث اندیشهای میگردد
7. مستند سازی مباحث تقریب بر اساس متون حدیثی که در کنار قرآن کریم دومین پایه اساسی اندیشه اسلامی در تمامی حوزههای فکری دین است؛