واکاوی عوامل ایمانناپذیری اقوام از دیدگاه قرآن کریم با روش «تحلیل محتوای مضمونی»
سال
1399 / شماره پیاپی
48 /
صفحه
143-173
چکیده :
قرآن ضمن اینکه هدف از ارسال رُسُل را إنذار عمومی مردم و دعوت به دین ذکر میکند، بهطور واقعبینانهای از امکانات، روشها و چالشهای مسیرِ دعوت نیز سخن گفته است. یکی از مهمترین این چالشها، ایمانناپذیری است. قرآن از انسانهایی سخن گفته که طی فرایندی، برای همیشه فاقد قابلیت ایمانآوری شدهاند. فهم روشمند این فرایند و کشف عوامل آن، ما را با سطح تازهای از دعوت به دین که بر مرحله پیشادعوت تکیه دارد، رهنمون میسازد.
واکاوی آیات مربوط به ایمانناپذیری در تحقیق حاضر، با روش تحلیل محتوای مضمونی و استفاده از رابطه همنشینی در روش تحلیل گفتمان انجام شده است. عبارات «لا یُؤْمِنُونَ» و «ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا»، محور آیات ایمانناپذیری هستند. یافتههای تحقیق نشان میدهد دستیابی به شبکهای از مضامین حولِ یک مفهومِ مرکزی، مستلزم بهکارگیری یک روش متنمحور با نگاه مجموعهای به قرآن است. ایمانناپذیری عدهای از انسانها، ارتباط معناداری با شبکه مفهومی «تکذیب»، «طبع قلب»، «خُسران»، «ملأ»، «فسق» و «ظلم» دارد. انسانِ خاسر، انسانی است که ایمانناپذیر شده است. خُسر در آیات متعددی از قرآن، معلولِ عواملی شمرده شده که از آن میان، عامل «تکذیب» نقش کلیدی دارد. تکذیب مرحله جدّیتری از تقابل با دین است که از سطوح بالای جامعه بهطور مشخص «طبقه ملأ» آغاز و طیّ اقداماتِ چندگانهای از سوی این طبقه با هدفِ تقابل با دعوتِ أنبیاء، بهتدریج به سطوح میانی و پایینی جامعه تسری مییابد.
کلیدواژههای مقاله :قرآن، ایمان، تکذیب، طبع قلب، تحلیل محتوای مضمونی