63
در پرتوِ حديث

برايتان دعا مى كنيم و به دعاى شما آمين مى گوييم. عمرو مى گويد: آنچه گفتيد ، فهميدم ، ولى چگونه به دعاى ما [ نشنيده و نديده ]آمين مى گوييد!
حضرت على عليه السلام فرمود: حاضر و غايب بر ما يكسان است.
امام صادق عليه السلام پس از شنيدن حديث ، فرمود: عمرو راست گفته است.

عرضه احاديث فقهى

با فرصتى كه در اثر درگيرى هاى سياسى امويان و عباسيان پيش آمد ، امام باقر و امام صادق عليهماالسلام توانستند افزون بر عقايد ، فقه شيعه را نيز رشد داده و آن را دقيق تر و صحيح تر سازند. هجوم تشنگان علم به مدينه ، براى فراگيرى احكام از اين دو امام بزرگ ، و اختلاط شاگردان مكتب هاى مختلف ، حوزه درس بزرگى پديد آورد. مراوده علمى و درگيرى هاى ذهنى در كنار حضور امام ، شالوده هاى نخسيتن فقه را قوت بخشيد ، و فقيهان بزرگ شيعه را قادر ساخت ، به درك متن احاديث و تناظر آنها نسبت به هم ، نائل شوند ، و با دسته بندى و پيوند آنها ، مجموعه هايى غنى پديد آورند.
پيدايش اين مجموعه مركب از فقه و فقيه و امام ، و استاد و شاگرد و كتاب ، شاخصى براى نقد و ارزيابى شنيده ها و فتاوى و آراء متفاوت كه بيشتر رنگ حديث داشت ، به دست داد ، و حديث نگاران فقيه و خردورز ، چون زراره و محمّد بن مسلم و ابان بن تغلب ، از آن ، براى قبول و يا ردّ حديث به گوينده آن ، سود مى بردند. آنان افزون بر حفظ تعداد فراوانى از احاديث ، توانسته بودند به علم صحيح اهل البيت دست يابند ، و در پرتو تعاليم دو امام ، قواعدى براى فهم كتاب و سنت و محك زدن اخبار و روايات بيابند. از اين رو ، راويان بزرگى همچون عمر بن اذينه ، به عرضه نوشته ها و دانسته هاى خود بر زراره اكتفا مى كنند ، و حتى كسى چون سلمة بن محرز ، حديثى كه خود شنيده ، بر اصحاب عرضه مى كند ۱ ، اما بسيارى از راويان ، به عرضه مستقيم بر امام ، علاقه داشتند. علاقه اى كه گاه به حدّ وسواس مى رسيد و ما نمونه هايى از آن را در بخش «انگيزه هاى عرضه» خواهيم

1.الكافى ، ج ۴ ، ص ۳۷۸ ، ح ۱ ؛ تهذيب الأحكام ، ج ۵ ، ص ۴۸۶ ، ح ۳۷۹ ، عرضه بر اصحاب خاص امام ، نمونه هاى ديگر نيز دارد ، از جمله عرضه بر هشام بن الحكم (بحار الأنوار ، ج ۱۰ ، ص ۲۹۶ ، ح ۵ ).


در پرتوِ حديث
62

اين اساس ، هر حرامى را حلال مى شمرند. امام صادق عليه السلام فرمود: چطور؟! خداوند ايشان را لعنت كند! پدرم منظورش اين بود كه پس از شناخت حق ، هر كار خيرى خواستى انجام ده ، كه از تو قبول مى شود».
ناگفته نماند ، اينان مغرضانه حديث را تأويل كرده بودند ، كه اين چنين با برخورد شديد و هجوم طوفانى امام طرد مى شوند ، وگرنه شخصى چون محمّد بن مارد كه منظور امام را درست درنيافته ، مورد كوچك ترين تعرض از امام واقع نمى شود. كلينى گزارش اين واقعه را آورده ، 1 كه خود يك عرضه حديثى است.
غلو و افراط غاليان در علم امام نيز ، زمينه را براى ترديد راويان شيعه در احاديث مربوط به اين موضوع ، فراهم آورد و آنان را ناگزير از عرضه هرگونه حديثى مربوط به علم امام نمود.
كشى ، تعدادى از اين احاديث را گزارش كرده است 2 . نمونه هاى ديگرى نيز در بحار الأنوار يافت مى شود كه به يك مورد اشاره مى كنيم :
أبو الربيع الشامى: قلت لأبى عبد اللّه عليه السلام : بلغنى عن عمرو بن الحمق حديث ، فقال: أعرضه ، قال: دخل على أمير المؤمنين عليه السلام فرأى صفرة فى وجهه ، فقال: ما هذه الصفرة؟ فذكر وجعا به ، فقال له على عليه السلام : إنّا لنفرح لفرحكم و نحزن لحزنكم و نمرض لمرضكم و ندعو لكم و تدعون فنؤمّن. قال عمرو: قد عرفت ما قلت ، و لكن كيف ندعو فتؤمّن؟ فقال: إنّا سواء علينا البادى و الحاضر.
فقال أبو عبد اللّه : صدق عمرو؛ 3
ابو ربيع شامى مى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم كه حديثى از عمرو بن حمق به من رسيده است ، حضرت فرمود: آن را عرضه كن.
[ گفتم : ] عمرو مى گويد كه بر حضرت امير مؤمنان وارد شد ، حضرت زردى چهره او را ديد و از آن جويا شد. عمرو دردش را مى گويد . حضرت على عليه السلام مى گويد: ما از شادى شما شاد و از اندوهتان ، اندوهناك و از ناخوشيتان ، ناخوش مى شويم ، و

1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۴۶۴ ، ح ۵ .

2.رجال كشى ، ج ۲ ، ص ۵۷۹ ، شماره ۵۱۵ و ص ۵۸۷ ، شماره ۵۳۰ و ص ۵۸۸ ، شماره ۵۳۲ .

3.بحار الأنوار ، ج ۲۶ ، ص ۱۴۰ ، ح ۱۲ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 301626
صفحه از 410
پرینت  ارسال به