33
در پرتوِ حديث

برقرار كرده اند ، ۱ به بوته آزمايش درآوريم و در صورت تأييد ، آن را به امامان معصوم و عالم خود عليه السلام نسبت دهيم و آنجا كه تأييد نشد ، در صورت ضعف سند ، آن را به امامان نسبت ندهيم و حتى با مشاهده برخى قرينه هاى ديگر ، ساختگى بخوانيم و در صورت صحت و اعتبار سند ، در دلالت عموميت و ابديت آن كه منطوق صريح روايات نيستند ، ترديد روا داريم و مانند احاديث طبّى ، آن را عمومى ، جاويدان و براى هر زمان و مكان ندانيم.
اگرچه در صورت اخير ، راهى براى يك پژوهش گسترده ديگر را گشوده ايم و آن ، بازيابى شرايط و زمينه هايى است كه راه درمان پيشنهادى امام عليه السلام را موجّه و معقول كرده بوده است.
گفتنى است نمونه ما ، خود ، شاهدى بر عدم عموميت دارد و آن توصيه خوردن انگور سياه به پيامبران است و آن هم در واقعه توفان نوح. همچنين راه هاى ديگر پيشنهادى احاديث براى درمان افسردگى ، مانند شستن لباس و سر ، ۲ مى تواند قرينه اى بر عدم انحصار و تعدد راه ها ، متناسب با بيماران و گرفتاران گوناگون باشد.

ب : نا آشنايى با روش هاى تجربى

ناآزمودگى در تحقيق ، از بزرگ ترين موانع پيش برد آن است و به كار بستن روش تجربى براى تحقيق گزاره هاى دينى ، مستلزم وجود پژوهشگرانى است كه در دو حوزه دين و علم و در بحث ما ، حديث و روان شناسى به خوبى و به شيوه مدرسه اى درس آموخته و تجربه اندوخته اند و اين مطلوب ، هم اكنون حاصل نيست ، اگرچه متخصصانى داريم كه در كنار زمينه اصلى تحقيق خود ، با كليات حوزه ديگر آشنا شده اند ، اما اين مقدار آشنايى براى نظريه پردازى و بهره گيرى كامل از هر دو شاخه علم و دين ، بسنده نيست ، به ويژه آن كه پيشينه اين همكارى متقابل در جهان غرب ، قرين با موفقيت نبوده است و داده هاى دينى منسوب به مسيحيت و نيز كوته بينى برخى از عالمان دينى ، از بارور شدن آن جلوگيرى

1.ر . ك : ميزان الحكمة ، ج ۱ ، ص ۶۱۳ ، باب ۸۲۱ «يطرد الحزن» .

2.همان ، حديث ۴ و ۳۸۰۳.


در پرتوِ حديث
32

از زاويه اى ديگر ، بيشتر روايات ما ، مانند سخنان ديگران ، ظهور و نه صراحت دارند و اين بدان معناست كه ممكن است مقصود اصلى امام عليه السلام از سخن خويش ، با معناى بدوى و آنچه در آغاز و با يك نگاه ساده فهميده شده است ، متفاوت باشد و اين تفاوت ، از پيمودن راه هاى معمولى ، مانند گردآورى قرينه ها و يافتن زمينه ها ، شرايط و اسباب صدور حديث به دست نيايد و تنها در ميدان تجربه عملى و آزمايشگاهى مشخص گردد . اينجا نيز هراسى از تجربه و آزمون و خطا نيست؛ چه ، ظهور ، يك مفهوم كشدار است و از قلّه صراحت تا درّه ابهام ، امتداد دارد و فرض تغيير معناى اوليه و تبديل آن به معناى ثانويه ، مساوى دست كشيدن از ظهور نيست.
به عبارت ديگر ، آزمون و خطا و تجربه ، فهم ما را دگرگون مى سازد و نه معناى اصلى حديث و مقصود گوينده آن را ، تا از دست بردن در حديث و شكستن تقدس آن به هراس افتيم .
اين درست ، مانند يافتن احاديث متعارض است كه به هنگام دستيابى به آن ، هرچند از پس قرن ها كاوش و بحث ، گاه فهم ما را از معناى حديث اول تغيير مى دهد. ۱ تنها آنچه در اين جا رعايتش لازم است ، تقيّد به منطق و شيوه درست فهم حديث است ، يعنى داده هاى تجربى و علمى ، بايد از طريق روش هاى رايج ، معناى جديد و تازه فهم را به حديث نسبت دهد و با قواعد زبان عربى و ديگر ضابطه هاى حاكم بر فهم نصوص دينى ، سازگار باشد.
يك نمونه بارز در اين ميان ، احاديث طبّى هستند كه چون در مقام عمل و تجربه درآمدند ، در برخى موارد تأييد نگشتند و از اين رو ، شيخ صدوق آنها را نه از نوع احاديث قانونى و كلى ، بلكه از دسته احاديث خاص و موردى دانست كه با توجه به شرايط زمانى و مكانى خاص مخاطب ، معنا مى يابد و صحت آن ، منوط به حصول همه آن شرايط و زمينه هاست.
از اين رو ، ما مى توانيم احاديثى را كه ميان خوردن انگور و راندن افسردگى ارتباط

1.ر . ك : روش فهم حديث از همين قلم ، بخش : سير فهم حديث ، فصل : احاديث متعارض.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 300160
صفحه از 410
پرینت  ارسال به