233
در پرتوِ حديث

براى كسى كه آن را جايز مى داند ، حجّتى [ قابل استناد ]است» .
در اينجا نيز ، علّامه شعرانى رحمه الله ردّيه و يا حاشيه اى تفصيلى و توضيحى ندارند كه به معناى پذيرش اين نظر است و در ذيل قطعه اى ديگر از اين حديث ، دليلى نيز ارائه داده است كه مى آيد. گفتنى است برخى روايات به ظاهر متعارض در اين زمينه به سادگى قابل حل و جمع با اين روايات هستند . اين احاديث جمع عرفى دارند و به منزله قيدهايى براى جواز نقل معنا به شمار مى روند . 1

ب ـ سيره راويان ، عالمان و مردمان

امامان با تجويز نقل معناى حديث ، به ترويج و همگانى شدن حديث و نقل آن يارى رساندند و از اين رو ، نقل معنا نزد راويان شيعى ، به صورت يك شيوه امضا شده و مقبول در آمد. شيخ طوسى كه سخنگوى قدما شناخته مى شود از كاربرد اين روش خبر داده و آسيبهايى را نيز براى آن برشمرده است. ۲ از محدّثان و فقيهان روزگار معاصر نيز آيت اللّه بروجردى رحمه الله نقل معنا را امرى شايع در ميان راويان دانسته و گفته است:
چون در احوال راويان و روايات امامان معصوم عليهم السلام مى نگريم ، در مى يابيم كه در موارد بسيارى ، عين الفاظى را كه شنيده اند نقل نمى كنند؛ بلكه معناى آنچه را دريافته اند و به ذهن خويش سپرده اند باز مى گويند؛ گرچه گاه در اين ميان ، دچار خطا هم مى شوند .۳
علّامه شعرانى رحمه الله نيز با اين عالمان همراهى كرده و خود ، با وجود قبول دلالت دو حديث صحيح موجود در اين زمينه كه در بخش پيشين گذشت ، قوى ترين دليل را بر جواز

1.ر . ك : كافى ، ج ۱ ، ص ۵۱ ، ح ۱ ؛ كنز العمّال ، ج ۱۰ ، ص ۲۸۸ .

2.وقد كان منهم من ينقل الحديث بالمعنى دون اللفظ ، فيقع الغلط فيه من هذا الوجه ؛ عدّة الأصول ، شيخ طوسى ، ج ۱ ، ص ۹۵ .

3.ايشان در درس فقه خود ، گاه چند حديث را به يك حديث باز مى گردانده است. براى نمونه ، حديث دوازدهم و پانزدهم باب پانزدهم از ابواب نماز مسافر وسائل الشيعة را يك حديث دانسته و سپس گفته است : «النقل بالمعنى كان أمراً شائعاً بين الرواة» ؛ البدر الزاهر ، ص ۱۸۵ ؛ ر . ك : كتاب الأحاديث المقلوبة و جواباتها ، ص ۳۱.


در پرتوِ حديث
232

بازگو كردن آن] كم و زياد مى كنم ، [حكمش چيست؟] امام فرمود : اگر مقصودت ، رساندن همان معانى [كه من گفتم ]باشد ، اشكالى ندارد» .
در حديث بعدى داوود بن فرقد همين مسئله را با امام صادق عليه السلام در ميان مى گذارد و مى گويد :
«إنّى أسمع الكلام منك فأريد أن أرويه كما سمعته منك ، فلا يجيئ . قال: فتعمد ذلك؟ قلت: لا ، فقال: تريد المعانى؟ قلت: نعم ، قال: لابأس ؛ 1 من از شما سخنى را مى شنوم و مى خواهم آن را همانگونه كه از شما شنيده ام روايت كنم ، امّا [الفاظش به زبانم] نمى آيد. حضرت فرمود: اشكالى ندارد» .
گفتنى است هر دو روايت صحيح است و بسيارى از افراد واقع در اسناد آنها از بزرگان و روايان موثّق و مشهور شيعه هستند. روايات ديگرى نيز در اين باره موجود است. 2 و ممكن است روايات بيشترى نيز يافت ، امّا براى بررسى ديدگاه علّامه شعرانى رحمه اللهكافى است به حواشى ايشان بر شرح ملّا صالح در ذيل اين دو حديث مراجعه مى كنيم.
ملّا صالح در شرح حديث اوّل مى گويد :
«هذا الحديث الصحيح حجّة لمن قال بجواز نقل الحديث بالمعنى 3 ؛ اين حديث صحيح ، براى كسانى كه قائل به جواز نقل معناى حديث است ، حجّت [ شرعى ]است» .
و علّامه شعرانى به اين بخش از عبارت هيچ تعليقه و حاشيه اى نزده و اين بر اساس شيوه تعليقه نويسى ، به معناى قبول و موافقت با آن است.
در شرح حديث دوّم نيز ملّا صالح مازندرانى به تفصيل گراييده و احتمالات معنايى متعدّدى را در هريك از بخش هاى كلامى حديث ارائه و سپس برخى را ترجيح داده است ، امّا در پايان آن چنين نوشته است :
«و فيه على جميع الاحتمالات دلالة على جواز نقل الحديث بالمعنى ، فهو حجّة لمن يجوزه» . 4 «و حديث بر همه فروض ، دلالت بر جواز نقل به معناى حديث دارد و آن

1.همان ، ح ۳.

2.بنگريد : بحار الأنوار ، ج ۲، ص ۱۶۱ ، كنز العمّال ، ج ۱۰ ، ص ۲۳۰ ، ۲۳۶.

3.شرح ملّا صالح ، ج ۲ ، ص ۲۵۴.

4.همان ، ص ۲۵۸.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 300130
صفحه از 410
پرینت  ارسال به