اگر چه شواهد ريز و درشت ديگرى و يا غير صريح ترى نيز وجود دارد ۱ ، امّا مى توان به مهم ترين آنها اشاره اى كوتاه داشت. علّامه مجلسى در جلد دوم بحار الأنوار كه اختصاص به «كتاب العلم» دارد ، در باب 28 ، اخبارى را جمع كرده است كه موضع گيرى شديد ايشان را نشان مى دهد. ايشان عنوان باب را چنين انتخاب كرده است:
ما ترويه العامّة من أخبار الرسول صلى الله عليه و آله و أنّ الصحيح من ذلك عندهم عليهم السلام والنهى عن الرجوع إلى أخبار المخالفين و فيه ذكر الكذّابين؛۲آنچه اهل سنّت و غير شيعه از روايات حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل مى كنند ، و اين كه صحيحِ اين اخبار ، نزد اهل بيت عليهم السلام است ، و نهى از مراجعه به اخبار مخالفان ، و نيز در اين باب از دروغگويان ياد شده است.
شايد با مراجعه به روايات باب ، نتوان اين عنوان را اصطياد كرد ، امّا مى توان آن را قرينه اى صريح بر عدم اعتماد علّامه مجلسى به روايات اهل سنّت دانست.
اينك ، اين ترديد بر مى انگيزد كه با توجه به اين زمينه فكرى ، آيا علّامه مجلسى ، حديث و مطلبى از كتب اهل سنّت نقل مى كند ، و يا همه آنها را به كنار مى نهد؟ براى پاسخگويى به اين سؤال ، ابتدا نشانه هاى متعارض را مى آوريم و سپس تفسير هر دو دسته قراين [ نقل و عدم نقل ] را ارائه مى كنيم.
شواهد نقل از منابع اهل سنّت
علّامه مجلسى ، خود در معرفى كتاب هاى مورد استفاده اش در تأليف بحار الأنوار و پس از ذكر كتاب هاى شيعه ، به معرفى منابع اهل سنّت خود مى پردازد و با تقسيم آنها به دو دسته كلّى ، يك يك آنها را بر مى شمرد. ۳
ايشان ، نخست كتاب هايى را نام مى برد كه براى تصحيح الفاظ روايت و يا تعيين معانى آن ، مورد استفاده قرار داده و سپس كتاب هاى روايى ايشان را ذكر مى كند. اين كتاب ها كه تعدادشان به هيچ وجه اندك نيست و در همه علوم و فنون گسترده شده اند ، بزرگ ترين