و در باره مردى سؤال شد كه مى خوابد سپس بيدار مى شود و دست به آلت خود مى كشد و مى بيند كه خيس و مرطوب شده ولى چيزى در خواب نديده ، آيا بايد غسل كند ؟
به عبارت ديگر ، فرض راوى در دايره اغسال مربوط به خروج مايعات از مخرج بول است كه آيا خروج مايعاتى مانند مذى و ودى نيز كه متفاوت از منى هستند ، موجب وجوب غسل مى شود يا نه ؟ و امام در همين محدوده سؤال ، حكم به عدم وجوب غسل كرده است و حصر را با نظر به همين دامنه و به اصطلاح در نسبت سنجى با اين محدوده ارائه است و در اين صورت ، حكم حديث ، منطقى ، فقهى و مقبول و بدون معارض مى نمايد .
نكته : اَفعل تفضيل
يكى از مسايل مهم حديثى ، حلّ «افعل تفضيل»هاى واقع در روايات است . اين مسئله اگر چه ارتباط مستقيمى با سؤال راوى ندارد ، اما با مسئله حصر اضافى ، كاملاً مرتبط است و تأثير قرينه ها بر فهم مقصود را به خوبى نشان مى دهد. مشكل اين است كه در روايات مختلفى ، اشخاص گوناگونى را «أعبد الناس» «أفضل الناس» «خير الناس» معرفى كرده اند و از سوى ديگر مى دانيم كه اگر «افعل تفضيل» به «ناس» اضافه شود ، تنها يك مصداق دارد و از اين تضاد درونى پيش مى آيد .
راه حل اساسى اين مشكل در توجه به اضافى بودن اين تفضيل است . ما مثالى از ميان آنچه مجلسى رحمه الله شرح داده است مى آوريم و با توضيح مختصر همان ، اين راه حل را روشن تر مى كنيم . اين مثال قطعه اى از متن وصيت پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام و عبارت «من أتى اللّه بما افترض عليه فهو من أعبد الناس» ، هر كس خدا را به وسيله آنچه بر او واجب كرده پرستش نمايد ، از عابدترين مردم است كه شيخ صدوق آن را در باب «نوادر» ، آخرين باب كتاب من لا يحضره الفقيه آورده است ۱ .
سؤال اين است كه آيا كسى كه تنها به واجبات اكتفا مى كند ، عابدترين مردم است ؟ ! و