135
در پرتوِ حديث

كه بخواهيم از حديث ببريم ، به گونه اى مستقيم و بدون واسطه ، به فهم آن منتقل مى شود . اگر حديثْ فهميده نشود ، مانند آن است كه خوانده نشده و مورد استفاده قرار نگرفته است .
در اين جا ، بهتر است اهمّيت فقه الحديث و فهم روايت را ابتدا از خود احاديث و امامان معصوم عليهم السلام برگيريم ، كه نخستين هشداردهندگان به اين مهم و اولين شارحان حديث و سنّت نبوى بوده اند و در كشف معانى آن ، كوشش هايى پى گير داشته اند . و سپس اهميت آن را به مناسبت نوشتار ، از زبان عالمان ، سپس مرحوم مجلسى رحمه اللهبياوريم كه شرح بزرگ او بر كتاب من لايحضره الفقيه و رنجى كه بر سر فراهم آمدن آن نهاده ، خود به تنهايى شاهد مدعاى ماست.
عبيده سلمانى ، هشدار امام على عليه السلام را در اين زمينه چنين نقل مى كند :
يا أيّها الناس! اتّقوا اللّه و لا تفتوا بما لا تعلمون ، فإنّ رسول اللّه صلى الله عليه و آله قد قال قولاً آل منه إلى غيره ، و قد قال قولاً من وضعه فى غير موضعه كذب عليه ... ؛۱امام صادق عليه السلام نيز اين شيوه را در پيش گرفته و همين احتياط را در احاديث خود و ديگر امامان ، ضرورى مى داند . ايشان مى فرمايد :
حديثٌ تدريه خيرٌ من ألفٍ ترويه ، ولايكون الرجل منكم فقيها حتّى يعرف معاريض كلامنا ، و إنّ الكلمة من كلماتنا لتنصرف على سبعين وجها ، لنا من جميعها المخرج ؛۲
يك حديث بفهمى ، بهتر از آن است كه هزار حديث [ نفهميده ] نقل كنى . هيچ يك از شما فقيه و بيناى در دين نمى شود ، مگر آن كه تعريض هاى كلام ما را بشناسد . گاهى سخنى از سخنان ما تا هفتاد تفسير دارد كه براى همه آنها پاسخ داريم .
همچنين آن امام همام مى فرمايد كه اگر كسى توان فهم معانى احاديث اهل بيت عليهم السلام را يافت و به ژرفاى اين دريا رسيد ، فقيه ترينِ مردم خواهد بود :
أنتم أفقه الناس إذا عرفتم معانى كلامنا ، إنّ الكلمة لتنصرف على وجوه ، فلو شاء إنسان ، لصرف كلامه كيف شاء و لا يكذب ؛۳

1.تهذيب الأحكام ، ج ۶ ، ص ۲۹۵ (ح ۸۲۳ ) .

2.معانى الأخبار ، ص ۲ .

3.معانى الأخبار ، ص ۱ .


در پرتوِ حديث
134

همگون اعتقادى ، يارى مى رساند ، به گونه اى كه به ساختار به هم پيوسته زبانى و عقلانى حاكم بر مجموعه احاديث ، خللى وارد نيايد.
فقه الحديث ، از دانش هاى حديثى مربوط به متن است كه به فهم محتوا و مضمون حديث يارى مى رساند ، و شرح متن حديث و حلّ مشكلاتِ بر سر راه فهم آن را به عهده دارد. ۱
اگر چه همه دانش هاى حديثى با تمام شاخه هاى فرعى خود ، مهم و حتى ضرورى هستند ، اما آنچه كه به گونه مستقيم ترى در ارتباط با شرح و فهم مقصود اصلى حديث ، و بهره گيرى از آن در ديگر علوم الهى و انسانى ، و به صحنه عمل درآوردن و تحقق بخشيدن آن در زندگى است ، دانش (فقه الحديث) است كه اگر درست به كار بسته شود و مسير منطقى آن به تمام و كمال پيموده شود ، ما را به مفهوم حقيقى حديث نزديك مى گرداند و پس از عبور از بوته نقد ، وظيفه علمى و عملى ما را معين مى سازد و پس از فراغ از حجيّت آن ، اين وظيفه را اعتبار مى بخشد و عمل ما را به دين مستند مى كند.

اهميت فقه الحديث

بر اساس آنچه گفته آمد ، كاميابى در اين شاخه ، مى تواند كوشش هاى ما را در ديگر گونه هاى علوم حديثى با ثمر سازد ، و حديث پژوه را از زيبايى هاى كلام اهل بيت بهره مند و در لذت هاى فهم حديث ، غوطه ور كند.
نكته حائز اهمّيت در اين جا ، آن است كه هر چه در باره حديث بگوييم و هر استفاده اى

1.دانش هاى حديثى ، در يك دسته بندى كلى ، به دانش هاى مربوط به رجال و سند حديث و علوم مرتبط با متن و محتواى آن تقسيم مى شود. دسته سوم دانش هاى حديثى نيز ، به هر دو بخش سر مى كشد و يا از فرآورده هاى هر دو دسته براى ابداع و حلّ مسائل خود كمك مى گيرد. دسته نخست و مسائل مربوط به احوال راويان و معاصرت و اتصال طبقات آنان با يكديگر ، و مشكلات مربوط به اسناد روايات ، در علم «رجال» ساماندهى شده و يارى گر حجيّت و مقبوليت حديث بوده است. دسته دوم علوم ، حديث همان فقه الحديث است ودسته سوم ، با شاخه هايى همچون مصطلح الحديث ، نقد حديث و تاريخ و كتاب شناخت حديث ، بيشتر ناظر به مسائل برونى و جانبى حديث هستند و در كنار دوگونه پيشين ، دانش هاى حديثى را سامان مى بخشند.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 300217
صفحه از 410
پرینت  ارسال به