97
آسيب شناختِ حديث

چکيده

درج يعني: عبارتي که جزء متن يا سند حديث نيست به آن، راه يابد.
درج، بيشتر برخاسته از، خلط توضيحِ راوي و يا نويسنده با متن و سند حديث و نيز راهيابي نسخه بدل‌ها است.
درج، موجب ميشود مطلبي كه از امام صادر نشده است، به ايشان نسبت داده شود.
گاه در فراواني آسيب درج، مبالغه مي‌شود؛ به ويژه درباره كتاب من لا يحضره الفقيه.
سِقط، افتادن بخشي از متن يا سند حديث است و نقطه مقابل درج، شمرده مي‌شود.
اضطراب در متن، بدين معنا است که حديثي به گونه‌هاي مختلف نقل شده باشد و هيچ کدام از نقل‌ها، بر ديگري ترجيح نداشته باشد. و اضطراب در سند، به معناي آشفتگي و به هم ريختگي سند حديث است.
آسيب درج، سِقط و نيز اضطراب در متن را مي‌توان از طريق گردآوري احاديث مشابه، و با ياري جستن از دانش نقد حديث و ديگر علوم مرتبط با حديث، حل کرد. اين آسيب‌ها در سند، به وسيله علم طبقات رجال و سندشناسي برطرف مي‌گردد.


آسيب شناختِ حديث
96

راه حلّ کلي

آسيب درج، سِقط و نيز اضطراب در متن، از طريق يافتن و شناسايي احاديث مشابه، و با ياري جستن از دانش نقد حديث و ديگر علوم مرتبط با موضوع حديث، مانند فقه و کلام، حل مي‌شوند.
در آغاز مانند حلّ آسيب تقطيع، همه متون را از طريق کليدواژه‌ها و نسخه‌بدل‌ها، مي‌يابيم و آنها را با يکديگر مي‌سنجيم. اگر از شباهت يک دسته از نسخه‌ها و نقل‌هاي مشابه و تفاوت يکي دو متن ناهمگون، به درج و سقط در متن يا سند احاديث ناهمگون مطمئن نشديم، بايد از ديگر آگاهي‌هاي خود کمک بگيريم. در نمونه الغيبة نعماني، ديديم که علامه مجلسي از قرينه‌هاي سياقي بهره برده و با توجه به بخش پاياني حديث، به تشخيص رسيده است. لازم نيست که اين قرينه‌ها همراه متن باشند؛ بلکه مي‌توان از قرينه‌هاي خارجي و معيارهاي نقد و بررسي حديث نيز استفاده کرد؛ مانند آنچه در نمونه سقط ديديد.
ممکن است کسي بحث درج و سقط را با مبحث زيادة و نقصان، پيوند بزند و بر اساس مبنايي که در آنجا برگزيده، در اين جا نيز بدون گردآوري همه اسناد و متون، يکي از دو گزارش را صحيح و ديگري را نادرست بخواند. چنين کسي اگر در آنجا پذيرفت که اصل در گزارش حديث، نيفزودن راوي و کاتب است مگر آن که خلافش اثبات شود، گزارش فاقد يک عبارت خاص را نيز ناقص، نادرست و دچار آسيب سقط مي‌بيند، ولي اگر پذيرفت که اصل در راويان و کاتبان، آوردن همه متن و سند بدون کم و کاست است مگر آن که خلافش اثبات شود، گزارشي را که عبارت بيشتري دارد، نادرست و دچار آسيب درج مي‌خواند.
به باور ما، هيچ يک از دو اصل عدم زيادة و نقصان در حديث، بر ديگري ترجيحي ندارند و هيچ کدام چندان فراوان‌تر از ديگري نيست که کفه ترجيح را به يک سو بچرخاند. همان‌گونه که نبودن يک عبارت در حديث، اصلي هميشگي نيست، زياد نبودن عبارت نيز اصلي عمومي نيست. بنا بر اين، عدم زيادة و يا نقيصة، هيچ کدام دليل قاطع و قانع‌کننده‌اي ندارند و بودن يا نبودن عبارت را بايد به وسيله مجموع قرينه‌ها و بررسي نسخه‌‌بدل‌ها اثبات کرد. به سخن ديگر، موارد نقض متعدد براي هر يک از اين ادعاها، آنها را از حجيت مي‌اندازد و هر دو ادعاي زيادة و نقيصة را نيازمند دليل مي‌سازد، نه آن که يکي از آنها را هميشه اصل بدانيم و تنها طرف ديگر را نيازمند دليل بشماريم.
راه حلّ آسيب‌هاي فوق در سند نيز با روش جمع‌آوري اسناد مشابه و سنجش حلقه‌هاي متناظر اسناد با هم است. دو شاخه از علم رجال ـ طبقات و تمييز مشترکات ـ نقش اصلي را در حلّ اين آسيب‌ها دارند.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 277125
صفحه از 320
پرینت  ارسال به