گزیده سخنان امام حسن عسكرى عليه السلام

گزیده سخنان امام حسن عسكرى عليه السلام

گزیده سخنان امام حسن عسكرى عليه السلام برگرفته از کتاب «چشم تماشا (ترجمه کتاب نزهة الناظر و تنبیه الخاطر)»

وَمِن كَلام الإمام الثقة أبي محمّد الحسن بن عليّ العسكري عليهما السّلام

از سخنان امام حسن عسكرى عليه السّلام ۱

۵۰۵.لا يَعرِفُ النِّعمةَ إلّا الشاكِرُ، ولا يَشكُرُ النِّعمَةَ إلّا العارِفُ. ۲

۵۰۵.نعمت را جز سپاسگزار (قدر) نشناسد و نعمت را جز آن كه شناخته سپاس نگزارد.

۵۰۶.مَن مَدَحَ غَيرَ المُستَحِقِّ للمَدحِ فَقَد قَامَ مَقامَ المُتَّهَمِ. ۳

۵۰۶.آن كه كسى را بستايد كه سزاوار ستودن نيست، در جايگاه متّهم نشسته است.

۵۰۷.ادفَعِ المَسألةَ ما وَجَدتَ التَّحمُّلَ يُمكِنُكَ ؛ فَإنَّ لِكُلِّ يَومٍ خَبرَاً جَديداً، والإلحاحُ في المَطالِبِ يَسلُبُ البَهاءَ إلّا أن يُفتَحَ لَكَ بابٌ تُحسِنُ الدُّخولَ فِيه ؛ فَما أقرَبَ الصُّنعَ مِنَ المَلهوفِ، ورُبَّما كانَتِ الغِيَرُ نَوعاً مِن أدَبِ اللّهِ عَزّوجَلّ ۴ والحُظوظُ مَراتِبُ، فَلا تَعجَل عَلى ثَمَرةٍ لَم تُدرِك ؛ فَإنَّها تُنالُ ۵ في أوانِها، والمُدَبِّرُ لَكَ أعلَمُ بِالوَقتِ الّذي يَصلُحُ حَالُكَ ۶ فيهِ فَثِق بِخيرَتِهِ في أُمورِكَ، ولا تُعجِل حَوائجَكَ في أوَّلِ وَقتِكَ فَيَضيقُ قَلبُكَ، ويَغشاكَ القُنوطُ. واعلَم أنَّ للحَياءِ مِقداراً، فَإن زادَ عَلى ذلك فهو ضَعفٌ، وَ لِلجودِ مِقداراً ؛ فَإن زادَ عَلَيهِ فَهُوَ سَرَفٌ، وَلِلحَزمِ مِقداراً ؛ فَإن زادَ عَلَيهِ فَهُوَ جُبنٌ. وَلِلاِقتِصادِ مِقداراً ؛ فَإِن زادَ عَلَيهِ فَهُوَ بُخلٌ، وَلِلشَّجاعَةِ مِقداراً، فَإِن زادَت عَلَيهِ فَهُوَ التَّهَوُّرُ. ۷

۵۰۷.درخواست را تا آنجا كه تحمّل دارى به عقب بينداز كه هرروز را خبرى نو است و پافشارى در خواسته ها ارزش انسان را مى برد، مگر آن كه درى برايت گشوده شود كه بتوانى از آن به خوبى درآيى كه نيكى بسى به فريادخواه نزديك است و گاه تغيير و زوال نعمت، گونه اى تأديب از سوى خداى عزّ وجلّ است و بهره ها را نيز درجاتى است، پس در به دست آوردن بهره اى كه وقتش نرسيده شتاب مكن كه در وقتش به آن مى رسى و مدبّر بهتر مى داند چه وقتى مناسب ترين است، پس به گزينش او در كارهايت اعتماد كن و براى برآورده شدن حاجت هايت در نخستين فرصت شتاب مكن كه دل تنگ مى گردى و نااميدى تو را فرا مى گيرد. و بدان كه حياء اندازه اى دارد كه اگر از آن بيشتر شود، ضعف است و سخاوت اندازه اى دارد كه اگر از آن بيشتر شود اسراف است، و احتياط اندازه اى دارد كه اگر از آن بيشتر شود ترس است و صرفه جويى اندازه اى دارد كه اگر از آن بيشتر شود، بخل است و شجاعت اندازه اى دارد كه اگر از آن بيشتر شود بى باكى است.

۵۰۸.لِلقُلوبِ خَواطِرُ مِنَ الهَوى، والعُقولُ تَزجُرُ وتنهى، وفي التَّجارِبِ عِلمٌ مُستأنَفٌ، والاعتِبار يُفيدُك الرَّشادَ، وكَفاكَ لِنَفسِكَ أدَباً تَجَنُّبُكَ ما تَكرَهُ مِن غَيرِكَ. ۸

۵۰۸.دلها هوسهايى زودگذر دارند و خردها بازدارندگى و در تجربه ها، دانشى نو است و عبرت گيرى تو را ره مى نمايد و در تأديب نفست همين بس كه از آنچه از غير خودت نمى پسندى بپرهيزى.

۵۰۹.اِحذَر كُلَّ ذَكِيٍّ ساكِنِ الأطرافِ. ۹

۵۰۹.از هر تيزهوش ساكن خاموش بر حذر باش.

۵۱۰.لَو عَقَلَ أهلُ الدُّنيا لَخَرِبَت. ۱۰

۵۱۰.اگر اهل دنيا تعقّل مى كردند، دنيا خراب مى شد.

۵۱۱.وقالَ الغَلابي: سَمِعتُ الإمامَ أبا مُحمَّدٍ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليهم السلام يقول: خَيرُ إخوانِكَ مَن نَسِيَ ذَنبَكَ إلَيهِ. ۱۱

۵۱۱.غلابى مى گويد: شنيدم امام حسن عسكرى مى گويد: بهترين برادرانت كسى است كه بدى ات را به او از ياد ببرد.

۵۱۲.أضعَفُ الأَعداءِ كَيداً مَن أظهَرَ عَداوَتَهُ. ۱۲

۵۱۲.آن دشمنى ضعيف ترين نيرنگ را دارد كه دشمنى اش را آشكار كرده است.

۵۱۳.حُسنُ الصورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَحُسنُ العَقلِ جَمالٌ باطِنٌ. ۱۳

۵۱۳.نيكويى چهره زيبايى ظاهر، و نيكويى خرد زيبايى باطن است.

۵۱۴.أولى الناسِ بِالمَحَبَّةِ مَن أمَّلوهُ. ۱۴

۵۱۴.سزامندترين مردم به محبّت كسى است كه به او اميد دارند.

۵۱۵.مَن أنِسَ بِاللّهِ استَوحَشَ مِنَ الناسِ. ۱۵

۵۱۵.آن كه با خدا انس يابد، از مردم بگريزد.

۵۱۶.مَن لَم يَتَّقِ وُجوهَ النّاسِ لَم يَتَّقِ اللّهَ. ۱۶

۵۱۶.آن كه از روى مردم پروا نكند، از خدا هم پروا نكند.

۵۱۷.جُعِلَتِ الخَبائِثُ في بَيتٍ، وَجُعِلَ مِفتاحُهُ الكَذِبُ. ۱۷

۵۱۷.پليدى ها در اتاقى نهاده و كليد آن دروغ قرار داده شد.

۵۱۸.إذا نَشِطَتِ القُلوبُ فَأودِعوها، وَإذا نَفَرَت فَوَدِّعوها. ۱۸

۵۱۸.هر گاه دل ها بانشاط اند (علم و معرفت)را به آنها واسپاريد و هر گاه گريزان اند، آنها را واگذاريد.

۵۱۹.اللِّحاقُ بِمَن تَرجو خَيرَهُ خَيرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَن لا تَأمَنُ شَرَّهُ. ۱۹

۵۱۹.رفتن در پى كسى كه به خيرش اميد دارى، بهتر از ماندن با كسى است كه از شرّش ايمنى ندارى.

۵۲۰.مَن أكثَرَ مِنَ المَنامَ رَأَى الأحلامَ. ۲۰ يعني: أنّ طَلَبَ الدنيا كَالنَّومِ، وما يظفر بِهِ كَالحُلمِ.

۵۲۰.آن كه بسيار بخوابد، خواب ها بيند. ظاهرا مقصود امام اين است كه در پى دنيا رفتن مانند خواب است و آن چه از آن به دست مى آيد مانند خواب ديدن است.

۵۲۱.الجَهلُ خَصمٌ، وَالحِلمُ حُكمٌ، وَلَم يَعرِف راحَةَ القَلبِ مَن لَم يُجَرِّعهُ الحِلمُ غُصَصَ الغَيظِ. ۲۱ وقال أبو بكر المُفيدُ رحمه الله: كانَت هذِهِ صورَتَهُ عليه السلام.

۵۲۱.نابخردى مايه ستيزه و بردبارى، بازدارنده(از آن) است و كسى كه جرعه هاى خشم را با بردبارى فرو نخورد، آسايش دل را نشناسد. و ابوبكر مفيد (جرجرايى) مى گويد: حضرتش خود اين گونه بود.

۵۲۲.ما أدري ما خوفُ امرئٍ ورجاؤه، ما لَم يمنعاه مِن رُكوبِ شَهوةٍ إن عَرَضَت لَهُ، ولَم يَصبِر عَلى مُصيبةٍ إن نَزَلَت بِهِ. ۲۲

۵۲۲.من نمى دانم بيم و اميد انسان چه معنايى مى دهد، اگر او را از خواهشهاى نفسانى به گاه عرضه بر او باز ندارد و او را در برابر مصيبتهاى بر وى درآمده شكيبا نسازد.

۵۲۳.مَن رَكِبَ ظَهرَ الباطِلِ نَزَلَ بِهِ دارَ النَّدامةِ. ۲۳

۵۲۳.آن كه بر پشت باطل نشيند، در منزل پشيمانى فرود آيد.

۵۲۴.المَقاديرُ الغالِبةُ لا تُدفَعُ بِالمُغالَبةِ، والأرزاقُ المَكتوبةُ لا تُنالُ بِالشَّرَهِ، والمَطالِبُ تُذَلِّلُ للمَقاديرِ نَفسَكَ، واعلَم أنَّكَ غَيرُ نائلٍ بِالحِرصِ إلّا ماكُتِبَ لَكَ. ۲۴

۵۲۴.قضا و قدر چيره، با ستيزه دفع نشود و روزيهاى نوشته شده با حرص به دست نيايد و مطلوب ها در برابر مقدّرها خوارت مى سازد و بدان كه تو با حرص جز به آنچه برايت نوشته شده نرسى.

۵۲۵.إذا كانَ المَقضِيُّ كائِناً، فَالضَّراعَةُ لِماذا ؟ ! ۲۵

۵۲۵.هنگامى كه قضا (و قدر الهى، خواه ناخواه) واقع مى شود، پس گريه و زارى براى چيست؟

۵۲۶.نائِلُ الكَريمِ يُحَبِّبُكَ إلَيهِ، وَنائِلُ اللَّئيمِ يَضَعُكَ لَدَيهِ. ۲۶

۵۲۶.بخشش كريم تو را محبوب او مى كند و بخشش فرومايه نزد او خوارت مى سازد.

۵۲۷.مَن كانَ الوَرَعُ سَجِيَّتَهُ وَالإِفضالُ حِليَتَهُ ۲۷ انتَصَرَ مِن أعدائِهِ بِحُسنِ الثَّناءِ عَلَيهِ، وَتَحَصَّنَ بِالذِّكرِ الجَميلِ مِن وُصولِ نَقصٍ إلَيهِ. ۲۸

۵۲۷.هر كه پارسايى خوى او و احسان زيورش باشد، ستايش نيكو را از دشمنانش به يارى گيرد و در پناه يادكرد نيكويش از خرده گيرى ايمن بماند.

1.امام حسن عسكرى عليه السلام در هشتم و يا دهم ربيع الثانى سال ۲۳۲ هجرى در مدينه به دنيا آمد و در هشتم ربيع الاول سال ۲۶۰ هجرى در سن ۲۸ سالگى رحلت كرد و در كنار پدر بزرگوارش، امام هادى عليه السلام در سامراء به خاك سپرده شد. كنيه حضرت، «ابو محمّد» و لقب ديگر ايشان «زكىّ» بود. تعدادى از احاديث ايشان در «تحف العقول» و «بحار الأنوار» موجود است.

2.. أعلام الدين : ص ۳۱۳.

3.. أعلام الدين : ص ۳۱۳.

4.. وفي «أ» : آداب اللّه جَلَّ وعَزَّ.

5.. وفي «أ» : تَنالُها.

6.. وفي «أ» : تصلح لك.

7.. عدّة الداعي : ص ۱۲۴، أعلامُ الدين : ص ۳۱۳ كلاهما نحوه وليس فيهما مقاطع منه، الدرّة الباهرة : ص ۴۵ ، ح ۱۴۸ وفيه ذيله من «وللسخاء مقدارا ، فإن زاد عليه فهو سرف».

8.. الكافي : ج ۸ ص ۲۲ ح ۴، تحف العقول : ص ۹۶ وفيهما «يقود» بدل «يفيدك»، نهج البلاغة : الحكمة ۴۱۲ وفيه ذيله من «كفاك»، كنزالفوائد : ج ۱ ص ۳۶۷ ؛ دستور معالم الحكم : ص ۲۲ وفيهما «في التجارب علم مستأنف» فقط وكلّها عن الإمام عليّ عليه السلام.

9.. الدرّة الباهرة : ص ۴۵، ح ۱۵۰ ؛ أعلام الدين : ص ۳۱۳.

10.. الدرّة الباهرة : ص ۴۵، ح ۱۵۱ ؛ أعلام الدين : ۳۱۳.

11.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۵۲ ؛ أعلام الدين : ۳۱۳ وزاد في آخره : «وذكر إحسانك».

12.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۵۳ ؛ أعلام الدين : ۳۱۳.

13.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۵۴ ؛ أعلام الدين : ص ۳۱۳، غرر الحكم : ح ۴۸۰۵ عن الإمام عليّ عليه السلام.

14.. أعلام الدين : ص ۳۱۳.

15.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۵۵ ؛ أعلام الدين : ۳۱۳.

16.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۵۶ ؛ غرر الحكم: ۹۰۸۰ عن الإمام عليّ عليه السلام.

17.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۵۷ ؛ جامع الأخبار : ص ۴۱۸ ح ۱۱۶۲، أعلام الدين : ص ۳۱۳.

18.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۵۸ ؛ أعلام الدين : ص ۳۱۳.

19.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۵۹ ؛ أعلام الدين : ۳۱۳.

20.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۶۰ لم أعثر عليه.

21.. الدرّة الباهرة : ص ۴۶، ح ۱۶۱ ؛ أعلام الدين : ۳۱۳.

22.. لم نجده بهذه اللفظة ولكن راجع : كنز الفوائد : ص ۱۵۳.

23.. أعلام الدين : ص ۳۱۴.

24.. أعلام الدين : ص ۳۱۴.

25.. الدرّة الباهرة : ص ۴۷ ، ح ۱۶۴ وفيه «كامنا» بدل «كائنا».

26.. الدرّة الباهرة : ص ۴۷، ح ۱۶۳ ؛ أعلام الدين : ص ۳۱۴ وفيه «يباعدك منه» بدل «يضعك لديه».

27.. وفي «أ» : خبيئتَهُ.

28.. الدرّة الباهرة : ص ۴۷، ح ۱۶۲ ؛ أعلام الدين : ص ۳۱۴ كلاهما نحوه وليس في الأخير ذيله.