شرح یکی از برجسته ترین سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام که در آن برخی صفات مهم انسان مؤمن که شایسته همنشینی و برادری است شمرده شده و متصف شدن به آن صفات به منزله اخلاق کریمان سفارش شده است. امام علیه السلام در این بیان برای یکی از مؤمنان که او را برادر خویش خطاب می‌کند، ویژگیهای برجستة اخلاقی برمی‌شمرد.

اهل مدارا

اهل مدارا

كَانَ لَا يَتَبَرَّمُ وَ لَا يَتَسَخَّطُ وَ لَا يَتَشَكَّى وَلَا يتَشَهّيَ

ترجمه و شرح

«ملول و افسرده نمی‌شد و دشمنی نمی‌ورزید و شِکوِه نمی‌کرد و میل بسیار نداشت».

در این بیان، امام حسن علیه السلام بار دیگر برخی صفات که پیش‌ از این برشمرده بود تکرار می‌کند و برادر خود را از آن صفات ناپسند مبرا میدارد. در این عبارت به‌روشنی بیان نشده است که ملول شدن از چه چیزی و دشمنی با چه کسی یا چه چیزی و شکایت از چه امری و میل به چه چیزی؛ اما در نگاه دقیقتر، درخواهیم یافت که در جامعۀ ایمانی، که تعامل‌ها و روابط با برادران ایمانی بر اصل مودت و مهرورزی صورت می‌گیرد، خستگی و افسردگی و دشمنی و شِکوِه و شکایت و نیز پیروی از تمایلات و شهوت‌ها پسندیده نیست و تصویر خوبی از عضو جامعۀ اسلامی نمی‌سازد. به‌هر روی، به نظر میرسد که متصف شدن به این‌گونه صفات در جامعۀ اسلامی برای هیچ‌کس خوشایند نیست و باید کوشید تا از شناخته شدن به این صفات ناپسند در میان همنوعان در امان ماند. البته اگر انسان در جامعۀ غیردینی زندگی کند، این صفات به امور دیگری تعلق خواهد گرفت و میتواند صفات پسندیده به شمار آید؛ مثلاً خستگی از زیادی گناه و فساد، دشمنی با اهل گناه و شکایت از همنوعانی که از ارزشهای اخلاقی و دینی فاصله گرفته‌اند و میل به جامعۀ ایمانی و برادران دینی همگی از زمرۀ ویژگیهای انسانهای مؤمن است. بنابراین، چنان‌که گفتیم، سخن از برادر مؤمنی است که در جامعۀ ایمانی و میان برادران مسلمان و باایمان زندگی می‌کند. از‌این‌رو، درپیش گرفتن دشمنی، شکایت از این و آن و نیز خستگی و افسردگی، معنای خوبی نخواهد داشت و صفاتی ناپسند به شمار میآید.

علامه مجلسی در توضیح این جمله مینویسد:

و اما دلیل تکرار این خصلت‌ها، تأکید بر آن و بیان لزوم اهتمام به دوری از ابتلا به این صفات بوده است؛ البته ممکن است مقصود از ذکر این صفات، در مرتبۀ نخست، دوری از میل به دنیا و غضب از دست نیافتن به تمایلات دنیایی و ملول شدن از مصایب دنیا و شِکوِه از ناملایمات آن باشد و مقصود از ذکر این امور در بار دوم، خستگی از بسیاریِ سؤال و درخواست مردم و بداخلاقی آنان و عصبانیت از آنچه از طرف آنان به او می‌رسد و شکایت از نابسامانی روزگار یا رفتار برادران بوده است.۱

ملاصالح مازندرانی نیز در شرح خود بر این عبارت، به ذکر این نکته بسنده می‌کند و می‌گوید:

«در این عبارت امام علیه السلام اشاره شده است که قوّۀ شهویه و غضبیه‌ در برادر آن حضرت به تعادل رسیده و در کنترل عقل او قرار گرفته است».۲

1.. بحار الأنوار: ج ۶۶ ص۳۰۳.

2.. شرح أصول الكافي: ج ۹ ص۱۷۳.