شرح یکی از برجسته ترین سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام که در آن برخی صفات مهم انسان مؤمن که شایسته همنشینی و برادری است شمرده شده و متصف شدن به آن صفات به منزله اخلاق کریمان سفارش شده است. امام علیه السلام در این بیان برای یکی از مؤمنان که او را برادر خویش خطاب می‌کند، ویژگیهای برجستة اخلاقی برمی‌شمرد.

زهد و پارسایی

زهد و پارسایی

كان ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً

ترجمه و شرح

«او هم ضعیف بود و هم مستضعف».

امام حسن علیه السلام، هنگام ستودن برادر خویش، او را ضعیف و مستضعف میشمارد؛ اما مراد از ضعیف بودن همان ضعف جسمی است. این بدان دلیل است که مؤمن جسم‌پرور نیست، بلکه به پرورش روح خود اهتمام دارد. ملاصالح مازندرانی در شرح خود بر این عبارت مینویسد:

«علت ضعیف بودن مؤمن این است که بسیار روزه می‌گیرد، اهل عبادت و شب‌زنده‌داری است، در لباس و غذا ساده و بر جسم خود در این دو مورد سخت‌گیر است. اهل شهوت و پیروی از هواهای نفسانی نیست و این‌ها سبب می‌شود که بدنش ضعیف و نحیف باشد».۱

بنابراین کسی که شایستة برادری با امام معصوم است مستضعف است؛ اما نه به معنای کسی که در امور مادی و دنیوی فقیر و ناتوان است، بلکه به نظر میرسد مقصود این است که در تعامل با برادران ایمانی خود متواضع و فروتن است و چنان رفتار میکند که اطرافیان در روابط خود با او احساس آرامش کامل دارند و نگران رسیدن گزندی از سوی او نیستند و به گونهای با آنان تعامل نمیکند که آنان، او را دست‌نیافتنی به شمار آورند، یا از آزار و اذیت او در امان نباشند. در بیان معنای روشنتر توصیف مؤمن با این واژه، برخی بیانات معصومان علیهم السلام راه‌گشاست. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله دراین‌باره فرموده است:

المؤمنُ الّذي نفسُهُ مِنهُ في عَناءٍ، و النّاسُ في راحةٍ؛۲۷ «مؤمن كسى است كه نفسش از او در رنج است؛ اما مردم در آسايش‌اند».

همچنین، امام علی علیه السلام دربارۀ صفات مؤمن میفرماید:

المؤمن... سَهلُ الخَليقةِ، لَيِّنُ العَرِيكةِ، نَفسُهُ أصْلَبُ مِن الصَّلْدِ، و هُو أذَلُّ مِن العبدِ؛۲«مؤمن... نرم‌خو و مهربان است، اراده‌اش سخت‌تر از سنگ خاراست و با اين حال از يك بنده افتاده‌تر است».

ملاصالح مازندرانی در توضیح خود بر این جمله مینویسد: «مؤمن ضعیف است؛ بدان سبب که در برخورد با مؤمنان فروتن است و اهل مجادله با آنان و غلبه بر آنان نیست و این امر سبب شده است که مستضعف شمرده شود».۳

البته ممکن است مقصود از مستضعف، این باشد که در مصرف شخصی خود سطح پایین را گرفته، همانند ثروتمندان مصرف نمیکند؛ اگرچه از نظر مالی در وضعیت مطلوبی به سر برد. یعنی اموال خود را صرف امور خیریه و خدمت به خَلق میکند و خود، همانند مردمان مستضعف زندگی میکند. این روش زندگی در سیرة امام علی علیه السلام به صورت برجسته نمایان است. آن حضرت از نظر مالی تمکن بالایی داشت و جامعه از نتایج کار و تلاش و نیز مُکنت آن حضرت بهرههای فراوانی میبرد تا جایی که صدقات جاریه و موقوفات آن حضرت تا امروز نیز مورد بهرهبرداری مسلمانان است، اما زندگی خود ایشان با ضعیفترین مردمان مدینه یا کوفه مطابقت داشت. در برخی نقلها از امام صادق نقل شده است: علی‌بن‌ابیطالب یک هزار بنده را آزاد کرد در حالی که در نظر شما کسی است که شیرینیاش خرما و شیر و لباسش کرباس بود.۴ در نقل دیگری آمده است که روزی آن حضرت از فرط گرسنگی سنگ بر شکم خود بسته بود در حالی که در همان روز چهل هزار درهم صدقه داده بود.۵

البته باید توجه داشت که زندگی زاهدانه داشتن به مفهوم سختگیری بر اهل و عیال نیست؛ گرچه سخت نگرفتن بر خانواده نیز به منزلة عادت دادن آنان به زندگی تجملی و مصرف‌گرایی افراطی نیست. بنابراین رعایت الگوی زندگی معتدل و متعادل بدین معناست که انسان بر خویشتن سخت بگیرد و مصرف‌گرایی را سرلوحة زندگی خود قرار ندهد و تلاش کند تا سهم بیشتری از درآمدش را در امور خیریه که باقی میماند هزینه کند. از سوی دیگر، توأم با سهل‌گیری بر خانواده مراقبت داشته باشد تا آنان در دام زیادهروی در مصرف و تجمل‌گرایی گرفتار نیایند. به این ترتیب سخت‌گیری بر خود نباید موجب شود بر خانواده نیز سخت گرفته شود اما آنان را از افراط و زیاده‌روی نیز باید پرهیز داد. یکی از راههای مقابله با تجمل‌گرایی و مصرف‌گراییِ افراطی خانواده این است که آنان را نیز با انواع راههای خیر آشنا کرد و با مشارکت دادنشان به صورت ملموس و از نزدیک در لذت نیکوکاری شریکشان نمود. این امر جنبة تربیتی بسیار ارزندهای برای فرزندان نیز به همراه خواهد داشت؛ زیرا آنان را با درد اقشار ضعیف جامعه آشنا ساخته، راه دستگیری از آنان را به آن‌ها خواهد آموخت و در نهایت به والدین خود که راه چشیدن لذتی وصف‌ناپذیر را به آنان تعلیم داده و خود نیز به آن عامل‌اند، مباهات خواهند کرد.

1.. ر.ک: شرح أصول الکافی: ج ۹ ص۱۷۲.

2.. منتخب میزان الحکمة: ج۱ ص۱۱۲ ح۶۵۰.

3.. ر.ک: شرح أصول الکافي: ج ۹ ص۱۷۲.

4.. موسوعۀ امام علی علیه السلام: ج۹ص۳۷۷ح۴۶۵۰ به نقل از الغارات.

5.. همان: ح۴۶۴۷.