231
مباني شناخت

شخص بينا و با بصيرت، نگاهش را از دنيا فراتر مى برد و مى داند كه سراى حقيقى در وراى اين دنيا است . پس بينا از دنيا دل بر مى كند ، و كور ، به آن رو مى آورد. شخص با بصيرت، از آن توشه مى گيرد، و كور براى آن توشه فراهم مى آورد .
در اين روايت عالى و آموزنده ، امام عليه السلام مردمى را كه شناخت آنان از هستى ، حسى و سطحى است ، به فرد كورى تشبيه كرده است كه راه خانه را خانه خود پنداشته و تلاش خود را براى آرايش آن راه مصروف كرده است . و مردمى را كه از شناخت عميق عقلى برخوردارند ، به شخص بينايى تشبيه نموده است كه هم راه خانه را مى بيند و هم خود خانه را .
حضرت ابتدا در مورد ويژگى هاى افراد دسته اول مى فرمايد :
دنيا كه جهان محسوسات است ، منتهاى ديد افراد كوردل است ، و آنان كه ديده عقلشان كور است نهايت ديدشان دنياست . آنان ماوراى دنيا را نمى بينند و چيزى بجز زندگى محسوس نمى فهمند ، آنان نمى دانند كه پشت اين جهان محسوس چيست؟ «يَعْلَمُونَ ظَـهِرًا مِّنَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الْاخِرَةِ هُمْ غَـفِلُونَ . 1 شناخت آنان از زندگى دنيا ظاهرى و سطحى است و از آخرت كه در باطن و عمق دنياست غافل اند» .
و سپس درباره اشخاص دسته دوم مى فرمايد :
آنان مردمى بينا هستند كه با چشم عقل به هستى مى نگرند و نگاه آنان از جهان محسوس عبور مى كند و به جهان نامحسوس مى رسد و در نتيجه هم راه را مى بينند و هم خانه اى را كه اين راه به آن منتهى مى شود . و مى دانند كه جهان محسوس راهى براى رسيدن به جهان نامحسوس است كه خانه دائمى انسان آن جاست .

1.روم : آيه ۷ .


مباني شناخت
230

تفاوتى با حيوان ندارد .
داروى اين بيماران ، تنها در دست پيامبران الهى است . آنان هستند كه مى توانند چشم دل انسان را بينا كنند و گوش جان او را شنوا و زبان قلبش را گويا سازند ، و بدين ترتيب از بيمارى غفلت و ناآگاهى و حيرت و سردرگمى رهايى اش دهند .
مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ و مَواطِنَ الحَيرَةِ .
اين طبيب معنوى ، داروى خود را درست در مواضعى كه بيمارى غفلت و ناآگاهى موضع گرفته و مرض حيرت و سرگردانى ، لانه كرده است مى گذارد و بيمار را درمان مى كند . و با شفا يافتن بيمار از بيمارى غفلت و حيرت ، شناخت هاى او عمق پيدا مى كند .
بدين ترتيب پيامبران الهى شناخت هاى انسان را از مرز محسوسات عبور مى دهند و به قلمرو نامحسوسها وارد مى كنند و با دادن شناخت هاى عميق به انسان ، او را از همسان بودن با حيوانات نجات داده ، به زندگى انسانى مى رسانند .
2 . روايت ديگرى كه شناخت هاى سطحى و عمقى در آن مطرح شده است ، حديثى است كه امير مؤمنان عليه السلام در زمينه موضعگيرى انسان در برابر دنيا فرموده است كه :
إنَّمَا الدُّنيا مُنتَهى بَصَرِ الأعْمى ، لايُبصِرُ مِمّا وَراءَها شَيئا ، و البَصِيرُ يُنفِذُها بَصَرَهُ و يَعلَمُ أنَّ الدّارَ وَراءَها فَالبَصِيرُ مِنهَا شَاخِصٌ ، والأعْمى إلَيها شَاخِصٌ؛ و البَصِيرُ مِنهَا مُتَزَوِّدٌ ، وَالأعْمى لَها مُتَزَوِّدٌ. 1 دنيا، همانا آخرين ديدرس انسان كور است و فراتر از آن را نمى بيند، اما

1.نهج البلاغة : خطبه ۱۳۳.

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 484000
صفحه از 484
پرینت  ارسال به