مقدمه الكافى: كوششى براى شناخت عقايد كلينى - صفحه 263

بربوبيته...»). پس از آن هم، مسئله امامت و استمرار آن و جايگاه امام در هدايت و مرجعيت دينى را مطرح مى كند. در حقيقت اين خطبه آغازين همچون مقدمه اى است براى مقاصد و اهداف مؤلف در كتاب و همچنين خلاصه بسيار كوتاهى است از آنچه در سرتاسر كتاب الكافى مجال ظهور و بيان پيدا كرده است.
كلينى در دنباله سبب تأليف كتاب را پاسخ به درخواست شخصى مى داند كه از وى تعبير به برادر كرده است ۱ اين شخص كه از عباراتش بر مى آيد كه خود اهل علم بوده به كلينى از زمانه و جهالت مردمان و بازار كساد دانش و دانشيان شكايت برده و در نهايت اين پرسش را از كلينى كرده بوده كه آيا ديانت ورزى بدون علم و مبتنى بر جهل شايسته است؟ توضيحات اين شخص در دنباله براى ما روشن مى كند كه شكايت وى به راستى براى چه بوده است؟ وى ديانت تقليدى مردم روزگار خود و تكيه آنان بر خرد و استحسانات عقلى در دريافت حقائق را مورد انتقاد قرار مى دهد. پاسخ كلينى به پرسش اين دوست، باز مى تواند ما را با جهان بينى كلينى آشناتر كند. كلينى در پاسخ سبب تمايز انسان از حيوان را به عقل و خرد انسانى مى داند و عقل را سبب امر و نهى مى شناسد. كلينى عقل را آلت تكليف مى خواند و وجود آن را براى امر و نهى الهى ضرورى مى داند. وى مقتضاى عدل و حكمت خداوند را وجود تكليف مى داند و معتقد است كه اهل عقل با شواهد ربوبى و حجت هاى روشن به سوى معرفت توحيدى رهنمون مى شوند و همين امر آنان را به شناخت دين خدا يارى مى رساند. وى با استناد به آيات قرآن استدلال مى كند كه اهالى خرد مى بايست با يارى گرفتن از سوال از اهل علم و از طريق ادب و تعلم خود را پذيراى معرفت دين كنند. كلينى به دليل وجود حجت و لزوم تكليف، ضرورت علم به دين و تكاليف الهى را مطرح مى كند و تكليف را تنها با بصيرت و يقين قابل انجام مى داند و آن را مستوجب ثواب و جزاى الهى مى خواند. از اين رو با استناد به آيات و احاديث ۲ از

1.نك: الكافى، ج ۱، ص ۵.

2.در اينجا كلينى در دو حديث به «العالم» استناد مى دهد كه بنابه شيوه معمول در دوره پايانى حضور امامان و ايام غيبت صغراى امام غائب، به امام اشاره دارد، براى نمونه اى ديگر، از همين دوره نك: متن فقه الرضا كه مكرر ارجاع به «العالم» دارد، مانند: ص ۱۰۳.

صفحه از 268