مقدمه الكافى: كوششى براى شناخت عقايد كلينى - صفحه 262

در اين باره همه در نوعى عقايد تنزيهى ريشه دارد كه دست كم تأكيد بر آن در برخى محافل شيعى در آن زمان تازگى داشته است. از همين خطبه آغازين منظر كلينى به خدا، انسان، جامعه و تاريخ از نقطه نظر انديشه «نجات» و «تاريخ مقدس» قابل شناسايى است. كلينى در مورد ذات و صفات خداوند بر اين نكات تأكيد مى كند: خداوند ذاتى است دست نايافتنى كه در عين جبروت و تعالى ذات، مجارى ملكوت عالم در يد قدرت اوست. عالم را به ابداع و بدون يارى گرفتن از چيزى و به صورت «خلق لا من شيئ» آفريده است ۱ و با ذات متصف به صفات ربوبى و اطلاقى خود در خلقت تصرف مى كند. خداوند بدون يارى گرفتن از حجابى كه مانع او از عالم مخلوق باشد در حجاب و ستر به سر مى برد و ذاتى است دست نايافتنى. با اين وصف بدون آن كه نيازمند رؤيت باشد، شناخته مى شود و بدون آن كه حاجتمند ميانجيگرى صورتى باشد، به وصف مى آيد و بدون داشتن جسم به نعت مى آيد. خرد آدميان از دست يافتن به كنه ذات او ناتوان است و ابعاد او فراچنگ عقل بشرى قرار نميگيرد. ذات خدا از هر گونه وهمى به دور است و در تيررس چشم هيچ موجودى قرار نمى گيرد. اما با اين وصف خدا سميع و عليم است و به همين دليل در عين علو ذات خود، با جهان خلقت مرتبط است و اين نسبت، ذات خداوند را از مقام علو خود بيرون نمى برد (با تعبير: «علا فاستعلى و دنا فتعالى»).
كلينى در دنباله به مسئله حجت خداوند و ارسال رسولان به منظور شناخت خدا مى پردازد و با تعابيرى از اين عقيده خود پرده بر مى دارد كه ذات خداوند كه براى خرد آدميان نايافتنى است، تنها در سايه هدايت انبياء و حجتهاى الهى با «نور عقل» ۲ مورد دلالت قرار مى گيرد (با تعبير : «وليعقل العباد عن ربهم ما جهلوه فيعرفوه

1.بر خلاف نظر متكلمان و موافق با نظر فيلسوفان اسلامى و عقايد اسماعيليان نوافلاطونى. در دنباله هم كلينى عقايدى در همين چارچوب ارائه مى دهد. اين نظر كلينى ريشه در سنتى از تفكر توحيدى امامان شيعى دارد كه در جاى ديگر آن را بررسى كرده ايم؛ يعنى تقابل مسئله «خلق لا من شى ء» با «خلق من لا شى ء».

2.آنچنان كه در روايات كتاب الكافى عقل مورد توصيف قرار گرفته است كه مقصود از آن معنى اشراقى عقل است و نه آلت تفكر به معنى علم حصولى.

صفحه از 268