559
تحفة الأولياء ج2

۱۲۳۱.ابن محبوب، از عبداللّه بن سِنان، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: شنيدم آن حضرت را كه مى فرمود:«بار خدايا صلوات فرست بر محمد كه برگزيده و هم راز تو است ؛آن كه امر تو را تدبير مى كند».

112. باب در بيان نهى از مُشرف شدن بر قبر پيغمبر صلى الله عليه و آله

۱۲۳۲.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد برقى، از جعفر بن مُثنّى خطيب كه گفت: در مدينه بودم و قدرى از سقف مسجد پيغمبر كه مُشرف بر قبر آن حضرت بود، فرود آمد، و كاركنان و بنّايان به جهت تعمير بالا مى رفتند و فرود مى آمدند، و ما گروهى بوديم. پس، من به ياران خود گفتم كه: كيست از شما كه امشب او را وعده باشد كه بر حضرت صادق عليه السلام داخل شود؟
مهران بن ابى نصر گفت كه: من. و اسماعيل بن عمّار صيرفى نيز گفت كه: من.
به ايشان گفتم كه براى ما آن حضرت را سؤال كنيد از بالا رفتن بام مسجد، يا غير آن، از براى آن كه بر قبر پيغمبر صلى الله عليه و آله مشرف شويم. پس چون فردا شد، ايشان را ملاقات كرديم و همه به هم جمع شديم، اسماعيل گفت كه: آن حضرت را براى شما سؤال نموديم از آنچه ذكر كرديد، در جواب فرمود كه:
«دوست نمى دارم از براى هيچ يك از ايشان كه در بالاى قبر بر آيد، و از او ايمن نيستم كه چيزى را ببيند كه به جهت آن چشمش كور شود، يا آن حضرت را ايستاده ببيند كه نماز مى كند، يا او را ببيند با بعضى از زنان خود صلى الله عليه و آله ».


تحفة الأولياء ج2
558

۱۲۳۱.ابْنُ مَحْبُوبٍ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :سَمِعْتُهُ يَقُولُ : «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ صَفِيِّكَ وَ خَلِيلِكَ وَ نَجِيِّكَ ، الْمُدَبِّرِ لِأَمْرِكَ» .

112 ـ بَابُ النَّهْيِ عَنِ الْاءِشْرَافِ عَلى قَبْرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله

۱۲۳۲.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ الْمُثَنَّى الْخَطِيبِ ، قَالَ :كُنْتُ بِالْمَدِينَةِ وَ سَقْفُ الْمَسْجِدِ الَّذِي يُشْرِفُ عَلَى الْقَبْرِ قَدْ سَقَطَ ، وَ الْفَعَلَةُ يَصْعَدُونَ وَ يَنْزِلُونَ وَ نَحْنُ جَمَاعَةٌ ، فَقُلْتُ لِأَصْحَابِنَا : مَنْ مِنْكُمْ لَهُ مَوْعِدٌ يَدْخُلُ عَلى أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام اللَّيْلَةَ ؟ فَقَالَ مِهْرَانُ بْنُ أَبِي نَصْرٍ : أَنَا ، وَ قَالَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيُّ : أَنَا ، فَقُلْنَا لَهُمَا : سَـلَاهُ لَنَا عَنِ الصُّعُودِ لِنُشْرِفَ عَلى قَبْرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ لَقِينَاهُمَا ، فَاجْتَمَعْنَا جَمِيعاً ، فَقَالَ إِسْمَاعِيلُ : قَدْ سَأَلْنَاهُ لَكُمْ عَمَّا ذَكَرْتُمْ ، فَقَالَ : «مَا أُحِبُّ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ أَنْ يَعْلُوَ فَوْقَهُ ، وَ لَا آمَنُهُ أَنْ يَرى شَيْئاً يَذْهَبُ مِنْهُ بَصَرُهُ ، أَوْ يَرَاهُ قَائِماً يُصَلِّي ، أَوْ يَرَاهُ مَعَ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ صلى الله عليه و آله » .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 115999
صفحه از 856
پرینت  ارسال به