مانعیت ظلم از شناخت

پرسش :

چگونه ظلم مانع شناخت مى گردد و آیا همه انواع آن مانع شناخت است یا این كه مانعیت، ویژه بعضى از انواع آن است؟



پاسخ :

هوس، مانع بینایى دیده عقل است. یكى از قالب هاى عینى و مشخص هوس، ظلم است. بنا بر این، به دلیل این كه ظلم، تجسم هوس است، ظلمت آفرین است و جلو دیده عقل را مى گیرد. از این رو،پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مى فرماید :

إتَّقُوا الظُّلمَ ؛ فَإنَّهُ ظُلُماتٌ یومَ القِیامَةِ.[۱]از ظلم بپرهیزید كه ظلم، ظلمات روز قیامت است.

در حدیث دیگرى نقل شده است كه شخصى ضمن سوالاتى از پیامبر اكرم، عرض كرد : دوست دارم كه روز قیامت در نور محشور شوم. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، فرمود :

لا تَظْلِمْ أحَدَاً تُحشَرُ یومَ القِیامَةِ فِى النُّورِ.[۲]به كسى ظلم نكن، روز قیامت در نور محشور مى شوى.

ظلمت و نور قیامت از عمل انسان در این جهان نشأت مى گیرد. به همین جهت، وقتى منافقان مى بینند كه مؤمنان در صحنه قیامت در نور خود حركت مى كنند، از آنان تقاضا مى كنند كه كمى صبر كنند تا به ایشان برسند و در پرتو نورشان حركت نمایند، ولى مؤمنان پاسخ مى دهند كه  «ارْجِعُواْ وَرَآءَكُمْ فَالْتَمِسُواْ نُورًا»[۳]یعنى به پشت سرخود بازگردید و [از دنیا] جستجوى نور كنید.

كسى كه تاریكى هاى ناشى از ظلم و كارهاى ناشایسته او در این جهان، جلو دیده عقل و قلب او را گرفته، از شناخت حقیقت و یافتن راه كمال محرومش كرده است. وى در جهان پس از مرگ و در عالم قیامت نیز در تاریكى است و راه بهشت را نمى تواند پیدا كند.[۴]

با این توضیح مشخص مى شود كه چرا قرآن كریم ظلم را مانع شناخت مى داند و تصریح مى كند كه :

«وَ یضِلُّ اللَّهُ الظَّــلِمِینَ.[۵]

خداوند، ظالمان را گمراه مى كند» .

معناى این كه خداوند ظالمان را گمراه مى كند این است كه چون نظام آفرینش بر اساس قانون علیت استوار است و ظلم سبب تیره شدن آینه عقل مى شود، وقتى آینه عقل تیره شد، دیده فكر از رؤیت حقایق عقلى محروم مى گردد و انسان به طور طبیعى، راه را از چاه نمى تواند تشخیص دهد و در نتیجه گمراه مى شود؛ نه این كه خداوند با ظالمان دشمنى خاصى دارد و نمى خواهد آنان راه تكامل خویش را بیابند!

بنا بر این، انتساب اضلال و گمراه كردن ظالمان به خداوند متعال، از آن جهت است كه همه پدیده ها به هر حال منسوب به آفریدگار جهان است، ولى نكته اساسى این است، كه از دیدگاه قرآن، اضلال خداوند در مورد ظالمان است، یعنى ظلم مانع شناخت و سبب گمراهى انسان است.

كدام قسم از ظلم؟

تا این جا معلوم شد كه ظلم، مانع شناخت است، ولى مشخص نشد كه كدام قسم از ظلم ؟ آیا ظلمى كه مانع شناخت است، ظلم عقیدتى است یا ظلم عملى و یا مطلق ظلم؟ و اگر ظلم عملى است، آیا ظلم فردى مانعیت دارد یا ظلم اجتماعى و یا مطلق ظلم عملى؟

آنچه از قرآن و احادیث اسلامى در پاسخ به این پرسش ها استنباط مى شود این است كه مطلق ظلمِ عملى اعم از ظلم فردى و اجتماعى، مانع شناخت و موجب ظلم عقیدتى است. آیاتى كه بر این مدعا دلالت دارند عبارت اند از :

۱. آیه چهاردهم سوره مطففین :  «كَلَا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ یكْسِبُونَ»  كه قبلاً نیز مطرح شد و در آن تصریح شده است كه كردار ناشایسته انسان كه همان ظلم عملى است، حجاب دل و موجب تیره شدن آینه عقل و بالمآل مانع شناخت خداست.

۲. آیه بیست و هفتم سوره ابراهیم :  «وَ یضِلُّ اللَّهُ الظَّــلِمِینَ»  كه به روشنى دلالت دارد بر این كه ظلم عملى موجب گمراهى اندیشه و ظلم عقیدتى است.

۳. آیه سى و سوم سوره انعام :

«وَلَـكِنَّ الظَّلِمِینَ بِئایتِ اللَّهِ یجْحَدُونَ.

ولى ظالمان، آیات خدا را انكار مى كنند» .

۴. آیه چهل و نهم سوره عنكبوت :

«وَ مَا یجْحَدُ بِئایتِنَآ إِلَا الظَّلِمُونَ.

آیات ما را جز افراد ظالم انكار نمى كنند» .

این دو آیه نیز به وضوح دلالت دارند براین كه انكار آیات خدا، كه ظلم عقیدتى است، نتیجه ظلمِ عملى است.

بالجمله، آیات و احادیثى كه گمراهى اندیشه و ظلمِ عقیدتى را معلول ظلمِ عملى مى دانند، بسیارند كه در این جا مجال ذكر آنها نیست و مشروح این بحث در مبحث «موانع شناخت خدا» خواهد آمد.

در پایان این بحث توجّه به دو نكته ضرورى است :

نكته اوّل، این كه همان طور كه ظلمِ عملى، موجب ظلم عقیدتى است، ظلم عقیدتى نیز، به نوبه خود، در تشدید ظلم عملى مؤثر است. ظلم عقیدتى، بى راهه را راه پنداشتن است و ظلم عملى در بى راهه رفتن. رهروى كه بى راهه را راه مى پندارد، هر چه جلوتر برود، گمراه تر و از مقصد دورتر مى شود.

نكته دوم، این كه در زمینه مانعیتِ ظلم عملى از شناخت، عمده، ظلم اجتماعى و تجاوز به حقوق دیگران است ؛ زیرا همان طور كه توضیح داده شد، ملاك مانعیتِ ظلم از شناخت، طغیان هوس در شخص ظالم است كه نمى گذارد نیروى ادراك او حقیقت را آن چنان كه هست دریابد، و طغیان هوس در ظلم اجتماعى قابل مقایسه با ظلم فردى نیست.


[۱]الكافى : ج ۲ ص ۳۳۲ ح ۱۱ .

[۲]كنز العمّال : ج ۱۶ ص ۱۲۸ ح ۴۴۱۵۴ .

[۳]حديد : آيه ۱۳ .

[۴]«وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَـمَةِ أَعْمَى * قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِى أَعْمَى وَ قَدْ كُنتُ بَصِيرًا * قَالَ كَذَ لِكَ أَتَتْكَ ءَايَـتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَ لِكَ الْيَوْمَ تُنسَى» (طه : آيه ۱۲۴ ـ ۱۲۶) .

[۵]ابراهيم : آيه ۲۷ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت