نفي برداشت تحريف از صحيحه هشام در « الكافي » - صفحه 201

اينك بيان وجه تأويل:

1 . حمل بر معنايى اعمّ از وحى قرآنى و وحى بيانى

يك . نماى اجمالى اين تأويل

روشن ترين تأويل براى حديث مورد بحث، اين است كه بگوييم: مقصود از «القرآن» مجموعه وحى قدسىِ مشتمل بر وحى قرآنى و وحى بيانى است كه خداى متعال توسّط جبرئيل، بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل كرده است.

دو . نماى تفصيلىِ تأويل

اين پاسخ و وجه تأويل حديث، در چهار بند تبيين مى گردد:
اول . مراد از «القرآن» در حديث «إنّ القرآن إذا جاء به جبرئيل عليه السلام إلى محمّد صلى الله عليه و آله ، سبعة عشر ألف آية» ، وحى قدسىِ اعمّ از وحى قرآنى و وحى بيانى است .
تأويل حديث و حمل آن بر اين كه مراد از قرآن ، وحى قدسىِ اعمّ از وحى قرآنى و وحى بيانى است و تعبير از چنين معنايى به «القرآن» ، مبتنى بر مجاز تغليب است. ۱ در نتيجه، شش هزار و دويست و اندى از آن، وحى مُعجِز قرآنى است و بقيه اش وحى بيانىِ متكفّل تبيين و تأويل وحى قرآنى. وحى قرآنى آن ـ با پشتوانه نقلى فوق تواتر ـ به صورت مصحف شريف گرد آمد و ميان مسلمين انتشار يافت؛ بقيّه اش همراه نسخه اى از مجموعه وحى قرآنى، پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله ، نزد امير المؤمنين عليه السلام و سپس نزد ساير اوصيا عليهم السلام ، محفوظ مانده است.
دوم . اين مصحف شريف ، همان قرآنى است كه امام على عليه السلام با خطّ خود و املاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نوشت و پس از رحلت آن حضرت صلى الله عليه و آله نيز چند ماه، كار ترتيب و تنظيم

1.جهت ترجيح جانب وحى قرآنى بر وحى بيانى در اين تغليب، شرافت وحى قرآنى بر وحى بيانى است؛ زيرا در وحى قرآنى ، هم عبارات و الفاظ ، و هم معانى ، از سوى خداى متعال است ، بر خلاف وحى بيانى كه عباراتش متعلّق به فرشته وحى است.

صفحه از 216