داستان خضر

پرسش :

داستان خضر چیست؟



پاسخ :

علّامه طباطبايى در گفتارى درباره «داستان خضر عليه السلام » مى نويسد : در قرآن از خضر عليه السلام جز در داستان سفر موسى عليه السلام به مجمع البحرين، در جاى ديگرى ياد نشده و از مجموع اوصاف او تنها همين را فرموده است كه: «پس، بنده اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود ، به او دانشى آموخته بوديم».

 از روايات نبوى يا رواياتى كه از طريق ائمّه اهل بيت عليهم السلام درباره داستان خضر عليه السلام آمده نيز ، مطالبى به دست مى آيد. مثلاً در روايت محمّد بن عماره از امام صادق عليه السلام آمده است كه خضر صلى اللّه عليه و آله پيامبرى مرسل بود كه خداوند - تبارك و تعالى - او را به سوى قومش فرستاد و او مردم را به سوى توحيد و اقرار به انبيا و فرستادگان خدا و كتاب هاى او فرا خواند و معجزه اش اين بود كه روى هر چوب خشك يا زمين بى علفى مى نشست، سبز مى شد. از اين رو، «خضر» ناميده شد و نام اصليش تاليا بن مالك بن عامر بن ارفخشد بن سام بن نوح است... تا آخر حديث.

 مؤيّد اين حديث در علّت نام گذارى او به خضر، مطلبى است كه در الدُّرّ المنثور ، به نقل از عدّه اى از صاحبان كتب حديثى، از ابن عبّاس و ابو هريره از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «خضر را بدين جهت خضر ناميدند كه بر پوستى سفيد ، نماز گزارد و آن پوست ، سبز شد» .

 در برخى اخبار، مانند روايتى كه عيّاشى از بُريد از امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام نقل كرده، آمده است كه خضر عليه السلام و ذو القرنين ، دو مرد عالِم بودند و پيامبر نبودند؛ امّا آياتى كه در باره داستان خضر عليه السلام با موسى عليه السلام نازل شده ، خالى از اين ظهور نيست كه وى ، پيامبر بوده است. چگونه مى توان گفت پيامبر نبوده، در حالى كه در آن آيات آمده كه بر او ، حكم نازل شده است؟

 از اخبار پراكنده اى كه از ائمّه اهل بيت عليهم السلام رسيده، بر مى آيد كه خضر عليه السلام زنده است و هنوز از دنيا نرفته است. البتّه براى خداوند ، كارى ندارد كه به بنده اى از بندگان خود ، عمرى طولانى دهد و تا مدّتى طولانى زنده اش نگه دارد. برهان عقلى هم بر محال بودن اين امر نداريم.

 در برخى روايات اهل سنّت، علّت اين طول عمر چنين ذكر شده كه وى ، فرزند بلافصل آدم عليه السلام است و اجلش به تأخير افتاده است تا دجّال را تكذيب كند. در بعضى ديگر ، آمده است كه آدم عليه السلام دعا كرد كه او تا روز قيامت ، زنده بماند. در تعدادى از روايات شيعه و سنّى، آمده است كه وى از آب چشمه حيات كه در دل تاريكى هاست ، نوشيد؛ چه آن كه خضر عليه السلام در پيشاپيش لشكر ذو القرنين كه در طلب آب حيات بود، قرار داشت و آن، روزىِ خضر عليه السلام شد و روزىِ ذوالقرنين نشد. اين روايات و امثال اينها، رواياتى آحاد و غير قطعى هستند و از قرآن يا سنّت يقينى يا عقل، دليلى بر درستى آنها وجود ندارد.

 در باره خضر عليه السلام ، داستان ها و حكايت ها و همچنين روايات فراوانى وجود دارد كه هيچ خردمندى به آنها اعتماد و تكيه نمى كند؛ مانند روايت خصيف كه مى گويد: چهار نفر از پيامبران زنده اند: دو نفر آنان، يعنى عيسى عليه السلام و ادريس عليه السلام در آسمان اند و دو نفر ديگر، يعنى خضر عليه السلام و الياس عليه السلام در روى زمين هستند. خضر عليه السلام در دريا به سر مى برد و الياس عليه السلام در خشكى.

 همچنين در روايت عقيلى از كعب ، آمده است: خضر عليه السلام در ميان درياى بالا و درياى پايين، روى منبرى قرار دارد و حيوانات دريايى دستور دارند كه به حرف او گوش دهند و فرمان بُردارش باشند و همه روزه ، صبح و شام ، ارواح به وى عرضه مى شوند.

 نيز در روايت كعب الأحبار آمده است كه خضر پسر عاميل ، با عدّه اى از ياران خود بر كشتى نشست تا به درياى هند، يعنى همان درياى چين، رسيد و به ياران خود گفت: «اى ياران! مرا به سوى دريا سرازير كنيد». آنان، چند شبانه روز او را به سوى دريا سرازير كردند. سپس بالا آمد. گفتند: اى خضر! چه ديدى؟ خداوند تو را كرامت فرمود و جان تو را در اين درياى ژرف، حفظ كرد. خضر عليه السلام گفت: «يكى از فرشتگان، نزد من آمد و گفت: اى آدمى زاده خطاكار! از كجا مى آيى و به كجا مى روى؟ گفتم: مى خواهم تهِ اين دريا را ببينم. به من گفت: چگونه مى توانى به تهِ آن برسى؟ از زمان داوود عليه السلام مردى به دريا افكنده شده، ولى هنوز به يكْ سوم عمق آن نرسيده است با اين كه از آن زمان ، سيصد سال مى گذرد» . روايات ديگرى نيز از اين قبيل هست كه شامل داستان ها و حكايت هاى نادر است .[۱]

 

[۱] تفسير الميزان : ج ۱۳ ص ۳۵۲ - ۳۵۳ . 



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت