قواعد استنباط از سيره نبوى

پرسش :

قواعد استنباط از سيره نبوى چیست؟



پاسخ :

مصادر حديثى و تاريخى شيعه و اهل سنّت ، در بر دارنده گزارش هاى فراوانى از رفتارهاى پيامبر اكرم(ص) هستند . هر گزارش با بيان عمل يا عكس  العملى از مجموعه رفتارهاى كريمانه پيامبر(ص) ، زاويه اى از شيوه زندگى پيامبر(ص) و بارقه اى از روح عظيم ايشان را مى نماياند .

بهره گيرى بهينه از اين مجموعه گران قدر ، نيازمند روشى متقن ، منطقى ، منضبط ، شايسته و كارآمد است تا شيوه صحيح زندگى ايشان را تبيين و سبك صحيح زندگى مطلوب پيروان را ترسيم كند ؛ شيوه اى كه راست نما و راه نما بوده و با پرهيز از تحميل ديدگاه و پيش داورى ، مصون از انحراف ، كژى و سستى باشد .

بدين منظور ، تبيين روش و شيوه استنباط قاعده مند از سيره پيامبر خدا(ص) و ساير معصومان(ع) با ديد تأسّى گرايانه ، لازم و ضرورى است . نكته مهم ، توجّه به تفاوت استنباط تأسّى گرايانه يا الگومدار با استنباط فقهى است . اجتهاد فقهى ، در پى دستيابى به احكام تكليفى با بهره گيرى از كتاب و سنّت است كه ساز و كارى ويژه دارد ؛ امّا نگاه تأسّى گرا به رفتار معصومان(ع) ، فراتر از احكام پنجگانه تكليفى (وجوب ، حرمت ، كراهت ، استحباب و اباحه) است و اهل بيت(ع) را به عنوان نمونه هاى عالى اخلاق در نظام آفرينش و اسوه و الگويى شايسته معرّفى كرده ، گونه صحيح زيستن را به پيروان ايشان مى آموزد و ملكات انسانى را در وجود آنان نهادينه مى كند .

از اين رو استنباط از رفتار معصومان(ع) ، آگاهى از توصيه هاى آنان و در نهايت ، الگوگيرى سبك زندگى از ايشان ، فراتر از استنباط فقهى و با شيوه تأسّى انجام مى شود .

استنباط از سيره و الگوگيرى از آن ، نيازمند تلاش و پژوهش در چند مرحله است : يك . اثبات صدور رفتار از پيامبر(ص) ، دو . فهم و تحليل صحيح رفتار ، سه . الگوسازى .

اكنون به تبيين تفصيلى اين مراحل مى پردازيم :

 مرحله اوّل : اثبات صدور رفتار از پيامبر(ص)

هدف اصلى در اين مرحله ، دسترس به گزارش هاى معتبر و مطمئن از رفتار پيامبر(ص) و پرهيز از گزارش هايى است كه صحّت انتساب آنها به ايشان ، ثابت نيست و يا با روحيّه پيامبرانه ايشان ناسازگار است . اين مجموعه در اصطلاح محدّثان ، «سنّت فعلى» ناميده مى شود .

براى دستيابى به اين هدف ، لازم است كه انتساب رفتارهاى گزارش شده به پيامبر(ص) و يا اهل بيت(ع) اثبات شود . اين دستيابى ، شيوه اى همانند طريق اثبات گفتار معصومان(ع) بديشان دارد و از قواعد تبيين شده در اعتبارسنجى خبر واحد ( در مبحث حجّت در علم اصول) پيروى مى كند . در اعتبارسنجى گزاره هاى حديثى و احراز اطمينان از صدور آنها ، از دو شيوه استفاده مى شود :

 الف ـ وثوق سندى

مراد از وثوق سندى ، احراز اطمينان از صدور حديث و اعتماد بر اخبارى است كه با سند متّصل از راويان مورد اعتماد ، گزارش شده اند و در سه گروه : صحيح ، حسن و موثّق قرار مى گيرند . در اين شيوه سنجش ، احاديث ، بدون سندى متّصل از راويان ثقه ، غير معتبر شمرده مى شوند .

 ب ـ وثوق صدورى

در اين شيوه ، حديث ، بر اساس معيار سند ، متن ، منبع و ديگر قرائن ، ارزيابى مى گردد . مراد از وثوق صدورى ، اعتماد بر احاديثى است كه قرائن متفاوتى بر صدور گفتار و يا انجام رفتار از معصوم عليه السلام دلالت داشته باشد كه از جمله اين قرائن ، وثوق سندى است . مطابق با اين معيار ممكن است گزارشى ، بدون داشتن سند ، معتبر دانسته شود و يا بر عكس ، روايت مسندى به سبب در بر داشتن قرائن كاهنده اعتماد ، نامعتبر شمرده شود .

وثوق صدورى، امرى فراتر از حجيّت تعبّدى يا عقلايى حديث است . اين شيوه ـ كه محلّ طرح دلايل اثباتى آن در جاى ديگرى است ـ ، در تمام حوزه هاى فكرى و معرفتى ، اعتبارى افزون بر وثوق سندى دارد . روش و سيره عقلا در پذيرش خبر ، بهره گيرى از مجموعه قرائن اثبات كننده خبر است .

قرائن وثوق صدورى تقريباً همان قرائنى هستند كه فهم دقيق سبك زندگى اهل بيت(ع) را ميسّر مى سازند .

گفتنى است كه افزون بر دلايل اثبات كننده اعتبار وثوق صدورى، بهره گيرى از روش بررسى اسناد روايات و گزارش ها (برگرفته از مبناى وثوق سندى) در اثبات انتساب سيره ناكارآمد است ؛ زيرا اخبار گزارش كننده رفتار معصومان(ع) در مصادر تاريخى و حديثى ، با احاديث فقهى تفاوت اساسى دارند .

برخى از اين متون ، بدون سند و به گونه مرسل هستند و بسيارى ديگر نيز از سند صحيح و معتبر برخوردار نيستند ، از اين رو لازم است با استفاده از قرائن موجود در گزارش هاى مشابه ، سنجش با اصول كلى برگرفته از قرآن و سنّت ، ظن حاصل از فراوانى مصادر به ويژه مصادر كهن و ... به صدور آنها اطمينان شود .

 مرحله دوم : فهم و تحليل صحيح رفتار

 ۱ . گردآورى خانواده حديث

فراوانى گزارش يك واقعه در منابع مختلف و با اسناد متفاوت بويژه در منابع كهن فريقين كه مؤلّفان آنها از مشرب هاى فكرى متفاوتى برخوردار باشند ، سبب افزونى اعتماد به گزارش مى گردد .

افزون بر آن ، براى آشنا شدن با ويژگى ها و ظرافت هاى يك رفتار ، لازم است كه تمام گزارش هاى مرتبط با آن رفتار و واقعه در كنار هم قرار گيرند تا نماى دقيق ترى از آن رفتار به دست آيد ؛ چرا كه هر گزارش ، نقطه اى از مجموعه نكات روشن كننده رفتار يا واقعه را تبيين مى كند . بدون تشكيل خانواده حديث ، امكان دسترس همه جانبه به ويژگى هاى فعل كاهش مى يابد . بنا بر اين ، تنها با فحص تام در اين حوزه مى توان عوامل تأثيرگذار بر انجام فعل را كشف كرد .

 ۲ . سنجش با محكمات قرآنى

رفتار پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) همانند گفتارشان ، از نظام فكرى الهى حاكم بر آنان سرچشمه مى گيرد . اين مجموعه ـ كه اساس و زيربناى آموزه هاى دين را تشكيل مى دهد ـ ، نظام معرفتى منضبط ، مرتبط و جامع دين است كه رفتار پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) را رقم مى زند . بنا بر اين ، سنجش رفتار گزارش شده با محكمات قرآنى ، سبب افزايش اعتماد به گزارش و اتقان استفاده از آن خواهد شد . طبيعى است كه سنجش با قرآن ، ممكن است در برخى موارد به انكار و نفى رفتار گزارش شده از پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) منجر شود .

 ۳ . سنجش با اصول كلّى حاكم بر رفتار معصومان(ع)

نمونه ها و مصاديق رفتارهاى پيامبر(ص) و امامان(ع) كه از روح الهى آنان نشئت گرفته و به رفتارشان سريان يافته است ، فراوان و متنوّع اند و هر يك ، زيبايى هاى خاص خود را دارد . آنچه در اين ميان مهم مى نمايد ، كشف اصول كلّى حاكم بر رفتار معصومان(ع) است كه ريشه در سنّت دارد و با داشته هاى عقل فطرى انسانى نيز هماهنگ است كه در دوره زندگى آنان و با توجّه به شرايط محيطى وقوع رفتار ، مصاديق متفاوت و متنوّعى يافته است . از اين رو ، لازم است اصول كلّى حاكم بر رفتار پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) ، از مجموعه رفتارهاى جزئى آنان برداشت شوند و تمام رفتارهاى آنان با اين اصول ، سنجيده گردد . بى ترديد ، همگونى يا ناهمگونى گزارش يك رفتار با اصول حاكم بر رفتار ، سبب افزايش يا كاهش اعتماد به آن گزارش و اثبات يا انكار آن مى گردد .

 ۴ . توجّه به فضاى صدور

هر رفتارى كه گزارش گرديده ، در فضا ، زمان و مكان خاصّى واقع شده كه ويژگى هاى مخصوص و گاه منحصر به فرد داشته است . آشنايى با ويژگى هاى محيطى ، فرهنگ عمومى ، ويژگى هاى اجتماعى ، ظرافت هاى موجود در عرف زمانه يا محلّ وقوع رفتار ، حالات و روحيّات مخاطب يا مخاطبان و بسيارى از ظرافت هاى ديگر ، در فهم دقيق آن رفتار ، اثرگذارند .

 ۵ . تمايز قضاياى شخصى و حقيقى

عمل و رفتار ، فعلى خارجى اند كه بنا بر طبيعت قضاياى خارجى ، تابعى از شرايط محيطى ، زمان و مكان اند . منشأ رفتارِ جزئى خارجى هر فرد ، اصول كلّى حاكم بر باورهاى شخص كنشگر است كه او را به انجام عمل و يا واكنشى خاص در آن شرايط ، سوق داده است .

نتيجه ، آن كه : رفتار خارجى پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) را ـ كه بر اساس شرايط محيطى خاص شكل گرفته است ـ نمى توان در شرايط متفاوت با آن ، كارآمد شمرد . از اين رو لازم است ضمن زدودن ويژگى هاى محيطى تأثيرگذار در رفتار ، به اصول حاكم بر رفتار پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) دست يافت و آن را به عنوان معيار و ملاك سبك زندگى مطرح كرد .

گفتنى است كه فراوانى گونه اى خاص از رفتار پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) در فضاهاى متفاوت مى تواند فعل خارجى و شخصى را به قضيّه حقيقى پيوند زند . از اين رو فراوانى و استمرار انجام رفتار خارجى ، نمايانگر سيره و سنّت شمرده مى شود .

 ۶ . در نظر گرفتن قرائن اثر گذار

مجموعه گزارش هاى جمع آورى شده ، در بر دارنده شمارى از قرائن اند كه توجّه به آنها، فهم دقيق ملاك هاى حاكم بر پديد آمدن رفتار را تسهيل مى كنند . افزون بر آگاهى از قرائن صدورى، شخصيتِ گزارشگر اوّل ، رفتار و دقّت ، ظرافت سنجى ، ضابط بودن ، تمايلات و ... او نيز مى بايد مورد توجّه قرار گيرد .

گزارش هند بن ابى هاله از صفات پيامبر(ص) ، آن سان ظريف و دقيق است كه او را با عنوان «وصّاف النبى (توصيفگر پيامبر(ص))» شهره كرده است . گزارش رجاء بن ابى ضحّاك ، مأمور استخباراتى مأمون ، در اعزام امام رضا عليه السلام از مدينه تا مرو نيز اين گونه است .

متأسّفانه شمارى از رفتارهاى گزارش شده از دقّت و ظرافت لازم ، برخوردار نيستند ؛ زيرا گزارشگر صرفاً به بيان ساده مشاهدات خود از كلّيت رفتار معصوم عليه السلام بسنده كرده و ظرافت هاى موجود در آن را درك ننموده است . آگاهى از ظرافت فهمى گزارشگر اوّل ، با جمع آورى مجموعه گزارش هاى حديثى و تاريخى او ، افراز و آناليز جزئيات آن و مقايسه با جزئيات موجود در گزارش هاى مشابه كه از طريق غير او بيان شده ، امكان پذير است .

همچنين توجّه به فهم و برداشت عالمان پيشين ، پژوهشگر را با قرائن بيشترى آشنا مى كند . توجّه به فهم رفتار و قواعد حاكم بر آن در گفتار و تحليل عالمان پيشين ، به اتقان برداشت پژوهشگر از رفتار پيامبر(ص) كمك مى كند و او را از در افتادن به كج فهمى باز مى دارد ؛ زيرا سليقه و تمايلات پژوهشگر ، گاه سبب آسيب ديدگى تحليل از رفتار معصومان مى گردد . افزون بر آن ، ظرافت هاى فهم پيشينيان ، به فهم دقيق تر و عميق تر رفتار معصومان خواهد انجاميد .

 ۷ . ايجاد ارتباط ميان رفتار و گفتار

رفتار هر شخص ، نماد بيرونى مجموعه اى از عوامل تأثيرگذار است كه در پشت صحنه ، چگونگى آن رفتار را تعيين مى كنند . به عبارت ديگر ، فعل و رفتار ، حالتى اجمالى و لبّى دارد و تبيين كننده عوامل مؤّر بر پديد آمدن آن نيست . از اين رو نياز است كه رفتار معصومان باگفتار آنان و آيات قرآنى ، سنجيده و ملاك و معيار عمل آنان روشن شود . بدون اين تفسير و تبيين ، نمى توان بسيارى از رفتارهاى معصومان(ع) را تجزيه و تحليل نمود . بدين جهت در مجموعه پيش رو ، افزون بر گزارش رفتار ، آيات قرآنى و احاديث نبوى ناظر بِدان هم گزارش شده است تا تحليل رفتار با دقّت بيشترى همراه شود .

 ۸ . توجّه به اسباب اختلاف رفتار

معصومان(ع) همگى نور واحد و استمرار يك حقيقت مجسّم اند كه مطابق با شرايط و مقتضيات زمانى و مكانى ، شيوه صحيح رفتارى را بر مى گزينند ؛ كه شيوه اى هميشه مطابق واقع است و ناهمگونى را بر نمى تابد . با اين وجود ، گاه در مجموعه گزارش هاى رفتارى معصومان(ع) ، مواردى از اختلاف و حتّى تعارض مشاهده مى شود كه محتاج دقّت افزون تر است . در اين موارد ، اسباب و عوامل و چرايى پديد آمدن رفتار ، بيش از چيستى اصل فعل ، اهمّيت مى يابند . از اين رو لازم است رفتار به ظاهر دوگانه پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) با توجّه به قرائن صدورى آن ، تحليل شود و اختلاف ظاهرى رفتار و چرايى آن ، تبيين گردد .

از اين منظر ، صلح امام حسن عليه السلام با قيام امام حسين عليه السلام اختلافى ندارد ؛ چرا كه هر دو از يك منبع ، سرچشمه مى گيرند و اصول حاكم بر آن دو ، يكسان اند و تنها اسباب پديد آمدن آنها متفاوت است .

نكته مهم در اين مرحله ، پرهيز از مشابه سازى تاريخى بدون توجّه به چرايى پديد آمدن رفتار معصوم عليه السلام است . مشابه سازى بدون شناسايى عوامل پديدارى ، اشتباهى بزرگ است كه ناشى از عدم درك تفاوت قضاياى خارجى با قضاياى حقيقى بوده ، گاه سبب كج فهمى و حتّى انحراف مى گردد .

 مرحله سوم : الگوسازى

نكته بسيار مهم در تحليل سيره نبوى و سيره ساير معصومان ، عصرى سازى و روزآمد كردن سيره در فضا و مكان امروزين است . رفتار معصوم عليه السلام مطابق با شرايط جامعه و فضاى دوره خويش ، شكل گرفته و مطابق با آن شرايط ، تحليل مى شود و در صورتى كه فضا ، زمان ، مكان ، فرهنگ ، ويژگى هاى محيطى و . . . تغيير كند ، لازم است مطابق با فضاى جديد بازتعريف و روزآمد شود .

روزآمد كردن سيره تنها با استفاده از ملاك ها و معيارها امكان پذير است و با تكيه بر ظاهر متون و رفتار ، پديد نمى آيد .

نمونه روزآمدسازى را مى توان در اصل «اتقان و استحكام» در كار برشمرد كه اگر چه در رفتار پيامبر(ص) در مورد ساختن قبر صادر شده است ، ولى نمونه ها و مصاديق فراوان آن در دوره معاصر در صنعت ، تكنولوژى ، آموزش ، پژوهش ، مديريت و... نمود مى يابد .

نمونه ديگر ، در حكومتدارى پيامبر(ص) بروز مى يابد . ايشان در دوره حكمرانى بر مدينه ، در جامعه اى كوچك و ساده با ويژگى هاى ابتدايى جامعه مدنى و با وظايف اندك حكومت نسبت به مردمان مواجه بود كه رابطه خصوصى هر فرد را با پيامبر(ص) به سادگى ممكن مى ساخت . مردمان مدينه به سادگى به پيامبر(ص) دسترس مستقيم داشتند و مشكلات شخصى و عمومى خويش را با ايشان در ميان مى نهادند ؛ امّا حكومت و حكومتدارى در دوره معاصر ، تفاوت هاى اساسى با دوره ايشان دارد .

امروزه حكومت ، وظايفى بسيار فراتر از آن دوران نسبت به مردمان دارد و با پيچيدگى هاى جامعه در نظام جهانى رو به روست . در اين فضا آيا مى توان تصوّر كرد كه رهبر ، رئيس جمهور ، وزرا و حتّى مراجع تقليد ، هميشه و در همه جا ، در دسترس همه مردمان باشند و پرسش هاى آنان را پاسخ گويند و مشكلات شخصى آنان را برطرف نمايند ؟

اين تصوّر در جامعه پيچيده و گسترده امروزين ، صحيح نيست ، اگرچه روح حاكم بر رفتار پيامبر(ص) مى بايد مورد توجّه قرار گيرد ؛ يعنى امكان ارتباط ساده و آسان با حاكم و نظام حكومتى مى بايد به گونه اى تعريف شود كه افراد جامعه به سادگى نظرات خود را به مسئولان حكومت منتقل كنند .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت