روش هاى تربيت كودك

پرسش :

الگوهای تربیت کودک از نظر دانشمندان و اسلام چیست؟



پاسخ :

برخى دانشمندان بر اساس نحوه تربيت كودك ، چهار الگوى تربيتى ارائه كرده اند . با مطالعه منابع اسلامى ، مى توان الگوى پنجمى را ارائه نمود . در ادامه ، اين پنج الگو را بررسى مى كنيم :

۱ . الگوى تربيتى مبتنى بر سختگيرى

اين الگوى تربيتى كه بيشتر در ميان نسل گذشته جريان داشت ، كودكانى تربيت مى كرد كه چون محبّت نمى ديدند ، از نظر عاطفى و روانى ، دچار اضطراب ، تنش ، افسردگى و گاهى خودكشى مى شدند ؛ امّا به جهت سختگيرى ، پُرتلاش و مسئوليت پذير بودند . والدين به اين جهت به فرزندان خود ، محبّت نمى كردند كه آنها به اصطلاح ، لوس نشوند و معتقد بودند كه تعريف و تمجيد ، موجب لوس شدن آنها مى شود .

۲ . الگوى تربيتى مبتنى بر محبت و عدم قاطعيت

در اين الگو ، كه در واكنش به الگوى اوّل شكل گرفت ، فرزندانى لوس ، ضعيف النفس ، وابسته ، پُرتوقع و از لحاظ عاطفى كودكْ صفت ، تربيت مى شوند ، در برابر مشكلات ، مقاوم و صبور نيستند و در زندگى خانوادگى و اجتماعى شان ، به شدّت دچار مشكل مى شوند ؛ هر چند از لحاظ عاطفى ، كمتر احساس كمبود مى كنند . در اين الگو ، والدين معتقدند كه حق ، هميشه با فرزندان است . كودك ، هر چه مى خواهد ، بايد در اختيارش گذاشت و نبايد گذاشت كه ناراحت شود .

۳ . الگوى تربيتى مبتنى بر عدم محبّت و عدم قاطعيت

اين الگوى تربيتى ، كودكانى تربيت مى كند كه چون محبّت نمى بينند ، از نظر عاطفى ، دچار اختلال هستند و چون قاطعيت درباره آنان وجود ندارد ، مبتلا به بزهكارى و خلافكارى مى شوند .

۴ . الگوى تربيتى مبتنى بر محبّت و قاطعيت

در اين الگوى تربيتى ، كودكان ، هم از لحاظ عاطفى ارضا مى شوند ، و هم سختكوش ، صبور و مسئوليت پذير تربيت مى شوند .

دانشمندان ، اين الگو را بهترين الگوى تربيت كودك مى دانند .[۱]

امّا نظر اسلام در اين باره چيست ؟

در آموزه هاى دين ، مباحث بسيار و پراكنده اى در اين باره وجود دارد ؛ امّا مهم اين است كه نظام حاكم بر آنها را بشناسيم و الگوى تربيتى اى از آنها به دست مى آوريم . به نظر مى رسد الگويى كه از مجموع متون قرآن و حديث به دست مى آيد ، الگويى است كه در الگوى پنجم از آن سخن خواهيم گفت .

۵ . الگوى تربيتى مبتنى بر محبّت، قاطعيت و كرامت

از ديدگاه اسلام ، محبّت ، يكى از اصول تربيتى كودك است كه به شدّت ،مورد تأكيد قرار گرفته[۲]و محبّت نكردن ، به شدّت نكوهش شده است ؛[۳]امّا در عين حال ، از افراط در محبّت نيز نهى شده است .[۴]لذا در كنار محبّت ، صلابت و دقّت در تربيت كودك نيز مورد توجّه اكيد ، قرار گرفته است .[۵]

بر اين اساس ، كودك در عين اين كه محبّت مى بيند ، امّا يله و رها نيست تا هر كارى كه خواست ، انجام دهد . از سوى ديگر ، در عين اين كه تربيت مى شود ، مورد مهر و محبّت و مدارا نيز واقع مى شود و به همين جهت ، از افراط در ملامت ها و خشونت[۶]ـ كه از شاخصه هاى الگوى سختگيرى بدون محبّت هستند ـ نهى شده است .[۷]

و امّا الگوى تربيتى اسلام ، بُعد سومى نيز دارد كه عبارت است از «تكريم» .

تكريم ، احترام گذاشتن به كودك و ارزش قائل شدن براى اوست . از ديدگاه اسلام ، كودك ، چون كودك است ، نبايد تحقير شود و احساس بى ارزشى و يا كم ارزشى كند . هر چند كودك ، بيشتر محتاج محبت است و بزرگ سال محتاج احترام ؛[۸]ولى بدان معنا نيست كه شخصيت كودك ، نبايد محترم شمرده شود ، همان گونه كه مهر و عطوفت نسبت به بزرگ سال ، نبايد فراموش شود .

كودكى كه باارزش قلمداد مى شود و شخصيت او محترم شمرده مى شود (تكريم) ، به احساس خودْ ارزشمندى (عزّت و كرامت نفس) دست مى يابد و كسى كه براى خودش ارزش قائل باشد ، خود را به زشتى ها آلوده نمى كند .[۹]

كرامت نفس ، محور اساسى اخلاق اسلامى و تربيت اسلامى است و مهم ترين راه آن ، تكريم انسان ، بويژه در دوران كودكى است . البته بخشى از كرامت پرورى به آموزش زشتى ها و زيبايى ها مربوط مى شود ، ولى تكريم ، ارزش و اهميّت بسيار زيادى دارد .

يكى از مهم ترين نكات تربيتى كه در تكريم شخصيت كودك بايد مورد توجه قرار گيرد جدى گرفتن احساسات او در هفت سال آغاز زندگى است، اين موضوع آن قدر اهميت دارد كه اين دوران در روايتى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، دوران سيادت و آقايى كودك شمرده شده است :

الوَلَدُ سَيّدٌ سَبعَ سِنينْ .  فرزند ، هفت سال سرور است .

مقتضاى سيادت و آقايى كودك، فرماندهى او و اطاعت والدين است، بدين معنا كه كودك در هفت سال آغاز زندگى بايد در خانواده آقايى و فرماندهى كند و لذا هر چه مى خواهد ، در صورتى كه براى او زيانبار نباشد و در توان پدر و مادر باشد ، بايد تأمين شود .

نتيجه تربيتى فرماندهى كودك در هفت سال آغاز زندگى و فرمانبرى صحيح پدر و مادر از او، فرمان برى مطلق توأم با محبت كودك در هفت سال بعدى زندگى كودك خواهد بود. از اين رو در ادامه حديث آمده است :

وعَبدٌ سَبعَ سِنينَ .  كودك در هفت سال دوم بنده است .

حال عبوديت و بندگى كودك نسبت پدر و مادر، نتيجه نهايت اعتمادى است كه در هفت سال آغاز زندگى نسبت به آنها پيدا كرده است. پيدايش اين حالت در كودك در هفت سال دوم زندگى با عنايت به اين كه اين ايام، دوران تعليم و تربيت اوست، فوق العاده براى سازندگى او اهميت دارد.

پس از سپرى شدن هفت سال دوم زندگى كودك، دوران وزارت او در خانواده فرا مى رسد، چنان كه در ادامه حديث مى خوانيم :

ووَزيرٌ سَبعَ سِنينَ[۱۰].  هفت سال سوم دوران وزارت كودك است .

در اين دوران، كودك، ديگر بنده و فرمان بر نيست، تكريم شخصيت او در اين دوران ايجاب مى كند كه او همان وزير خانواده مورد مشورت قرار گيرد، و كارهايى كه از او برمى آيد به او واگذار گردد و بدين سان مسؤوليت خانواده در تعليم و تربيت كودك به پايان مى رسد .

[۱]موفّقيت در تربيت فرزندان : ص ۶۱ به بعد.

[۲]ر . ك : ص ۲۲۵ .

[۳]ر . ك : ص ۲۳۳ .

[۴]ر . ك : ص ۲۰۵ .

[۵]ر . ك : ص ۱۹۹ .

[۶]ر . ك : ص ۲۰۷ .

[۷]ر . ك : ص ۲۰۵ .

[۸]در خطبه شعبانيه : «وقروا كباركم وارحموا صغاركم» (الأمالى ، صدوق : ص ۱۵۴) .

[۹]من كرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصية ؛ هر كس جانش برايش محترم است ، آن را با گناه كوچك نمى كند (مستدرك الوسائل : ج ۱۱ ص ۳۳۹) . من كرمت نفسه قل شقاقه وخلافه ؛ هر كس جانش برايش گرامى باشد، ستيز و دعوايش كم مى شود (عيون الحكم : ص۴۶۴ ح ۸۴۴۸) . من كرمت عليه نفسه هانت عليه شهوته؛ هر كس جانش برايش محترم باشد ، خواهشش كوچك مى شود (بحار الأنوار : ج ۷۰ ص ۷۸ ح ۱۲) و ... .

[۱۰]ر.ك : ص ۱۹۳ ح ۲۸۸ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت