راه دستيابى به بصيرت برای بررسی حدیث

پرسش :

راه دستيابى به بصيرت برای بررسی حدیث چیست؟



پاسخ :

در كنار تخصّص هاى لازم در نقد و بررسی حدیث، مدد الهى و نورانيّت درونى ـ كه همان «بصيرت» است ـ، سهمى ويژه در نقد و ارزيابى حديث دارند.

اين نورانيّت، علاوه بر اين كه شناخت سنّت صحيح را براى پژوهشگر، آسان مى سازد، زمينه ساز قدرت استنباطِ درست احكام الهى از قرآن و سنّت نيز هست و اين، همان نيروى قدسى الهى است كه از نگاه شهيد ثانى، علاوه بر فقه و اصول و ساير علوم مقدّماتى، شرط استنباط احكام است.[۱]

راه دستيابى به بصيرت

بصيرت را از دو راه مى توان به دست آورد :

راه اوّلِ رسيدن به بصيرت، به دست آوردن تقواست . يكى از بركات مهم و بزرگ تقوا، نورانى شدن جان و پيدايش نور بصيرت در انسان است . اين حقيقت، با صراحت در قرآن كريم آمده است:

«يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا .[۲]

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر از خدا پروا كنيد، براى شما نيروى تشخيص قرار مى دهد»  .

«يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ءَامِنُواْ بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَ يَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ .[۳]

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا پروا كنيد و به پيامبر او بگرويد، تا رحمت خويش را دو چندان عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه با [روشنايى ]آن، راه بسپريد»  .

راه دوم براى به دست آوردن بصيرت، استمداد از خداوند متعال است، چنان كه امام زين العابدين عليه السلام، در يكى از مناجات هاى خويش مى فرمايد :

هَب لى نوراً أمشى بِهِ فِى النّاسِ، و أهتَدى بِهِ فِى الظُّلُماتِ، و أستَضى ءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَ الشُّبُهاتِ .[۴][بار خدايا!] مرا فروغى بخش تا در پرتو آن، در ميان مردم، راه بسپرم، و در تاريكى ها راه خويش را بيابم و در روشنايى آن، از هر شك و شبهه اى بِرَهَم .

بنا بر اين، تلاش براى رسيدن به مراتب طهارت و تقوا، و نيز اهتمام به ذكر و دعا و استمداد از خداوند متعال براى نورانى شدن انديشه، هر چند براى همه پيروان اسلام، لازم است، امّا براى پژوهندگان علوم دينى و بخصوص پژوهندگان حديث، اهمّيت و ضرورت بيشترى دارد .[۵]بى شك، پژوهشگرى كه علاوه بر دانش رجال و درايه و تخصّص در نقد و ارزيابى متن حديث، از نور بصيرت برخوردار باشد، بهتر مى تواند به حقيقت اسلام، دست يابد؛ امّا بايد توجّه داشت كه اين، به معناى عصمت و مصونيت او از خطا نيست ؛ بلكه هر چه تخصّص پژوهشگر، بيشتر و بصيرت او افزون تر باشد، از ميزان خطاى او كاسته مى گردد.


[۱]شهيد ثانى (۹۱۱ ـ ۹۶۵ ق) ، همچنين در كتابش شرح اللمعة (ج ۳ ص ۶۶) ، در بيان شرايط اِفتا مى نويسد : « ... آرى! با همه اين احوال ، فرد بايد از نيروى ارجاع فروع به اصول ، و استنباط فروع از اصول ، برخوردار باشد . اصل مهم در اين زمينه همين است، و گرنه ، تحصيل اين مقدّمات در روزگار ما ، به سبب كثرت تحقيقات علما و فقها در اين باب ، آسان شده است . آن قوّه استنباط و اجتهاد هم در دست خداوند متعال است و او ، آن را به هر يك از بندگانش كه بخواهد و مصلحت بداند ، عطا مى كند . البته مجاهدت و ممارست ، تأثير بسيارى در كسب اين قوّه دارد : «و آنان كه به خاطر ما مجاهدت كنند ، هر آينه ، راه هايمان را به آنان نشان مى دهيم» » .

[۲]انفال : آيه ۲۹ .

[۳]حديد : آيه ۲۸ .

[۴]الصحيفة السجّاديّة : ص ۹۵ (دعاى ۲۲) .

[۵]شهيد ثانى ، در اين باره مى گويد: «...خداوند متعال ، نور دانش را در دل ناپاك و آلوده به كدورات نفسانى و اخلاق ناپسند ، نمى افكند . امام صادق عليه السلام مى فرمايد : ~ليس العلم بكثرة التعلّم، و إنّما هو نور يقذفه اللّه تعالى فى قلب من يريد اللّه ان يهديه؛ علم ، به بسيار آموختن نيست ؛ بلكه علم [واقعى] ، نورى است كه خداى متعال ، در قلب هر كس كه بخواهد هدايتش كند ، مى افكند}» (منية المريد : ص ۱۶۷ و ۱۴۹ ، مشكاة الأنوار : ص ۵۶۳ ح ۱۹۰۱ ، بحار الأنوار : ج ۱ ص ۲۲۵ ح ۱۷ ؛ الدرّ المنثور : ج ۷ ص ۲۰) . ابن مسعود نيز چنين سخنى گفته است : «علم ، به كثرت روايت نيست ؛ بلكه علم ، در واقع ، نورى است كه در دل مى تابد . بدين ترتيب ، دانسته مى شود كه علم ، صِرف استحضار معلومات خاص نيست ، هر چند اين در عرف عام ، علم خوانده مى شود ؛ امّا علم واقعى ، همان نور و پرتو ناشى از آن علم است كه موجب بصيرت و خوف از خداوند مى گردد» (منية المريد : ص ۱۶۷) .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت