يك. مجادله حضرت نوح(ع) با قوم خود
بيشتر احتجاجات حضرت نوح ، به صورت جدال احسن است. البته گاهى از موعظه و حكمت(برهان) نيز بهره برده است.[۱]آيات ۲۵ - ۳۳ هود ، بيانگر مجادله آن حضرت اند.
دو. مجادلات حضرت ابراهيم(ع)
الف - جدال با آزر
(يَأَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَ لَا يُبْصِرُ وَ لَا يُغْنِى عَنكَ شَيًْا .[۲]
پدرجان ، چرا چيزى را مى پرستى كه نه مى شنود و نه مى بيند و نه هيچ حاجتى از تو برمى آورد ؟)
ب - جدال با بت پرستان
(إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِى أَنتُمْ لَهَا عَكِفُونَ .[۳]به ياد آر هنگامى را كه او به پدر و قومش گفت : اين مجسمه هايى كه شما ملازم آنها شده ايد ، چيستند ؟)(إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ .[۴]
به ياد آر هنگامى را كه او به پدر و قومش گفت : چه چيزى را مى پرستيد ؟)
ج - جدال با ستاره پرستان
(فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ الَّيْلُ رَءَا كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّى فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ الْأَفِلِينَ * ... وَحَآجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَجُّونِّى فِى اللَّهِ وَقَدْ هَدَلنِ ... .[۵]
وقتى شب بر او پرده افكند ، ستاره اى را ديد و گفت : اين پروردگار من است . وقتى آن ستاره غروب كرد ، گفت : من غروب كننده ها را دوست ندارم ... قومش با او به احتجاج پرداختند . گفت : با من در باره خداوند محاجه مى كنيد ، در حالى كه خداوند مرا هدايت كرده است؟)
د - مجادله با نمرود
(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حَآجَّ إِبْرَ هِيمَ فِى رَبِّهِ ... فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ ؛[۶]
آيا خبر نيافتى از آن كسى كه با ابراهيم در باره پروردگارش محاجّه مى كرد ... خداوند خورشيد را از مشرق مى آورد ، پس تو آن را از مغرب بياور).
از روشى كه حضرت ابراهيم(ع) در اين مجادله به كاربرده است، استفاده مى شود كه مجادل ، حق دارد از حجّتى به حجّت ديگر منتقل شود.[۷]گفتنى است كه مجادله آن حضرت در فضاى بتكده و شكستن بت ها و گذاشتن تبر بر دوش بت بزرگ نيز از نمونه هاى جدال احسن شمرده مى شود كه به زيبايى در آيات سوره انبيا ترسيم شده است:
(فَجَعَلَهُمْ جُذَ ذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ ... .[۸]
همه آنها را خرد كرد ، جز بزرگ آنها را تا شايد به سراغ آن بروند).
سه . جدال موسى(ع) با فرعون
آيات بسيارى در قرآن ، ناظر به داستان حضرت موسى(ع) و مناظره ، محاجّه و جدال اَحسن آن حضرت با فرعون اند. آن حضرت هنگامى كه از سوى خداوند مأموريت يافت تا به جانب فرعون رود و او را به حق دعوت كند، چند چيز از خداوند خواست كه از جمله آنها شرح صدر و گشايش زبان بود:
(قَالَ رَبِ اشْرَحْ لِى صَدْرِى * وَ يَسِّرْ لِى أَمْرِى * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِى * يَفْقَهُواْ قَوْلِى .[۹]
گفت : پروردگارا ، به سينه ام گشايش ده ، و كارم را آسان ساز ، و گره از زبانم باز كن ، تا گفتارم را بفهمند).
از اين آيات بر مى آيد كه در جدال احسن ، شخص مجادل بايد از شرح صدر و تحمل برخوردار باشد و از بيانى شيوا و دور از تعقيد و ابهام بهره برد تا تفهيم و تفّهم به خوبى صورت پذيرد و حق از باطل ممتاز گردد.
ويژگى ديگر مجادل ، گفتار نرم و رفتار ملايم است كه در آيه اى ديگر به آن اشاره شده است:
(اذْهَبَآ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى .[۱۰]
به سراغ فرغون برويد ، كه او سركشى كرده است ، و با او به نرمى سخن بگوييد ، تا شايد پند گيرد و يا بيمناك شود).
مجادلات آن حضرت با فرعون ، در آيات ۱۸ - ۳۷ شعرا به تفصيل آمده اند.
چهار . مجادلات پيامبر اكرم(ص)
الف - مجادله با مشركان در نفى شرك و بت پرستى
تعبير (قُل لَّا تُسَْلُونَ عَمَّآ أَجْرَمْنَا وَ لَا نُسَْلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ ؛[۱۱]بگو : جرم هاى ما را از شما نمى پرسند ، و كاركرد شما را از ما بازخواست نمى كنند) در اين آيات ، نمونه روشنى از حسن ادب در مناظره و جدال اَحسن است و به بهترين روشِ جدال، خصم را به تفكر وا داشته، و از مركب غرور و لجاج فرود مى آورد .[۱۲]نيز مجادله با مشركان در نفى ولايت و سرپرستى غير خدا و اثبات توحيد و معاد ، از همين قبيل است .[۱۳]
ب - مجادله با اهل كتاب (يهود)
آيات فراوانى ناظر به اين بخش از جدال اَحسن پيامبر(ص) است :
(قُلْ أَتُحَآجُّونَنَا فِى اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنَا وَ رَبُّكُمْ .[۱۴]
بگو : آيا با ما در باره خداوند محاجّه مى كنيد ، در حالى كه او پروردگار ما و شماست) .
(يَأَهْلَ الْكِتَبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِى إِبْرَ هِيمَ وَمَآ أُنزِلَتِ التَّوْرَلةُ وَالْإِنجِيلُ إِلَّا مِن بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ * هَأَنتُمْ هَؤُلَآءِ حَجَجْتُمْ فِيمَا لَكُم بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ .[۱۵]
اى اهل كتاب ، چرا در باره ابراهيم محاجّه مى كنيد در حالى تورات و انجيل پس از او فرستاده شده است ، آيا نمى انديشيد ؟ اى اهل كتاب ، شما همان هايى هستيد كه در باره آنچه بدان دانشى نداريد ، محاجّه مى كنيد . چرا در باره چيزهايى كه به آن علم نداريد ، محاجّه مى كنيد ، با آن كه خدا مى داند و شما نمى دانيد) .
(وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَرَى نَحْنُ أَبْنَؤُاْ اللَّهِ وَأَحِبَّؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم .[۱۶]
يهود و نصارا گفتند : ما پسران خداييم و دوستان اوييم . بگو : پس چرا شما را به كيفر گناهانتان عذاب مى كند ؟)(فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ .[۱۷]
پس ، هر كسى كه بعد از آمدن علم براى تو ، با تو محاجه كرد ، بگو : بياييد ...).
اين آيه ، در باره محاجّه آن حضرت با مسيحيان نجران است كه خداوند به پيامبرش دستور مى دهد پس از آمدن ادله روشن در باره مسيح(ع)،[۱۸]اگر كسى در باره عيسى(ع) با تو مجادله و محاجه كرد، بايد مانند دشمنان با او مباهله كنى.[۱۹]
[۱]ر. ك: التبيان فى تفسير القرآن : ج ۵ ص ۴۷۲ - ۴۷۳؛ الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱۰ ص ۱۹۸.
[۷]الكشاف : ج ۱ ص ۳۸۸ ؛ مجمع البيان : ج ۲ ص ۱۶۸.
[۱۲]ر. ك: الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱۶ ص ۳۷۵.
[۱۳]رعد : آيه ۱۶ ؛ فاطر : آيه ۴۰ ؛ مؤمنون : آيه ۸۱ - ۸۹ .
[۱۵]آل عمران : آيه ۶۵ - ۶۶.
[۱۸]آل عمران: آيه ۵۹ - ۶۰؛ مائده: آيه ۷۲ - ۷۵ .
[۱۹]الكشاف : ج ۱ ص ۴۳۳ - ۴۳۴؛ تفسير الفخر الرازى : ج ۸ ص ۸۲ - ۸۳.