ره نمودهايى براى تحصيل خشوع در نماز

پرسش :

براى تحصيل خشوع در نماز چه کنیم؟



پاسخ :

خشوع در نماز، حاصل حضور قلب نمازگزار در محضر جمال و جلال مطلق است. در دعاى صباح كه از امير مؤمنان عليه السلام نقل شده ، مى خوانيم:

وَ أغرِس اللَّهُمَّ بِعَظَمَتِكَ فى شِربِ حَياتى يَنابيعَ الخُشوعِ.[۱]به عظمتت در آبشخور زندگى ام ، چشمه فروتنى را جارى ساز.

اين سخن، بدين معناست كه وقتى نيازمند مطلق و بى نهايت كوچك ، خود را در محضر بى نياز مطلق و عظمت وصف ناپذير آفريدگار جهان ببيند، بى اختيار ، احساس فروتنى مى كند و خشوع ظاهرى و باطنى بر سراسر وجودش حاكم مى گردد. بنا بر اين، نخستين راه تحصيل خشوع، دعاست تا خداوند سبحان، خود زمينه شهود عظمت خود را فراهم سازد.

البته بايد توجّه داشت كه تنها دعا، كافى نيست و اصولاً دعا در فرهنگ اسلام، در كنار برنامه ريزى و تلاش است، نه در برابر آن. از اين رو هنگامى كه اين جانب (رى شهرى) از فقيه بزرگوار و عالم ربّانى، آية اللَّه محمّدتقى بهجت - رضوان اللَّه عليه - تقاضا كردم كه دعا كنند تا بتوانم در نماز ، حضور قلب داشته باشم، فرمودند:

دوايى است؛ دعايى نيست!

اشاره به اين كه دعا بدون برنامه ريزى و تلاش، نتيجه ندارد، نه اين كه دعا در اين باره مطلقاً بى فايده است.

بارى، بر اساس تجربه اهل معرفت، در مجموع ، چهار كار براى تحصيل حضور قلب در نماز مى تواند كارساز باشد :

۱. تداوم خواندن نمازهاى پنجگانه در اوّل وقت

آية اللَّه بهجت قدّس سرّه از استاد الهى خود، آية اللَّه آقا سيّد على قاضى ، نقل كردند:

هر كس نمازهاى واجب يوميه را اوّل وقت بخواند، به همه مقامات معنوى خواهد رسيد و اگر نرسيد ، مرا لعنت كند.

ايشان، در تبيين فرمايش آية اللَّه قاضى، فرمودند:

نگفت «خوب بخواند». معلوم مى شود نماز اوّل وقت خواندن، حضور قلب آور هم هست.

اين سخن، اشاره به اين است كه تجربه آية اللَّه بهجت و استاد بزرگوارش اين است كه «مقيّد بودن به نماز اوّل وقت»، زمينه ساز حضور قلب و دستيابى به صفت خشوع است.

۲. لحظات توجّه را عمداً از دست ندادن

از حضرت آية اللَّه بهجت رحمة اللَّه عليه پرسيدم: راه رسيدن نمازگزار به حضور قلب در نماز چيست؟

ايشان فرمودند:

دو كار، در كنار هم:

۱. به وسوسه هاى شيطانى كه غير اختيارى پيش مى آيد ، كارى نداشته باشد.

۲. هر وقت در نماز ، توجّه [قلبى به خدا] پيدا كرد ، ولو يك لحظه، عمداً و اختياراً آن توجّه را از دست ندهد و اختياراً به غير خدا توجّه نكند.

و در توضيح اين مطلب فرمودند:

شيطان مى خواهد اختياراً انسان را متوجّه غير خدا كند. وقتى ديد كه در حال اختيار، به غير خدا توجّه نمى كند، او را رها مى كند. و در ديدارى ديگر افزودند:

برهان اين مطلب را كسى مى داند كه عمل كند و نتيجه بگيرد. شيطان هم قبول ندارد كه كسى بدون اختيار، عبادتش كند.

۳. اجتناب از لغو (كار و سخن بيهوده)

يكى ديگر از امورى كه بر اساس ره نمودهاى آية اللَّه بهجت رحمة اللَّه عليه مى تواند در دستيابى به حضور قلب و خشوع در نماز مؤثر باشد، اجتناب از بيهوده كارى است. روزى ايشان از نگارنده (رى شهرى) پرسيد: چرا در سوره مؤمنون ،[۲]اجتناب از لغو، در كنار خشوع در نماز آمده است؟

عرض كردم: نمى دانم. ايشان در پاسخ به سؤال خود، فرمود:

ممكن است راز آمدنِ «خشوع در نماز» در كنار «اجتناب از لغو» در آيات ياد شده، اين باشد كه اجتناب از سخن و كار بيهوده در دستيابى به خشوع در نماز مؤثّر است و نمازگزار تا از لغو اجتناب نكند، نمى تواند در نمازش خاشع باشد.

۴. تلقين اذكار نماز به قلب

امام خمينى رحمة اللَّه عليه در كتاب سرّ الصلاة ، ره نمود ديگرى براى حضور قلب در نماز ذكر كرده اند، كه متن آن، اين است:

شيخ عارف كامل، شاه آبادى - روحى فداه - مى فرمود: «بايد انسان در وقت ذكر، مثل كسى باشد كه كلام، دهان طفل مى گذارد و به او تلقين مى كند، براى اين كه او را به زبان بياورد. و همين طور انسان بايد ذكر را تلقين كند. و مادام كه انسان با زبان، ذكر مى گويد و مشغول تعليم قلب است، ظاهر به باطن، مدد مى كند. همين كه زبانِ طفلِ قلب، باز شد، از باطن به ظاهر، مدد مى شود، چنان كه در تلقين طفل نيز چنين است: مادام كه انسان، كلام، دهان او مى گذارد، او را مدد مى كند. همين كه او آن كلام را به زبان اجرا كرد، نشاطى در انسان توليد مى شود كه خستگى سابق را برطرف مى كند. پس در اوّل، از معلّم به او مدد مى شود و در آخر، از او به معلّم مدد مى شود.

انسان اگر مدّتى در نماز و اذكار و ادعيه، به اين ترتيب مواظبت كند، البتّه نفس عادى مى شود، و اعمال عبادى هم مثل اعمال عاديّه مى شود كه در حضور قلب در آنها محتاج به رويّه نيست؛ بلكه مثل امور طبيعيّه عاديّه مى شود.[۳]

به بيان ساده تر، بر اساس اين ره نمود ، نمازگزار براى به دست آوردن حضور قلب، در وقت گفتن هر ذكرى در نماز، بايد معناى آن را به قلب خود، تلقين كند؛ يعنى همان طور كه براى ياد دادن الفاظ به كودك، به او تلقين مى كند كه بگو: «بابا»، نمازگزار نيز بايد معناى تكبير، تحميد، تسبيح و ساير اذكار را به قلب خود، تلقين نمايد تا توجّه به معناى نماز، عادت و ملكه روح شود و پس از رسوخ معانى نماز در دل، ذكر قلبى، پشتوانه ذكر زبانى گردد.


[۱]ر .ك : ج ۲ / ح ۸۳۸ .

[۲]مقصود ، آيات : (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَشِعُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ؛ به راستى كه مؤمنان ، كامياب شدند؛ همان كسانى كه در نمازشان خشوع دارند و همانها كه [از كار و سخنِ ] بيهوده، روى گردان اند) است (مؤمنون: ۱ - ۳) .

[۳]سرّ الصلاة: ص ۲۹.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت