بلوغ در قرآن

پرسش :

قرآن کریم، از بلوغ با چه تعبیرهایی استفاده کرده است؟



پاسخ :

در قرآن كريم ، براى تبيين مراحل طبيعى رشد كودك ، از سه تعبير استفاده شده است : «بلوغ نكاح» ، «بلوغ حُلُم» و «بلوغ أشُد» ، كه در باره هر يك ، توضيح كوتاهى ارائه مى شود :

۱ . بلوغ نكاح

مقصود از «بلوغ نكاح» ، زمانى است كه كودك به مرحله اى از رشد طبيعى مى رسد كه از نظر جنسى ، قدرت بر ازدواج پيدا مى كند .

قرآن كريم ، رسيدن به اين مرحله را يكى از شرايط استقلال حقوقى كودك مى داند :

«وَابْتَلُواْ الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ ءَانَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ .[۱]

ويتيمان را بيازماييد تا اين كه وقتى به سنّ زناشويى رسيدند ، پس اگر در ايشان رُشدى يافتيد ، اموالشان را به آنان رد كنيد» .

اين آيه به اين حقيقت اشاره دارد كه بلوغ، داراى جنبه هاى مختلفى است و در ادبيات قرآن ، بلوغ در همه جا به يك معنا نيست . ممكن است كسى از نظر جنسى بالغ باشد ؛ ولى از نظر حقوقى بالغ نباشد .

۲ . بلوغ حُلُم

ظاهرا مقصود از «بلوغ حُلُم» نيز بلوغ جنسى است .[۲]قرآن كريم ، جهت حفظ حريم خانواده و عفّت خانوادگى ، به كودكانى كه به بلوغ جنسى رسيده اند ، دستور داده كه بايد هميشه به هنگام ورود به اتاق استراحت پدر و مادر ، اجازه بگيرند ؛ امّا براى كودكان مميّزى كه به بلوغ جنسى نرسيده اند ، سه بار اجازه گرفتن كافى است .[۳]

۳ . بلوغ اَشُد

مفهوم «بلوغ اَشُدّ» با تعبيرهاى مختلف در هشت آيه مطرح شده است . اين آيات را در چهار عنوان مى توان دسته بندى كرد :

الف ـ بلوغ جنسى

در دو آيه ، «بلوغ اَشُدّ» در برابر دوران طفوليت قرار گرفته است :

« ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُواْ أَشُدَّكُمْ؛[۴]

آن گاه شما را [به صورت] كودك بيرون مى آوريم . سپس [حيات شما را ادامه مى دهيم] تا به حدّ رشدتان برسيد» .

بنا بر اين ، مقصود از «بلوغ اَشُد» در اين گونه موارد ، مرحله بعد از دوران طفوليت است ؛ امّا اين كه اين مرحله از چه سنّى آغاز مى شود و چه علائمى دارد، آيه ساكت است . از اين رو ، براى پاسخگويى به اين سؤال مى توان به احاديث اهل بيت عليهم السلام يا به عرف مردم ، مراجعه كرد .

گفتنى است كه در حديثى، از امام صادق عليه السلام مى فرمايد :

اِنقِطاعُ يُتمِ اليَتيمِ بِالاِحتِلامِ و هُوَ أشُدُّهُ ، وَ إنِ احتَلَمَ وَ لَم يُؤنَس مِنهُ رُشدٌ وَ كانَ سَفيها أو ضَعيفا فَليُمسِك عَنهُ وَلِيُّهُ مالَهُ .[۵]

به سر آمدن دوره يتيمى يتيم ، با محتلم شدن است و اين [احتلام] ، همان اَشُدّ اوست . و اگر محتلم شد ، امّا رشدى در او ديده نشد و سفيه يا ناتوان بود ، نبايد وليّش مال او را در اختيارش بگذارد .

بر پايه اين حديث و دو حديث مشابه آن ،[۶]«بلوغ اَشُدّ» با شكوفايى غريزه جنسى و احتلام ، آغاز مى شود ، هر چند كودك به رشد عقلى نرسيده باشد .

ب ـ بلوغ حقوقى

در دو آيه ، «بلوغ اَشُدّ» ، موضوع حكم حَجْر از ايتام ، قرار داده شده است :

« وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ؛[۷]

و به مال يتيم ـ جز به گونه اى نيكوتر ـ نزديك نشويد تا به حدّ رشد خود برسد» .

گفتنى است كه با قرار دادن اين آيه در كنار آيه ششم از سوره نساء مى توانيم به اين نتيجه برسيم كه مقصود از «بلوغ اَشُدّ»ى كه موجب رفع حَجْر است ، بلوغ جنسى همراه با رشد عقلى است . همچنين «بلوغ اَشُدّ» در آيه ۸۷ از سوره كهف ـ كه به خاطر رشد عقلى دو يتيم براى استخراج گنجِ مربوط به آنها مطرح شده ـ ، مى تواند ناظر به همين معنا باشد .

ج ـ بلوغ مديريتى و رهبرى

در دو آيه ياد شده ، «بلوغ اَشُدّ» ، اشاره به مرحله اى است كه برخى از انسان هاى شايسته براى اعطاى منصب رسالت الهى و مديريت و رهبرى جامعه ، آمادگى پيدا مى نمودند ، چنان كه قرآن در باره موسى عليه السلام مى فرمايد :

«وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى ءَاتَيْنَاهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا وَ كَذَلِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ ؛[۸]

و چون به اَشُد و كمال خويش رسيد ، به او حكمت و دانش عطا كرديم ، و نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم» .

يا در باره يوسف عليه السلام مى فرمايد :

«وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ ءَاتَيْنَاهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا وَ كَذَلِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ ؛[۹]

و چون به اَشُدّ خود رسيد ، به او حكمت و دانش داديم ، و نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم» .

در تبيين «بلوغ اَشُد» در آيه اوّل ، از امام صادق عليه السلام روايت شده كه مى فرمايد :

أشُدُّهُ : ثَمانَ عَشرَةَ سَنَةً ، وَاستَوى : التَحى .[۱۰]

[واژه] «أشُدّ» يعنى: هجده سالگى و «استوى» يعنى: ريش در آورد .

گفتنى است كه سن ، شرط بلوغ نبوّت و امامت و رهبرى الهى نيست ، چنان كه يحيى عليه السلام در كودكى به نبوّت رسيد :

« وَ ءَاتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا .[۱۱]

و به او در كودكى ، حكمت داديم» .

همچنين برخى از امامان اهل بيت عليهم السلام مانند امام جواد عليه السلام نيز در كودكى به امامت رسيده اند . اين، بِدان معناست كه هر چند «بلوغ اَشُد» كه مرحله اى پس از كودكى است ، به طور طبيعى زمينه ساز مديريت و رهبرى است ، ولى خداوند متعال بر اساس حكمت سرآمدِ خود ، در شرايط سياسى ـ اجتماعى ويژه ، توان رهبرى و هدايت جامعه را به برخى از كسانى كه شايستگى لازم را داشته اند ، در سنين كودكى عنايت كرده است . در واقع ، «بلوغ اَشُد» به مفهوم ياد شده در اين گونه موارد ، به صورت استثنايى براى برخى افراد ، زودتر از موعد طبيعى پديد آمده است .

د ـ كمال بلوغ

گفتنى است كه در يك آيه ، «بلوغ اَشُد» در كنار رسيدن به سنّ چهل سالگى قرار گرفته است :

« حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً .[۱۲]

تا آن گاه كه به اَشُدّ خود رسد و چهل ساله شود» .

اين آيه اشاره به آن است كه «بلوغ اَشُد» كه دوران كمال و قوّت آدمى است ، در چهل سالگى به پايان مى رسد ، چنان كه در حديثى از ابو بصير نقل شده كه امام صادق عليه السلام فرمود :

إذا بَلَغَ العَبدُ ثَلاثاً و ثَلاثينَ سَنَةً فَقَد بَلَغَ أشُدَّهُ و إذا بَلَغَ أربَعينَ سَنَةً فَقَدِ انتَهى مُنتَهاهُ و إذا بَلَغَ إحدى و أَربَعينَ فَهُوَ فِى النُّقصانِ .[۱۳]

هر گاه بنده به سى و سه سالگى برسد ، به اَشُدّ خود رسيده است و هر گاه به چهل سال برسد ، به نهايت [رشد] خود رسيده است ، و هر گاه به چهل و يك سالگى رسد ، رو به كاستى است» .

بر اساس اين احاديث ، دوران «بلوغ اَشُد» ، با احتلام[۱۴]آغاز مى شود ، در سى و سه سالگى اوج مى گيرد و در چهل سالگى كامل مى گردد ، و شايد حكمت آن كه خاتم انبيا صلى الله عليه و آله در سنّ چهل سالگى به رسالت مبعوث گرديد ، اين است كه آن بزرگوار در اين سن ، بيشترين آمادگى را براى انجام مسئوليت سنگين مديريت ، هدايت و رهبرى جامعه داشت .

نتيجه بررسى آيات بلوغ

با تأمّل در آياتى كه موضوع «بلوغ» در آنها مطرح شده است ، مى توان به اين نتايج دست يافت كه :

۱ . در قرآن ، فرقى ميان بلوغ دختر و پسر گذاشته نشده است .

۲ . در قرآن ، سنّ خاصّى براى بلوغ مطرح نشده؛ بلكه بر علائم و نشانه هاى طبيعى آن (مانند : بلوغ جنسى و رشد عقلى) تكيه شده است .

۳ . كاربرد واژه «بلوغ» در قرآن ، در همه جا به يك معنا نيست؛ بلكه گاه به معناى بلوغ جنسى ، گاه به معناى بلوغ حقوقى ، و گاه به معناى بلوغ مديريتى است .

۴ . در قرآن كريم، «بلوغ جنسى» تنها مبدأ يك حكم تكليفى شناخته شده و آن ، «وجوب استيذان براى ورود به اتاق استراحت پدر و مادر» است .


[۱]نساء : آيه ۶ .

[۲]در لسان العرب (ج ۱۲ ص ۱۴۵) آمده : «الحُلْمُ وَ الاِحتِلامُ : الجِماعُ و نَحوُهُ فِى النَّومِ وَ الاِسمُ الحُلُمُ؛ حُلْم و احتلام ، نزديكى كردن و مانند آن در خواب است . اسم آن ، حُلُم است» و در قرآن كريم آمده است : «لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ ؛ به سنّ احتلام نرسيده اند» . برخى مقصود از «حُلُم» در اين جا را عقل گرفته اند؛ ليكن به نظر مى رسد كه معلَّق كردن حكم شرعى بر عاقل شدن كودك ، صحيح نيست ؛ زيرا اوّلاً : كودكى با عاقل بودن منافاتى ندارد ، ثانيا : ضابطه اى براى عاقل شدن كودك نمى توان تعيين كرد ، ثالثا : حكم و موضوع ، تناسبى ندارند .

[۳]«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! بايد غلام ها و كنيزهاى شما و كسانى از شما كه به [سنّ] بلوغ نرسيده اند ، سه بار [در شبانه روز ]از شما كسب اجازه كنند : پيش از نماز بامداد ، و نيم روز كه جامه هاى خود را بيرون مى آوريد ، و پس از نماز شامگاهان . [اين ، ]سه هنگام برهنگى شماست . نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست كه غير از اين [سه هنگام] ، گرد يكديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماييد] . خداوند ، آيات [خود ]را اين گونه براى شما بيان مى كند ، و خدا داناى سنجيده كار است. و چون كودكان شما به [سنّ] بلوغ رسيدند ، بايد از شما كسب اجازه كنند ، همان گونه كه آنان كه پيش از ايشان بودند ، كسب اجازه كردند . خدا آيات خود را اين گونه براى شما بيان مى دارد ، و خدا داناى سنجيده كار است» (نور : آيه ۵۸ ـ ۵۹) .

[۴]حج : آيه ۵ . نيز در آيه ديگر آمده : «ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ» (غافر : آيه ۶۷) .

[۵]ر . ك: ص ۵۰۶ ح ۳۱ .

[۶]الخصال : ص ۲۳۵ ح ۷۵ ، تهذيب الأحكام : ج ۲ ص ۲۸۵ .

[۷]انعام : آيه ۱۵۲ ، اسراء : آيه ۳۴ .

[۸]قصص : آيه ۱۴ .

[۹]يوسف : آيه ۲۲ .

[۱۰]ر . ك: ص ۴۹۴ ح ۸ .

[۱۱]مريم : آيه ۱۲ . نيز ، ر . ك : مريم : آيه ۲۹ ـ ۳۰ (در باره نبوّت يافتن عيسى عليه السلام در گهواره) .

[۱۲]احقاف : آيه ۱۵ .

[۱۳]تفسير العيّاشى : ج ۲ ص ۲۹۲ ح ۷۲ ، الخصال : ص ۵۴۵ ح ۲۳ ، بحار الأنوار : ج ۶ ص ۱۲۰ ح ۷ .

[۱۴]گفتنى است كه در حديثى كه با سند صحيح از امام صادق عليه السلام نقل شده آمده : «إذا بلغ أشدّه ثلاث عشرة سنة و دخل فى الأربع عشرة ، وجب عليه ما وجب على المحتلمين احتلم أو لم يحتلم؛ هر گاه به اَشُدّ خود رسد، يعنى سيزده سالش تمام و وارد چهارده سالگى شود ، آنچه [از تكاليف] بر محتلم شوندگان واجب است، بر او واجب مى گردد ، خواه محتلم شده باشد يا نشده باشد...» (الكافى : ج ۷ ص ۶۹ ح ۷). براساس اين حديث، «بلوغ أشدّ» در سنّ سيزده سالگى آغاز مى شود؛ ليكن به دليل تعارض اين حديث با احاديث ديگر ، مشهور فقها ، طبق آن فتوا نداده اند .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت