سخنى در باره آموزش رايگان معارف دينى

سخنى در باره آموزش رايگان معارف دينى

آموزش معارف دين، نزد خداوند، چندان ارزشمند است كه معاوضه آن با هر گونه متاعِ دنيوى، خسارتى سترگ به شمار مى آيد.

آموزش[۱]معارف دين ، نزد خداوند ، چندان ارزشمند است كه معاوضه آن با هر گونه متاعِ دنيوى ، خسارتى سترگ به شمار مى آيد . از اين رو از ديدگاه اخلاقى ، پيراستن اين خدمت دينىِ گران بها از حتّى كوچك ترين نيّت غير خدايى ، امرى پسنديده و توصيه شده است . اين نكته براى كسى كه گذران زندگى اش متوقّف بر اُجرت تدريس و تعليم است نيز توصيه مى شود . تجربه هاى متعدّد ، نشان مى دهند كه اين كار ، زمينه ساز انفتاح روحى و بركت مالى در زندگى چنين معلّمانى است كه در ملكوت آسمان ها از آنان به عظمت ياد مى شود .

با اين همه ، تعليم رايگان دين با همه ارزش و قداستش ، يك امر اخلاقى به شمار مى آيد . از اين رو ، حكم فقهى ؛ يعنى حلّيت يا حرمت شرعىِ دستمزد گرفتن براى آموزش معارف دينى را بايد در جايى ديگر جويا شد .

در باره احاديثى هم كه توصيه هايى را به نقل از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در اجرت نگرفتن براى تعليم و روزى نخوردن از راه علم ، گزارش كرده اند ، بايد گفت كه از قوّت چندانى برخوردار نيستند . از ميان اين احاديث ، سه حديث[۲]از منابع درجه دوماهل سنّت نقل شده اند و حديث چهارم[۳]نيز اگرچه در سنن أبى داوود و سنن ابن ماجة نقل شده است ، امّا در سندش خدشه گرديده و متن آن ، مضطرب دانسته شده است .[۴]

گفتنى است كه اين حديث ، هديه گرفتن را براى آموزش قرآن ممنوع دانسته و به طريق اولى ، اُجرت گرفتن را نيز حرام مى شمرد . از آن جا كه قرآن، منبع اصلى معارف دينى است و آموختن و آموزش آن، مستحب و گاه آموختن بخش هايى از آن مانند سوره حمد به خاطر نماز واجب مى شود ، حلّ نزاع در اُجرت آموزش آن مى تواند حكم آموزش بقيّه احكام و معارف دين را تا حدودى روشن نمايد .

در مقابل و در مخالفتى آشكار با حديث چهارم ، احاديثى در منابع معتبر شيعى و اهل سنّت در دست اند كه ناظر به حلّيت گرفتن اجرت براى آموزش قرآن اند .[۵]بيشتر محدّثان و فقيهان شيعه و اهل سنّت ، با استناد به فراوانى و اعتبار منابع اين دسته (احاديث مجوّز) و نيز برقرارى مستمرّى براى معلّمان مدينه از سوى خليفه دوم ،[۶]گرفتن هديه را براى آموزش قرآن ، مباح مى دانند ؛[۷]امّا در باره گرفتن اجرت، هم داستان نيستند و فتاوا و تفصيل هاى متعدّدى ارائه كرده اند .[۸]يك تفصيل مشهور ، آن است كه اگر آموزش قرآن بر فردى واجب كفايى و يا عينى شود ، از مصاديق حكمِ اُجرت گرفتن براى واجبات مى شود كه بيشتر فقيهان معاصر شيعه ، آن راحرام دانسته اند .[۹]

تفصيل ديگر ، وابستگى حكم حرمت يا كراهت ، به شرط كردنِ گرفتن اُجرت و عدم شرط كردن آن است . اين تفصيل ، نظر شيخ طوسى و بر پايه جمع ميان احاديثِ به ظاهر متعارض در اين باره است . او مى گويد : اگر معلّم شرط كند كه تنها در ازاى گرفتن اُجرت ، تعليم مى دهد ، گرفتن آن ، جايز نيست ؛ ولى اگر شرط نگذارد ، بلكه به او هديه داده شود ، گرفتن آن ، جايز است .[۱۰]

بر اين پايه ، روا نيست كه معلّم و مبلّغ دين براى آموزش واجبات دينى ، از فراگيران ، اُجرت بطلبد ؛ امّا اين ، مانع گرفتن اُجرت در آموزش مستحبّات نيست .

شايان ذكر است كه در هر صورت بايد هزينه زندگى معلّمان و مروّجان فرهنگ دينى را تأمين نمود ، بويژه در روزگار كنونى ، كه كارها به صورت تخصّصى در آمده و نمى توان از انسان هايى با توان معمولى ، انتظار داشت كه ساعت ها مطالعه و تحصيل و تحقيق و تدريس و تبليغ كنند و ساعت هايى نيز به كسب و كار براى تأمين معاش خود و خانواده شان بپردازند .

راه حل ، آن است كه افرادى را براى آموزش و ترويج معارف دين به كار گرفت و هزينه زندگى آنان را از طريق دادن هديه و يا برقرارى مستمرّى از سوى حكومت و يا نهادهاى مردمى و فرهنگى ، تأمين نمود ؛ امرى كه هر ملّتى براى پاسداشت دين و آيين و فرهنگ خود ، ناگزير از آن است . به سخن ديگر ، شخص آموزش دهنده وترويج كننده دين ، درخواستى از فراگيران نمى كند و بدين وسيله عزّت و سرافرازى خود را نگاه مى دارد ؛ امّا نهادهاى پشتيبان ، زندگى متعارف او را تأمين مى كنند . گفتنى است كه شيوه هاى ديگرى مانند خودكفايى و خودگردانى نهادهاى دينى با استفاده از درآمدهاى مشروع و متعارف هم پيشنهاد شده است .[۱۱]عملى شدن اين پيشنهادها مى تواند به منزّه داشتن امر آموزش و ترويج از مسائل مادّى يارى برساند و هزينه هاى زندگى متعارف دست اندر كاران اين امر مقدّس را تأمين كند .


[۱]به قلم فاضل ارجمند ، جناب آقاى عبد الهادى مسعودى .

[۲]ر . ك : ص ۱۹۸ ح ۳۸۹۳ ـ ۳۸۹۵ .

[۳]ر . ك : ص ۲۰۰ ح ۳۸۹۶ .

[۴]ر .ك : سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۷۳۰ ، نصب راية ، زيلعى : ج ۵ ص ۲۹۳ ، الاستذكار ، ابن عبد البر : ج ۵ ص ۴۱۷ .

[۵]ر . ك : صحيح البخارى : ج ۳ ص ۵۳ ، المصنّف ، ابن ابى شيبه : ج ۵ ص ۹۷ ـ ۹۹ ؛ جامع أحاديث الشيعة : ج ۱۷ ص ۲۶۳ ـ ۲۶۴ .

[۶]السنن الكبرى : ج ۶ ص ۱۲۴ ح ۱۲۶ .

[۷]ر . ك : عمدة القارى : ج ۱۲ ص ۹۵ ح ۹۷ ، نيل الأوطار : ج ۶ ص ۲۹ ، تذكرة الفقهاء (ط .ق) : ج ۲ ص ۳۰۲ .

[۸]ر . ك : مفتاح الكرامة : ج ۱۲ ص ۲۸۰ ـ ۲۸۶ و ج ۱۹ ص ۵۹۲ .

[۹]در العروة الوثقى (ج ۵ ص ۱۰۹) در مسئله سيزدهم آمده است : «لا يجوز الإجارة لإتيان الواجبات العينيّة كالصلوات الخمس ، و الكفائيّة كتغسيل الأموات و تكفينهم و الصلاة عليهم ، و كتعليم القدر الواجب من اُصول الدين و فروعه ، و القدر الواجب من تعليم القرآن كالحمد و سورة منه ، و كالقضاء و الفتوى و نحو ذلك ، و لا يجوز الإجارة على الأذان . نعم لا بأس بارتزاق القاضى و المفتى و المؤذّن من بيت المال ، و يجوز الإجارة لتعليم الفقه و الحديث و العلوم الأدبيّة و تعليم القرآن ما عدا المقدار الواجب و نحو ذلك» .

[۱۰]الاستبصار : ج ۳ ص ۶۵ ذيل ح ۲۱۶ باب «الأجر على تعليم القرآن» .

[۱۱]ر . ك : تبليغ در قرآن و حديث : ص ۳۸۲ ـ ۳۸۵ .