ديدگاه فرق و مذاهب در باره حدوث و قدم قرآن

پرسش :

ديدگاه فرق و مذاهب اهل سنت در باره حدوث و قدم قرآن چیست؟



پاسخ :

اهل سنّت بويژه مذاهب مالكى، شافعى و حنبلى، بر اثر گرايش اهل حديثىِ حاكم بر آنها، معتقدند كه كلام خداوند، عبارت از علم اوست كه قديم و غير مخلوق است.[۱]

در باره نظر ابوحنيفه در اين مسئله ، اختلاف است . منشأ اين اختلاف، تحوّلات بعدى در مذهب كلامى اوست كه توسط شاگردانش بويژه قاضى ابو يوسف رخ داد. با اين حال، نظر مشهور بويژه با توجه به رويكرد عقل گرايانه وى آن است كه وى قائل به مخلوق بودن قرآن بوده است؛[۲]امّا برخى منابع ديگر، آن را سخت مردود دانسته و نه تنها نظر مخالف را به وى نسبت داده اند، بلكه قائلان به مخلوق بودن را از نظر وى كافر شمرده اند.[۳]

از شافعى نيز نقل شده كه بر سر اين مسئله با چند تن از معتزله از جمله بِشْر مريسى از معتزليان بغداد و نيز حفض الفرد ، مناظراتى داشته و حتى ايشان را تكفير كرده است.[۴]

احمد بن حنبل نيز در اوج مجادلات كلامى در اين باره مى گويد: قرآن ، كلام خداست و كلام خدا ، علم اوست . پس علم خدا نمى تواند حادث باشد. قرآن چيزى است كه خداوند به آن تكلم كرده و چيزى كه خدا با آن تكلم كند، مخلوق و حادث نيست. هر كس بگويد كه قرآن ، مخلوق است كافر است و هر كس منكر قديم بودن آن را كافر نداند، او هم كافر است.[۵]

از بين فرق كلامى، حشويه ،[۶]كلابيه، اشاعره و برخى از مرجئه ، كلام خدا را قديم به شمار آورده و معتزله، برخى از مرجئه و خوارج ، آن را حادث و مخلوق دانسته اند. ايشان معتقد[۷]بودند كلام خداوند كه قرآن از آن جمله است، صفت فعل و مخلوق خداوند است. آنان در اين بحث معتقد بودند كه اعتقاد به قرآنِ قديمِ غير مخلوق، با مفهوم يگانگى خدا سازگار نيست.[۸]مخلوق بودن قرآن به نظر آنان بدين معناست كه خداوند با الفاظ سخن نمى گويد؛ بلكه براى برقرار كردن ارتباط با مخاطب، آوا و اصوات كلام را كه به صورتى قابل شنيدن باشد مى آفريند و اين آوا، مجازاً كلام ناميده مى شود[۹]و معتقد بودند كه قرآن ، كلام خدا و حادث است و همه صفات حدوث در آن جمع است. قرآن ، از سوره ها، آيات، كلمات و حروف تركيب يافته كه خوانده و شنيده مى شوند و داراى آغاز و انجام است، بنا بر اين نمى تواند ازلى باشد. از اين گذشته ، در قرآن ، ناسخ و منسوخ هست و ناسخ، منسوخ را نسخ مى كند و جايز نيست كه قديم ، در معرض نسخ واقع شود، يا ازلى ، به حدوث متصف گردد . بنا بر اين ، قرآن ، مخلوق است. كلام خدا نيز مخلوق است و خداوند هنگام حاجت آن را خلق مى كند و اين كلام قائم به او نيست؛ بلكه خارج از ذات اوست و آن را در محلى مى آفريند و در آن محل شنيده مى شود.[۱۰]

در مقابل اين نظر، ابوالحسن اشعرى ، بنيان گذار مكتب كلامى اشعرى ، عقيده داشت كه كلام خدا نه مخلوق است و نه علم او؛ بلكه صفت ذات اوست[۱۱]... . قرآن كلام خدا و غير مخلوق است و هر كس سخن از خلق آن بگويد كافر است.[۱۲]


[۱]ر. ك: دَرْءُ تَعَارُضِ العَقْلِ وَالنَّقْلِ : ص ۳۵۴ - ۳۷۲.

[۲]مكتب ها و فرقه هاى اسلامى در سده هاى ميانه : ص ۱۰۳.

[۳]فصل نامه كلام اسلامى : ش ۵۳ ص ۱۱۸.

[۴]كشف الخفاء : ج ۲ ص ۹۶؛ تاريخ بغداد : ج ۷ ص ۶۳.

[۵]تاريخ بغداد : ج ۶ ص ۲۶۹.

[۶]تفسير القرطبى : ج ۱ ص ۵۵.

[۷]أوائل المقالات : ص ۵۲ - ۵۳؛ شرح الاُصول الخمسه : ص ۳۵۷.

[۸]فلسفه علم كلام : ص ۲۸۵.

[۹]مكتب ها و فرقه هاى اسلامى در سده هاى ميانه : ص ۱۰۰.

[۱۰]تاريخ فلسفه در جهان اسلام : ص ۱۲۰ - ۱۲۱.

[۱۱]الابانة عن اصول الديانة : ص ۴۷؛ اعيان الشيعة : ج ۱ ص ۱۰۸؛ منتهى الاصول : ج ۱ ص ۱۱۵.

[۱۲]ر. ك: شرح المقاصد : ج ۲ ص ۱۰۰؛ اعيان الشيعة : ج ۱ ص ۱۰۹.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت