تفاوت تأویل و تنزیل

پرسش :

فرق تأویل و تنزیل چیست؟



پاسخ :

در شمارى از روايات، «تأويل قرآن» در برابر «تنزيل قرآن» قرار گرفته است، مانند آنچه از امام على عليه السلام روايت شده كه مى فرمايد :

سَلوني عَن كِتابِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ ، فَوَاللَّهِ ما نَزَلَت آيَةٌ مِنهُ في لَيلٍ أو نَهارٍ ، ولا مَسيرٍ ولا مُقامٍ ، إلّا وقَد أقرَأَنيها رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله وعَلَّمَني تَأويلَها .[۱]

از من در باره كتاب خداوند عزّ وجلّ بپرسيد. سوگند به خدا كه هيچ آيه اى از آن ، در روز يا در شب ، به هنگام حركت يا هنگام ايستادن ، نازل نشده است ، مگر آن كه پيامبر خدا ، مرا به خواندن آن وا داشته و تأويل آن را به من آموخته است .

سخن امام عليه السلام كه به اين رسيد ابن كوا پرسيد :

يا أميرَ المُؤمِنينَ ، فَما كانَ يَنزِلُ عَلَيهِ وأنتَ غائِبٌ عَنهُ ؟

اى امير مؤمنان! در آيه هايى كه بر وى (پيامبر صلى اللَّه عليه و آله) نازل شده و تو همراهش نبودى ، چگونه است؟امام در پاسخ فرمود :

كانَ يَحفَظُ عَلَيَّ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ما كانَ يَنزِلُ عَلَيهِ مِنَ القُرآنِ وأنَا عَنهُ غائِبٌ حَتّى  أقدَمَ عَلَيهِ فَيُقرِئُنيهِ ويَقولُ لي : يا عَلِيُّ ، أنزَلَ اللَّهُ عَلَيَّ بَعدَكَ كَذا وكَذا وتَأويلُهُ كَذا وكَذا ، فَيُعَلِّمُني تَنزيلَهُ وتَأويلَهُ .[۲]

فرمود : «پيامبر خدا ، هر آنچه از قرآن كه در نبودِ من بر وى نازل مى شد ، براى من نگه مى داشت تا بيايم و مرا به خواندن آن ، وا مى داشت و مى فرمود : "اى على! پس از رفتن تو ، اين آيه و اين آيه بر من نازل شده و معناى آن ، چنين و چنان است" و تنزيل و تأويل آن را به من مى آموخت» .[۳]

همچنين از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله روايت شده :

مَعاشِرَ النّاسِ ، هذا عَلِيٌّ أخي ووَصِيّي وواعي عِلمي وخَليفَتي في اُمَّتي عَلى  مَن آمَنَ بي ، ألا إنَّ تَنزيلَ القُرآنِ عَلَيَّ ، وتَأويلَهُ وتَفسيرَهُ بَعدي عَلَيهِ .[۴]

اى گروه مردم! اين على ، برادر ، وصىّ ، گنجينه دانش ، و جانشينم در بين امّت من براى ايمان آورندگان به من است . آگاه باشيد كه قرآن بر من نازل شده و تأويل و تفسير آن پس از من ، بر عهده اوست .

و نيز در مسند ابن حنبل از ابوسعيد خدرى نقل شده كه مى گويد :

ما در انتظار پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله نشسته بوديم كه آن حضرت از خانه يكى از همسرانش بيرون آمد . همراه او شديم . كفش پيامبر پاره شد . على عليه السلام ماند تا كفش ايشان را وصله زند . قدرى كه راه رفتيم پيامبر صلى اللَّه عليه و آله منتظر ايستاد تا على عليه السلام برسد . ما هم توقف كرديم . در اين جا فرمود :

إنَّ مِنكُم مَن يُقاتِلُ عَلى  تَأويلِ هذَا القُرآنِ كَما قاتَلتُ عَلى  تَنزيلِهِ ، فَاستَشرَفنا وفينا أبو بكرٍ وعُمَرُ ، فَقالَ : لا ، ولكِنَّهُ خاصِفُ النَّعلِ .[۵]

كسى از شما بر سرِ "تأويل" اين قرآن خواهد جنگيد ، چنان كه من بر "تنزيل" آن جنگيدم . ما سرمان را بالا آورديم [ببينيم مقصود كيست ] و در ميان ما ابو بكر و عمر نيز بودند. آن گاه فرمود: «[ شما] نه ؛ بلكه آن وصله كننده كفش [ بر سرِ تأويل مى جنگد]» .

ما نزد على عليه السلام آمديم تا به او مژده دهيم ، اما او چنان برخورد كرد كه گويا قبلاً اين مطالب را از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيده بود .[۶]

گفتنى است كه اين سخن ، در منابع شيعه و سنّى مكرر از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نقل شده است .[۷]

اكنون بايد ديد كه مقصود از «تنزيل قرآن» در برابر تأويل آن چيست؟

مقتضاى آنچه در تبيين واژه «تنزيل» و «تأويل» و كاربرد قرآنى آنها گذشت ، اين است كه مقصود از «تنزيل» ، ظاهر قرآن و مقصود از «تأويل» باطن قرآن است ، جالب توجه است كه در روايتى از امام باقر عليه السلام به اين معنا تصريح شده است :

ظَهرُهُ تَنزيلُهُ ، وبَطنُهُ تَأويلُهُ ، مِنهُ ما قَد مَضى  ، ومِنهُ ما لَم يَكُن ...[۸]

ظاهرش همان تنزيل آن است، و باطنش ، تأويل آن ، چيزهايى از آن قبلاً تحقّق يافته است و چيزهايى از آن ، هنوز تحقّق نيافته است .

و در روايتى ديگر آمده :

إنَّ القُرآنَ لَهُ ظَهرٌ وبَطنٌ ، فَجَميعُ ما حَرَّمَ اللَّهُ فِي القُرآنِ هُوَ الظّاهِرُ ، وَالباطِنُ مِن ذلِكَ أئِمَّةُ الجَورِ ، وجَميعُ ما أحَلَّ اللَّهُ تَعالى  فِي الكِتابِ هُوَ الظّاهِرُ ، وَالباطِنُ مِن ذلِكَ أئِمَّةُ الحَقِّ .[۹]قرآن ظاهرى دارد و باطنى؛ همه چيزهايى كه خداوند در قرآن حرام كرده، ظاهر آن است، و باطن آن ، پيشوايان ستم [و باطل ] هستند، و همه چيزهايى را كه خداوند در كتاب (قرآن) حلال كرده ، ظاهر آن است و باطنش پيشوايان حق هستند.

و در روايتى ديگر مى خوانيم :

ظَهرُهُ الَّذينَ نَزَلَ فيهِمُ القُرآنُ ، وبَطنُهُ الَّذينَ عَمِلوا بِمِثلِ أعمالِهِم ، يَجري فيهِم ما نَزَلَ في اُولئِكَ .[۱۰]

ظاهرِ آن ، كسانى هستند كه [آيات ] قرآن در باره آنها نازل شده است و بطنِ آن ، كسانى هستند كه مانند آنها عمل كرده اند، و آنچه در باره آن كسان نازل شده ، در باره اينان نيز جارى است .

بر اين اساس ، مقصود از رواياتى كه مى گويند پيامبر صلى اللَّه عليه و آله «تنزيل» و «تأويل» قرآن را به امام على عليه السلام آموخت ، اين است كه آن حضرت هم معناى ظاهر عبارات قرآن را با دقت تمام و ترتيب نزول آن ، و هم مقصود و مراد واقعى و ژرف آيات اين كتاب آسمانى را به ايشان تعليم نمود .

همچنين منظور از رواياتى كه تأكيد مى نمايند پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر اساس «تنزيلِ» قرآن جنگيده ، و امام على عليه السلام بر پايه «تأويل» قرآن مى جنگد، اين است كه دشمنانى كه امام على عليه السلام با آنها خواهد جنگيد، در واقع، با دشمنانى كه با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله جنگيده اند، تفاوتى ندارند . تنها تفاوت جنگ هاى امام على عليه السلام با جنگ هاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اين است كه جنگ هاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر پايه «تنزيل قرآن» و با كسانى بود كه با اصل قرآن و وحى بودن آن و نبوّت آن حضرت ، مخالف بودند و جنگ هاى امام على عليه السلام بر پايه «تأويل قرآن» و با كسانى بود كه ظاهراً قرآن و نبوت خاتم پيامبران را پذيرفته بودند ؛ ولى اهداف و مقاصد اصلى اين كتاب آسمانى را قبول نداشتند . و به عبارت ديگر ، جنگ هاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با مخالفان اصل قرآن ، و جنگ هاى امام على عليه السلام با مخالفان ارزش هاى قرآنى بود .


[۱]دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام : ج ۱۰ ص ۵۵۴ ح ۴۹۰۹ .

[۲]دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام : ج ۱۰ ص ۵۵۴ ح ۴۹۱۰ .

[۳]ر . ك : ص ۵۹ (فصل دوم : شناخت تفسير و تأويل / استواران در دانش و در شناخت تأويل) .

[۴]دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام : ج ۱۰ ص ۵۵۰ ح ۴۸۹۸ .

[۵]دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام : ج ۴ ص ۴۵۲ ح ۲۰۳۲ .

[۶]ر. ك: مسند ابن حنبل: ج ۳ ص ۸۲.

[۷]دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام : ج ۱۰ ص ۵۴۶ - ۵۶۵ (فصل سوم : انواع دانش هاى امام / دانش كتاب و قرآن شناسى) .

[۸]ر . ك : ص ۲۶ ح ۱۴۷۲ .

[۹]ر . ك : ص ۳۴ ح ۱۴۸۴ .

[۱۰]ر . ك : ص ۲۸ ح ۱۴۷۳ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت