الصلاةُ خيرٌ من النوم

پرسش :

جمله «الصلاةُ خيرٌ من النوم» كه در اذان صبح در ميان اهل سنّت مرسوم است، آیا در عصر پیامبر(ص) هم در اذان بوده یا بعدا افزوده اند؟



پاسخ :

آنچه را كه در منابع حديثىِ اهل سنّت در پاسخ اين سؤال آمده است ، به سه دسته مى توان تقسيم كرد :

دسته اوّل : رواياتى كه اين بند را به تعليم پيامبر صلى الله عليه و آله مستند كرده اند ، مانند آنچه در سنن أبى داوود از حارث بن عبيد ، از محمّد بن عبد الملك بن ابى محذوره ، از پدرش ، از جدّش نقل شده است كه :

قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، عَلِّمنى سُنَّةَ الأَذانِ ، قالَ : فَمَسَحَ مُقَدَّمَ رَأسى ، وَ قالَ : تَقولُ : ... حَىَّ عَلَى الفَلاحِ ، فَإِن كانَ صَلاةُ الصُّبحِ قُلتَ : الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّومِ ، اللّهُ أكبَرُ ... .[۱]گفتم : اى پيامبر خدا ! شيوه اذان گفتن را به من بياموز. پيامبر صلى الله عليه و آله دستى بر جلوى سرم كشيد و فرمود : «مى گويى : ... حىَّ على الفلاح. و اگر نماز صبح بود ، مى گويى : الصلاة خير من النوم ، اللّه أكبر...» .

گفتنى است كه سند اين روايت ، صحيح نيست .[۲]

روايات ديگرى نيز در التاريخ الكبير بخارى ،[۳]المعجم الكبير طبرانى ،[۴]المعجم الأوسط ،[۵]سنن الترمذى[۶]و سنن ابن ماجة[۷]بر اين معنا دلالت دارند ؛ امّا هيچ يك از آنها از نظر سند ، صحيح نيست .

دسته دوم : رواياتى كه بر اين مطلب دلالت دارند كه بند مذكور ، به پيشنهاد بلال و تأييد پيامبر اسلام ، به اذان افزوده شده است ، مانند آنچه در المعجم الأوسط از محمّد بن ابراهيم ، از پدرش ، از جدّش ، از عمرو بن صالح ، از صالح بن ابى اخضر ، از عروه ، از عايشه نقل شده كه :

جاء بلال إلى النبىّ صلى الله عليه و آله يؤذّنه لصلاة الصبح فوجده نائما فقال : الصلاة خير من النوم فاُقرّت فى أذان الصبح .[۸]بلال نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد كه ايشان را براى نماز صبح خبر كند . ديد كه پيامبر صلى الله عليه و آله خواب است . گفت : «الصلاة خير من النوم» و اين جمله در اذان پذيرفته شد .

روايات ديگرى نيز در سنن ابن ماجة ،[۹]مسند ابن حنبل ،[۱۰]سنن الدارمى[۱۱]و الطبقات ابن سعد[۱۲]بر اين معنا دلالت دارند ؛ امّا اين روايات، هيچ يك، سند صحيحى ندارند .

دسته سوم : رواياتى كه بند ياد شده را به دستور و يا تأييد خليفه دوم مستند كرده اند ، مانند آنچه در سنن الدارقُطْنى از محمّد بن مخلّد ، از محمّد بن اسماعيل حسّانى ، از وكيع ، از سفيان ، از محمّد بن عجلان ، از نافع ، از ابن عمر ، از عمر نقل شده است كه به مؤذّن خويش گفت :

إذا بلغت «حىّ على الفلاح» فى الفجر ، فقل : الصلاة خير من النوم ، الصلاة خير من النوم .[۱۳]در اذان صبح ، هر گاه به «حىَّ على الفلاح» رسيدى ، بگو : الصلاة خير من النوم ، الصلاة خير من النوم .

در موطّأ مالك نيز آمده است :

إنّ المؤذّن جاء إلى عمر بن الخطّاب يؤذنه لصلاة الصبح ، فوجده نائما ، فقال : «الصلاة خير من النوم» ، فأمره عمر أن يجعلها فى نداء الصبح .[۱۴]مؤذّن ، نزد عمر بن خطّاب آمد تا او را براى نماز صبح خبر كند . ديد كه خواب است . پس گفت : الصلاة خير من النوم . عمر به او دستور داد كه از آن پس ، اين جمله را در اذان صبح بگويد .  با عنايت به اين كه روايات دسته اوّل و دوم ، نه از نظر سند ، قابل اعتمادند و نه از نظر مضمون ، هماهنگ ، نمى توانند اثبات كنند كه «الصلاة خير من النوم» ، جزء اذانِ نخستين بوده است ؛ بلكه همان طور كه در شمارى از احاديث اهل بيت عليهم السلام و كلمات برخى از صحابه و تابعيان آمده است ، اين جمله پس از پيامبر صلى الله عليه و آله به اذان افزوده شده است . و اينك ، گزارش برخى از اين متون :

۱ . گزارش الكافى :

عن معاوية بن وهب قال : سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ التَّثويبِ فِى الأَذانِ وَ الإِقامَةِ فَقالَ: ما نَعرِفُهُ .[۱۵]معاوية بن وهب گفت : از امام صادق عليه السلام در باره ذكر جمله «الصلاة خير من النوم» در اذان و اقامه پرسيدم . فرمود : «ما از چنين چيزى خبر نداريم [ و قبولش نداريم ]» .

۲ . گزارش المصنّفِ عبد الرزّاق :

عن ابن جريج : أخبرنى عمرو بن حفص أنّ سعدا (المؤذّن) أوّل من قال : الصلاة خير من النوم فى خلافة عمر ... قال : بدعة ، ثمّ تركه ، وَ أنّ بلالاً لم يؤذّن لعمر .[۱۶]ابن جُرَيج گفت : عمرو بن حفص به من خبر داد كه سعدِ مؤذّن ، نخستين كسى بود كه گفت : «الصلاة خير من النوم» و اين ، در خلافت عمر بود ... . [عمر] گفت : بدعت است ؛ امّا بعدها آن را آزاد گذاشت . بلال براى عمر ، اذان نگفت .

۳ . گزارش المصنّفِ عبد الرزّاق :

أخبرنى (حسن) بن مسلم أنّ رجلاً سأل طاووسا جالسا مع القوم فقال : يا أبا عبد الرحمن! متى قيل : الصلاة خير من النوم؟ فقال طاووس : أما إنّها لم تُقَل على عهد رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، و لكنّ بلالاً سمعها فى زمان أبى بكر بعد وفاة رسول اللّه صلى الله عليه و آله يقولها رجل غير مؤذّن فأخذها منه ، فأذّن بها ، فلم يمكث أبو بكر إلّا قليلاً ، حتّى إذا كان عمر قال : لو نهينا بلالاً عن هذا الذى أحدث ، و كأنّه نسيه، فأذّن به الناس حتّى اليوم .[۱۷]حسن بن مسلم ، به من خبر داد كه مردى ، از طاووس ـ كه با عدّه اى نشسته بود ـ پرسيد : اى ابو عبد الرحمان! از چه زمانى جمله «الصلاة خير من النوم» گفته شد؟ طاووس گفت : اين جمله در عهد پيامبر خدا گفته نشد ؛ بلكه بلال ، در زمان ابو بكر و پس از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله ، آن را از مردى كه مؤذّن نبود ، شنيد و آن را از او گرفت و در اذان گفت . [ حكومتِ ]ابو بكر ، چندان نپاييد و عمر كه آمد ، گفت : كاش بلال را از اين چيزى كه به وجود آورد ، نهى كنيم! و گويا فراموش كرد كه چنين كند . پس مردم تا به امروز ، اين جمله را در اذان مى گويند .

۴ . گزارش جامع المسانيد :

عن إبراهيم ـ عن أبى حنيفة ـ قال: سألته عن التثويب ، فقال: هو ممّا أحدثه الناس ، و هو حَسَنٌ ممّا أحدَثوا . و ذَكَر أنّ تثويبهم كان حين يفرغ المؤذّن من أذانه أنّ الصلاةَ خيرٌ من النوم ـ مرّتين ـ أخرجه الإمام محمّد بن الحسن فى الآثار فرواه عن أبى حنيفة ، ثمّ قال محمّد : و هو قولُ أبى حنيفةَ و به نأخذ .[۱۸]از ابراهيم روايت شده كه گفت : از ابو حنيفه در باره «الصلاة خير من النوم» پرسيدم . گفت : اين ، از چيزهايى است كه مردم ، [پس از پيامبر صلى الله عليه و آله ] بدعت نهاده اند ، و در ميان چيزهايى كه به بدعت آورده اند ، چيز خوبى است. ابو حنيفه گفت كه اعلام دوباره آنها براى وقت نماز ، به اين گونه بود كه مؤذّن ، وقتى اذانش را به پايان مى برد ، دو بار مى گفت : الصلاة خير من النوم.

او اين روايت را از امام محمّد بن حسن در الآثار آورده و آن را از ابو حنيفه روايت كرده است. محمّد سپس مى گويد : اين ، قول ابو حنيفه است و ما هم بدان قائليم .

علاوه بر آنچه ذكر شد ، گزارش هاى ديگرى نيز حاكى از اين است كه منشأ تثويب ، فرمان و يا تقرير (تأييد) خليفه دوم بوده است؛[۱۹]ليكن در حديثى از ابو الحسن عليه السلام ، آغاز تثويب ، به بنى اميّه نسبت داده شده است . متن اين روايت ، چنين است :

الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّومِ ، بِدعَةُ بَنى اُمَيَّةَ ، و لَيسَ ذلِكَ مِن أصلِ الأَذانِ ، وَ لا بَأسَ إذا أرادَ الرَّجُلُ أَن يُنَبِّهُ النّاسَ لِلصَّلاةِ أن يُنادِيَ بِذلِكَ ، و لا تَجعَلهُ مِن أصلِ الأَذانِ ، فَإِنّا لا نَراهُ أذانا .[۲۰]جمله «الصلاة خير من النوم» ، بدعت بنى اميّه است و جزء اذان نيست ؛ امّا اشكالى ندارد كه شخص ، هر گاه كه مى خواهد مردم را به نماز ، متوجّه سازد ، آن را بگويد ؛ ولى آن را جزء اذان قرار مده ؛ چون ما آن را جزء اذان نمى دانيم .

مى توان گفت كه اين احاديث ، با گزارش هايى كه آغاز تثويب را عصر خليفه دوم مى دانند ، قابل جمع است ، بدين سان كه در عصر خلافت عمر ، مدّتى به فرمان يا تقرير او ، جمله «الصلاة خير من النوم» در وسط اذان يا پس از آن گفته مى شده ؛ امّا چنان كه در گزارش ابن جريج آمد ، پس از مدّتى ، ترك گرديده است ، تا اين كه در دوران حكومت معاويه ، با جعل رؤياى عبد اللّه بن زيد ـ كه مشتمل بر اين جمله بود ـ به طور رسمى ، جزئى از اذان صبح قرار داده شد .

با عنايت به آنچه ذكر شد ، روشن مى شود كه چرا فقها و محدّثان شيعه ، شمارى از رواياتى را كه جواز گفتن اين جمله را از اهل بيت عليهم السلام نقل كرده اند ، نپذيرفته و جهت صدور يا دلالت آنها را مخدوش دانسته اند .


[۱]سنن أبى داوود : ج ۱ ص ۱۳۳، التاريخ الكبير : ج ۱ ص ۱۶۳ ح ۴۸۶ ، سنن البيهقى : ج ۱ ص ۶۲۲ ح ۱۹۷۹ .

[۲]چرا كه محمّد بن عبد الملك بن ابى محذوره ، در كتب رجال ، «مجهول» معرّفى شده است (ر . ك : الجرح و التعديل : ج ۸ ص ۷ ش ۱۴ ، التاريخ الكبير : ج ۱ ص ۱۶۳ ش ۴۸۶) .

[۳]التاريخ الكبير : ج ۱ ص ۹۳ .

[۴]المعجم الكبير : ج ۱ ص ۳۵۲ ح ۱۰۷۱ .

[۵]المعجم الأوسط : ج ۷ ص ۲۹۰ .

[۶]سنن الترمذى : ج ۱ ص ۲۴۸ .

[۷]سنن ابن ماجة : ج ۱ ص ۲۳۷ ح ۷۱۵ .

[۸]المعجم الأوسط : ج ۷ ص ۳۰۹ .

[۹]سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۳۴ ح ۷۰۷ .

[۱۰]مسند ابن حنبل : ج ۴ ص ۶۳۲ .

[۱۱]سنن الدارمى : ج ۱ ص ۲۸۹ ح ۱۱۹۲ .

[۱۲]الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۲۴۷ .

[۱۳]سنن الدارقطنى : ج ۱ ص ۲۴۳ .

[۱۴]موطّأ ، مالك : ج ۱ ص ۷۲ ح ۸ .

[۱۵]الكافى : ج ۲ ص ۳۰۳ .

[۱۶]المصنّف ، عبد الرزّاق : ج ۱ ص ۴۷۴ ح ۱۸۲۹ .

[۱۷]المصنّف ، عبد الرزّاق : ج ۱ ص ۴۷۵ ح ۱۸۲۷ .

[۱۸]جامع المسانيد : ج ۱ ص ۲۹۶ . اين روايت ، دلالت مى كند كه «الصلاة خير من النوم» ، پس از اتمام اذان گفته مى شود و جزء اذان نيست و مؤذّن ، آن را با زحمت دادن به خود و صرفا براى بيدار كردن مردم از خواب ، بازگو مى كند .

[۱۹]ر . ك : الأذان تشريعا و فصولاً : ص ۶۶ (كلمات الأعلام فى التثويب) .

[۲۰]مستدرك الوسائل : ج ۴ ص ۴۴ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت