الف . ارائه معيار براى پيشگيرى از غلو
على بن ابى طالب عليه السلام و فرزندان پاكش براى جلوگيرى از دچار شدن پيروانشان به تندروى هاى تباهى آفرين و افراط هاى عزّت سوز ، انديشه و سيره و رفتار و باورهاى استوار كلامى ، اخلاقى و عملى اهل بيت عليهم السلام را براى آنان معيار قرار داده اند و آنان را به در نگريستن ، شناختن ، تأمّل كردن و سپس ملتزم بودنِ بدانها فرا خوانده اند . على عليه السلام مى فرمايد :
لا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله مِن هذِهِ الاُمَّةِ أَحَدٌ ، وَلا يُسَوَّى بِهِم مَن جَرَت نِعمَتُهُم عَلَيهِ أَبَدا : هُم أَسَاسُ الدِّينِ ، وَعِمَادُ اليَقِينِ . إلَيهِم يَفِيءُ الغَالي ، وَبِهِم يُلحَقُ التَّالي . هيچ كس از اين امّت را با خاندان محمّد صلى الله عليه و آله نمى توان سنجيد و هرگز پرورده نعمت آنان را با آنان مساوى نمى توان دانست . آنان ، پايه دين و ستون يقين اند . هر كس از حدْ در بگذرد ، بايد به آنان برگردد و هر كه باز ماند ، بايد به آنان بپيوندد .[۱]نيز حضرت رضا عليه السلام مى فرمايد :
نَحنُ آلَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، النَّمَطُ الأَوسَطُ الَّذى لا يُدرِكُنا الغالى و لايَسبِقُنَا التالى ؛ ما خاندان محمّد صلى الله عليه و آله ، بر روش ميانه اى هستيم كه غاليان ، ما را درك نمى كنند و واماندگان ، بر ما پيشى نمى گيرند .[۲]
چنين است راه حق و حقيقت ناب . يعنى دانشِ هدايت آفرين ، الگوى حقيقت نما ، آغاز بى گم راهى ، و فرجامِ روشنِ ارجمند ، همه و همه در اين خانه و از اين خانه و با اين خانه است .
امام باقر عليه السلام به سَلَمة بن كُهيل و حَكَم بن عُيَينه مى فرمايد :
شَرِّقا و غَرِّبا ؛ لَن تَجِدا عِلما صَحيحا إلّا شَيئا يَخرُجُ مِن عِندِنا أهلَ البَيتِ ؛ به شرق و غرب برويد ؛ ولى از دانش صحيح ، هرگز چيزى جز آنچه از نزد ما ، اهل بيت بيرون مى آيد ، در نخواهيد يافت .[۳]
بدين سان ، امامان عليهم السلام (و بيش و پيش از همه آنان ، على عليه السلام ) كوشيده اند تا دانش معيار ، سلوك معيار و باور و وضع و رفتار معيار را در «عينيّت زندگى» پيشوايان الهى نشان دهند و بر اين معيارگرايى و التزام به سنّت آن عزيزان ـ كه همان حقّ محضى است كه پيامبر خدا فرمود : «هُم مَعَ الحَقِّ و الحَقُّ مَعَهُم ؛ آنان با حق اند و حق با آنان است»[۴]ـ تأكيد كنند تا مؤمنان و پيروان آنان از افراط و تفريط برهند و بر «صراط مستقيم» ، استوار آيند .
ب . بر حذر داشتن از غلو
على عليه السلام و ديگر امامان عليهم السلام ، در نهايت صراحت و شدّت و با حساسيّت ويژه اى ، مسلمانان را از گرفتار آمدن در دام «غاليان» و «انديشه هاى غاليانه» بر حذر داشته اند و به آنان ، نسبت به انديشه هايى از آن دست ، هشدار داده اند . على عليه السلام مى فرمايد :
إيّاكُم و الغُلُوَّ فِينا . قُولُوا إنّا عَبيدٌ مَربوبون و قُولُوا في فَضلِنا مَا شِئْتُم ؛ از غلوّ در حقّ ما بپرهيزيد . [ درباره ما] بگوييد كه «بندگان تربيت شده خداوند» هستيم و آن گاه ، در فضايل ما ، هر چه مى خواهيد ، بگوييد .[۵]
روشن است كه مقصود امام عليه السلام ذيل حديث (يعنى عبارت : «در فضايل ، هر چه مى خواهيد ، بگوييد») ، هر گونه سخن و هر بافته بى پايه اى نيست ؛ بلكه تكيه سخن و جانِ كلام ، اين است كه : ما تربيت شده خداوند» و تكامل يافته طريق عبوديّتيم ؛ عبديم و در اين پايگاه و جايگاه ، به فضايل والاى انسانى و تمامت برترى هاى سلوكى ، دست يافته ايم ؛ «انسان كامل»يم و كمال در انسانيّت ، از آن ماست و البته به همان گونه كه غلو درباره ما روا نيست ، انكار فضايل ما و تن زدن از باورهاى استوار و درست درباره ما ـ كه شايد به پندار شما راست نيايد و توان درك و فهم آن را نداشته باشيد ـ نيز روا نيست .
بدانيد كه ما «بندگان خداوند» و «تربيت يافتگان خداوند» هستيم . اين دو نكته را بدانيد و بر آنها تأكيد كنيد . آن گاه ، بدانيد كه ما ، در سلوك عابدانه در سايه ربوبيّت الهى ، تا بدان جا رفته ايم كه «مرغ بلندپرواز خيال شما توانِ اوج گرفتن تا قلّه شخصيّت ما را ندارد» . پس ، نه غلو ، افزون باورى و فزون گويىِ بى پايه ، و نه كوته انگارى ، سنجش با ديگران و نگريستن از سر انكار نسبت به فضايل ما! اين ، همان نكته دقيقى است كه در حديث امام على عليه السلام آمده است :
لايُقاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله مِن هذِهِ الاُمَّةِ أحَدٌ ؛[۶]هيچ كس از اين امّت ، با خاندان محمّد صلى الله عليه و آله سنجيده نمى شود .
شگفتا كه امام صادق عليه السلام ، غاليان (اين مدّعيان «محبّت» و داعيه داران «شيفتگى» به آن بزرگواران) را همسنگ فاسقان انگاشته ، از اقتدا نمودن به آنان در نماز (امام جماعت قرار دادن آنان) نهى كرده است . ايشان مى فرمايد :
لاتُصَلِّ خَلفَ الغالى ، و إن كانَ يَقولُ بِقَولِكَ ؛ پشت سر غالى ، نماز مگذار ، گر چه به ظاهر ، هم نظر تو [ در تشيّع] باشد .[۷]
در آموزه هاى امامان عليهم السلام اين گونه هشدارها و بيدارباش ها فراوان اند كه همه و همه ، به نوعى نشانگر خطرسازى جدّى اين گونه انديشه ها براى تفكّر دينى و معارف شيعى است .
ج . چهره نمايى از غاليان
جريان شناسى غاليان نشان مى دهد كه آنان در نيك نمايىِ خود ، كوششى شگفت داشته اند و راويان آنان كوشيده اند تا جريان آفرينان و پيشوايان فكرى شان را پيراسته نموده ، شخصيّت آنان را با ساخت و پرداخت سخنانى از امامان عليهم السلام بر كشند .
البتّه امامان عليهم السلام در رويارويى با اين جريان ، همواره از چهره تزويرگرا و فسادانگيز آنان پرده برگرفته ، آنان را عناصرى فريبكار و تزويرگرا شناسانده اند . امام على عليه السلام مى فرمايد :
اِتَّقُوا اللّهَ ، لا يَخْدِعَنَّكُمْ إنْسانٌ و لا يَكْذِبَنَّكُمْ إنْسانٌ ، فَإنَّما دينى دينٌ واحِدٌ ، دينُ آدَمَ الذى ارْتَضاهُ اللّهُ . وَ إنَّما أنَا عَبْدٌ مَخْلوقٌ و لاأمْلِكُ لِنَفْسى نَفْعا و لاضَرّا إلّا ما شاءَ اللّهُ ، وَ ما أشاءُ إلّا ما شاءَ اللّهُ ؛ از خدا پروا كنيد . كسى شما را گول نزند و كسى به شما دروغ نگويد . دين من ، يك دين است : دين آدم عليه السلام كه خدا برايش برگزيد . من بنده اى آفريده شده ام و اختيار هيچ سود و زيانى را براى خود ندارم ، جز آنچه خدا بخواهد ؛ و من ، جز آنچه را خدا بخواهد ، نمى خواهم .[۸]
د . نقش دشمنان در ساختن احاديث اخبار غلوآميز
در زندگانى سياسى و فرهنگى امامان عليهم السلام ، توجّه به نقش تخريبى دشمن ، جاى بسى تأمّل دارد .
در مقامى ، حضرت باقر عليه السلام از اين توطئه فرهنگى پرده برگرفته و تصريح كرده است كه شبكه هاى تبليغى دشمن براى وارونه نمايى چهره امامان عليهم السلام و مشوّه جلوه دادن انديشه هاى آنان ، سخنان ناهنجار ، نااستوار و گاه حتى نفرت آفرين برمى ساختند و به آن بزرگواران ، نسبت مى دادند و مى پراكندند .[۹]
در جهت افشاى اين توطئه فرهنگى ، حضرت رضا عليه السلام نيز سخنى بس تنبّه آفرين دارد . در اين سخن ، امام عليه السلام به صراحتْ نشان داده است كه «احاديث غلو» از سوى زشت خويانِ فرهنگ ستيز ، ساخته و پراكنده شده اند تا بدين وسيله فرهنگ شيعى را آلوده ساخته ، نگاه مردمان را به امامان عليهم السلام و پيروان راستين آنان ، وارونه كنند . سخن امام عليه السلام را بنگريم :
... إنَّ مُخالِفينا وَضَعوا أخبارا فى فَضائِلِنا و جَعَلُوها عَلى ثَلاثَةِ أقسامٍ : أحَدُهَا الغُلُوُّ ، و ثانيهَا التَقصيرُ فى أمرِنا ، و ثالِثُهَا التَصريحُ بِمَثالِبِ أعدائِنا . فَإذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فينا ، كَفَّروا شيعَتَنا و نَسَبوهُم إلَى القَولِ بِرُبوبِيَّتِنا ، و إذا سَمِعُوا التَقصيرَ ، اعتَقَدوهُ فينا ، و إذا سَمِعوا مَثالِبَ أعدائِنا بِأَسمائِهِم ، ثَلَبونا بِأَسمائِنا ؛[۱۰]... مخالفان ما ، در فضايل ما اخبارى (احاديثى) ساخته اند و آنها را سه دسته قرار داده اند: يكى اخبار غلوآميز ؛ دوم ، اخبارى كه در آنها در حقّ ما كوتاهى كرده اند ؛ و سوم ، اخبارى كه به صراحت از دشمنان ما اسم مى برند و از آنان بدگويى مى كنند .
چون مردم ، هرگاه اخبارى را كه در آنها درباره ما غلو شده است ، بشنوند ، پيروان ما را تكفير مى كنند و اعتقاد به «خدا بودنِ ما» را به آنان نسبت مى دهند ؛ و هر گاه اخبارى را كه در آنها در حقّ ما كوتاهى شده است ، بشنوند ، آنها را در حقّ ما باور مى كنند ؛ و هر گاه اخبارى را كه در آنها به صراحت از دشمنان ما اسم برده شده و بدگويى شده است ، بشنوند ، به نام ما بى حرمتى مى نمايند .
اين ، گفتارى است تكان دهنده و هشيارى آفرين براى همه آنان كه به فرهنگ ناب و آموزه هاى پيراسته و اصيل اهل بيت عليهم السلام توجّه دارند .
ه . اعلان بيزارى از غاليان
براى استوارسازى فرهنگِ ستيز با غاليان و جلوگيرى از نشر انديشه هاى غلوآميز ، امامان عليهم السلام به صراحت از غاليان ، بيزارى (برائت) جسته و با تعابير مختلف و عناوين گونه گون ، بيزارى خود را از آنان اعلام داشته اند . امام على عليه السلام مى فرمايد :
اللّهُمَّ إنى بَرى ءٌ مِنَ الغُلاةِ ، كَبَراءَةِ عيسَى بنِ مَريَمَ مِنَ النّصارى . اللّهُمَّ اخْذُلْهم أبَدا و لاتَنصُرْ مِنهُم أَحَدا .[۱۱]بار خدايا! من از غاليانْ بيزارم ، همان گونه كه عيسى بن مريم از [غاليانِ ]نصارا بيزار بود . بار خدايا! آنان را براى هميشه تنها و بى ياور گذار و احدى از آنان را يارى نرسان!
ساير امامان خاندان رسالت نيز با شدّت ، از غاليان ، بيزارى جسته اند . بخشى از سخنان تأمّل برانگيز آنان در كتاب اهل بيت در قرآن و حديث با عنوانِ «بيزارى اهل بيت از غاليان» آمده است .[۱۲]
و . مهدور الدم بودن غالى
جريان شناسى غاليان در تاريخ اسلام و بويژه در تاريخ تشيّع ، نشان مى دهد كه پديده «غلو» در جامعه اسلامى نمادها و نمودهاى گونه گونى داشته است . اوج اين جريان ناهنجار ، باور به اُلوهيّت على عليه السلام و گاه ، ديگر امامان عليهم السلام بوده است .
در برابر ، امام على عليه السلام نيز نهايت شدّت را نسبت به اين جريان ، معمول داشته ، براى جلوگيرى از اين آفتِ بس خطرناك و فسادآفرينِ اعتقادى و فرهنگى ، باورمدارانِ بِدان را «كافر» و «مهدور الدم» اعلام كرده است .
بر پايه احاديث مُستَفيض ، امام على عليه السلام در دوران حكومت خود ، جمعى از اين كسان را به قتل ، تهديد نمود و وقتى آنان از باور پليد و انحرافى خود دست برنداشتند ، دستور قتل جمعى آنان را صادر كرد .[۱۳]
[۱]نهج البلاغة ، خطبه ۲ .
[۲]اهل بيت در قرآن و حديث : ج ۲ ص ۸۰۸ ح ۱۲۴۶ .
[۳]بحار الأنوار : ج ۲ ص ۹۲ ح ۲۰ .
[۴]اهل بيت در قرآن و حديث : ج ۱ ص ۲۲۰ ح ۲۷۴ .
[۵]اهل بيت در قرآن و حديث : ج ۲ ص ۸۰۴ ح ۱۲۳۵ .
[۶]اهل بيت در قرآن و حديث : ج ۱ ص ۲۳۱ ح ۳۰۲ .
[۷]اهل بيت در قرآن و حديث : ج ۲ ص ۸۰۶ ح ۱۲۴۴ .
[۸]المحاسن ، برقى : ج ۱ ص ۲۴۵ ح ۴۵۳ .
[۹]ر . ك : ص ۵۰۸ ح ۶۲۸۰ .
[۱۰]اهل بيت در قرآن و حديث : ج ۲ ص ۸۲۶ ح ۱۲۶۴ .
[۱۱]اهل بيت در قرآن و حديث : ج ۲ ص ۸۱۰ ح ۱۲۴۷ .
[۱۲]اهل بيت در قرآن و حديث : ج ۲ ص ۸۱۰ ح ۱۲۴۷ .
[۱۳]ر . ك : تهذيب الأحكام : ج ۱۰ ص ۱۳۸ ح ۵۴۷ ، الكافى : ج ۷ ص ۲۵۷ ح ۸ ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۹۰ ، الكافى : ج ۷ ص ۲۵۹ ، تاريخ دمشق : ج ۳ ص ۱۷۹ ، رجال الكشّى : ج ۲ ص ۵۹۶ و ج ۱ ص ۳۲۳ .