سخنى درباره آزاررسانى

سخنى درباره آزاررسانى

ايذاء ، از ريشه «أذى» به معناى آزار رساندن به ديگرى است

ايذاء ، از ريشه «أذى» به معناى آزار رساندن به ديگرى است . ابن فارس مى گويد :

الهَمزَةُ وَ الذّالُ وَ الياءُ : أصلٌ واحِدٌ ، و هُوَ الشَّى ءُ تَتَكَرَّهُهُ و لا تَقِرُّ عَلَيهِ .[۱]

همزه و ذال و ياء ، يك اصل[۲]است و آن ، چيزى است كه از آن نفرت دارى و آن را نمى پذيرى .

راغب مى نويسد:

الأَذى ما يَصِلُ إلَى الحَيَوانِ مِنَ الضَّرَرِ ، إمّا فى نَفسِهِ أو جِسمِهِ أو تَبعاتِهِ دُنيَوِيّا كانَ أو اُخرَوِيّا .[۳]

أذى ، زيانى است كه به جاندار مى رسد ، به جانش ، يا به جسمش ، يا به پيامدهاى دنيوى و يا اخروى اش .

ايذاء ، در قرآن و حديث

در قرآن و حديث ، كلمه «أذى»:

گاه به معناى ايجاد مزاحمت براى ديگران و تجاوز به حقوق آنان مى آيد ، مانند :

« وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَـتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُواْ .[۴]

و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را بدون آن كه گناهى كرده باشند ، مى آزارند ...»  .

گاه به معناى اجراى قانون الهى درباره مجرم ، به كار مى رود ، مانند :

« وَالَّذَانِ يَأْتِيَـنِهَا مِنكُمْ فَـآذُوهُمَا .[۵]

و از ميانتان ، آن دو تن را كه مرتكب زشتكارى مى شوند ، آزار دهيد [ و قانون را درباره شان اجرا كنيد ]» .

گاه به معناى تحمّل رنج در راه انجام دادن وظيفه آمده است ، مانند :

« فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَـرِهِمْ وَأُوذُواْ فِى سَبِيلِى وَقَـتَلُواْ .[۶]

و كسانى كه هجرت كردند و از خانه هايشان بيرون رانده شدند و در راه من آزار داده شدند ...»  .

و گاه به معناى ناراحتى و رنج طبيعى آمده است ، مانند :

« وَيَسْـالُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً .[۷]

و از تو درباره حيض مى پرسند . بگو : آن ، رنجى است»  .

و نيز اين آيه :

« فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِى أَذىً مِّن رَّأْسِهِى .[۸]

و هر كس از شما بيمار باشد يا در سرش ناراحتى اى داشته باشد ...»  .

آنچه در اين حكمت نامه ذيل عنوان «آزاررسانى» مورد توجّه و بررسى است ، ايذاء به معناى اوّل، يعنى ايجاد مزاحمت براى ديگران ، و معناى سوم ، يعنى تحمّل رنج در راه انجام دادن وظيفه است . برجسته ترين نكات قابل تأمّل در عناوين آينده ، از اين قرار است :

۱ . بى آزارى ، روشن ترين نشانه مسلمانى

رعايت حقوق ديگران و اجتناب از آزار رساندن به آنان ، بارزترين نشانه پيروى از اسلام است . اهمّيت اين ويژگى تا آن جاست كه بدون آن ، نمى توان كسى را مسلمان ناميد ؛ زيرا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تصريح مى كند كه :

المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمونَ مِن يَدِهِ و لِسانِهِ .[۹]

مسلمان ، كسى است كه مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند .

اين تفسير از مسلمانى ، نشان مى دهد كه از نظر بنيان گذار دين اسلام ، رعايت حقوق مردم و اجتناب از آزردن آنان ، نخستين شرط گرايش به آيين اسلام است و انتخاب نام «مسلمان» براى پيروان اين آيين ، به همين مناسبت است.

از منظر احاديث اسلامى ، آزردن ديگران ، از خصوصيّات انسان هاى پست و شرور است[۱۰]و مسلمان ، كسى است كه آزار او به هيچ كس ، حتّى به مورچه اى نمى رسد.[۱۱]

نكته مهمّى كه از احاديث اين فصل مى توانيم استنباط كنيم ، اين است كه مدّعيان اسلام ، به ميزان رعايت حقوق ديگران ، مسلمان اند و هر كس به هر ميزان كه موجب آزار ديگران شود ، به همان اندازه از اسلام ، فاصله گرفته است.

۲ . اهتمام اسلام به پرهيز از آزاررسانى

در اين فصل ، با اشاره به گوشه اى از اسباب و عوامل اهتمام شديد اسلام به اجتناب از مردم آزارى ، جامعه اسلامى به خصلت هايى پسنديده ترغيب مى شود كه مهم ترينِ آنها ، پيشگيرى از دشمنى ، تبديل كردن دشمنان به دوستان ، برخوردارى از عزّت ، شرف و بزرگوارى در ميان مردم و بالأخره آسايش در زندگى موقّت دنيا و خوش بختى در زندگى جاويد آخرت است و از اين رو ، امام على عليه السلام اجتناب از آزار ديگران را نشانه دورانديشى و خردورزى شمرده است.[۱۲]

۳ . نكوهش انواع آزاررسانى

در اسلام ، هر گونه آزاررسانى ، به دليل اين كه تجاوز به حقوق ديگران است ، مذموم و ممنوع شمرده شده است . احاديث اسلامى در اين فصل ، به روشنى نشان مى دهند كه در منظر اسلام ، هر كارى كه موجب ترسيدن مسلمانى گردد ، اعم از : نگاه آزار دهنده ، شوخىِ آزار دهنده ، سخنِ آزار دهنده ، بوى آزار دهنده و حتّى عبادت آزار دهنده ، نكوهيده و ممنوع است . بى ترديد ، هيچ مكتبى در جهان وجود ندارد كه تا اين حد و با اين دقّت ، به حرمت و كرامت و حقوق انسان ، عنايت داشته باشد .

۴ . خطرناك ترينْ آزارها

هر چند هر گونه مردم آزارى در اسلام ، نكوهيده و ممنوع است و كيفر سختى در انتظار مردم آزار است ،[۱۳]امّا آزردن كسانى كه حقوق بيشترى بر فرد و جامعه دارند ، نكوهيده تر و براى سرنوشتِ آزار دهنده ، خطرناك تر است . در اين فصل ، آزار رساندن به اهل بيت پيامبر خدا ، مجاهدان راه خدا ، مسلمانان ، پدر و مادر ، همسر و همسايه ، به دليل اين كه حقوق بيشترى بر انسان دارند ، خطرناك تر توصيف شده است .

۵ . تحمّل آزار

تحمّل آزار ، دو گونه است : گونه اى بسيار نكوهيده و گونه اى بسيار پسنديده . تحمّل آزار به معناى تسليم شدن در برابر خواست هاى نامشروع متجاوز و ترك مقاومت و اظهار ضعف و زبونى در برابر سختى ها ، از نظر اسلام ، بسيار نكوهيده است ، تا آن جا كه امام حسين عليه السلام مى فرمايد :

المَنِيَّةُ و لَا الدَّنِيَّةُ .[۱۴]

مرگ ، آرى ؛ امّا ننگ [و پستى] ، هرگز!

نصوص (متون) اسلامى درباره اين موضوع ، در مباحث «ذلّت» و «ظلم» ، به تفصيل خواهند آمد .

گونه ديگر از تحمّل آزار ، رنج ديدن در راه انجام دادن وظايف دينى و بخصوص در مسير جهاد آزاديبخش است كه موجب عزّت و افتخار در دنيا و پاداش بزرگ الهى در آخرت مى گردد .[۱۵]


[۱]. معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۷۸ «أذى» .

[۲]. اصل ، در اصطلاح ابن فارس ، يعنى معناى اصلى يك لفظ. بنا بر اين ، وقتى مى گويد فلان كلمه داراى دو اصل است ، بدين معناست كه اين كلمه در اصل براى دو معنا وضع شده است (ر. ك : مباحثى در فقه اللغه و زبان شناسى عربى ، رمضان عبد التوّاب ، ترجمه حميدرضا شيخى ، ص ۲۱) . م .

[۳]. مفردات ألفاظ القرآن : ص ۷۱ «أذى» .

[۴]. احزاب : آيه ۵۸ .

[۵]. نساء : آيه ۱۶ .

[۶]. آل عمران : آيه ۱۹۵ .

[۷]. بقره : آيه ۲۲۲ .

[۸]. بقره : آيه ۱۹۶ .

[۹]. ر . ك دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۳ ص ۱۴ ح ۱۲۵۱ .

[۱۰]. ر . ك دانش نامه ميزان الحكمه : ص ۱۷ (فصل يكم : نكوهش آزاررسانى / آزاررسانى ، عادت بَدان است) .

[۱۱]. ر ك دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۳ ص ۲۳ ح ۱۲۷۵ .

[۱۲]. ر . ك دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۳ ص ۲۱ ح ۱۲۶۶ و ۱۲۶۹ .

[۱۳]. ر.ك دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۳ ص ۶۳ (فصل پنجم : سزاى مردم آزار) .

[۱۴]. نهج البلاغة : حكمت ۳۹۶ .

[۱۵]. ر . ك دانش نامه ميزان الحكمه : ج ۳ ص ۶۹ (فصل ششم : تحمّل آزار در راه خدا) .