حمد و تحمید

حمد و تحمید

واژه «تحميد» ، از ريشه «حمد» به معناى ستايش (در مقابل «ذم» به معناى نكوهش) است

واژه شناسى «حمد» و «تحميد»

واژه «تحميد» ، از ريشه «حمد» به معناى ستايش (در مقابل «ذم» به معناى نكوهش) است . اين مادّه (حمد) ، هنگامى كه به باب تفعيل برود ، معمولاً بر مبالغه دلالت مى كند و از اين رو ، «محمّد» به معناى «بسيار ستوده» است . گاهى نيز باب تفعيل ، ناظر به معناى نسبت است و در اين كاربرد ، تحميد به معناى نسبت دادن حمد و ستودگى به خداوند است .

خليل بن احمد فراهيدى ، «حمد» و «تحميد» را چنين معنا مى كند :

حمد ، نقيض ذمّ (نكوهش) است . گفته مى شود : «بلوته فأحمدته» ، يعنى : او را آزمودم و او را ستودنى و پسنديده كردار يافتم و او را بر آنها ستودم ... «تحميد» ، يعنى ستودن بسيار خداوند با ستايش هاى نيكو ... . «حمد» ، يعنى : ثنا گفتن .[۱]

ابن فارس نيز در تبيين معناى «حمد» مى گويد :

واژه «حمد» ، يك كلمه و داراى يك اصل معنايى است و بر معناى خلاف ذمّ (نكوهش) دلالت دارد . گفته مى شود : «حَمَدتُ فلاناً أحمَدُه» ، و «رَجلٌ محمود و محمّد» ، يعنى كسى كه صفات و خصلت هاى پسنديده فراوان دارد ... و به همين دليلى كه ذكر كرديم ، پيامبر ما «محمّد» ناميده شده است .[۲]

برخى از لغت شناسان در مقام فرق ميان «حمد» و «مدح» گفته اند كه حمد ، اخصّ از مدح است ؛ زيرا مدح ، مربوط به صفت جميل اختيارى و غير اختيارى مى شود ؛ ولى حمد ، تنها مربوط به صفت جميل اختيارى است .[۳]

راغب اصفهانى ، در تبيين تفاوت ميان حمد و مدح و شكر مى گويد :

حمد كردن خداوند متعال به معناى ثنا گفتن و ستودن او به فضيلت است . حمد ، اخصّ از مدح و اعم از شكر است ؛ چون در باره اعمال و رفتار نيكى كه به اختيار از انسان سر مى زند و براى صفات و خصالى كه در او نهاده شده است ، كلمه مدح به كار مى رود . براى مثال ، انسان به خاطر قامت بلند و زيبايى چهره اش مدح مى شود ، چنان كه براى بخشندگى و سخاوت و دانش ، مدح مى گردد ، در صورتى كه حمد ، مربوط به دومى مى شود ، نه اوّلى ، و شكر هم جز در برابر نعمت ، گفته نمى شود . پس هر شكرى حمد است ؛ ولى هر حمدى شكر نيست . نيز هر حمدى مدح است ، امّا هر مدحى حمد نيست .[۴]

گفتنى است كه در باره وجود فرق ميان معناى حمد و مدح ، اتّفاق نظر وجود ندارد . علاقه مندان به پژوهش در اين زمينه ، مى توانند به منابع لغت و تفسير ، مراجعه نمايند .[۵]

حمد و تحميد ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم ، ستايش خداوند متعال در ۴۳ آيه به صورت هاى مختلف ، مورد توجّه و تأكيد قرار گرفته است . خداوند متعال ، در چهارده آيه ، خود را ستوده ،[۶]در سيزده آيه به حمد و ثناى خود امر فرموده است[۷](شش بار بدون تسبيح و هفت بار همراه با تسبيح) . در شانزده آيه نيز از زبان انبياء[۸]مؤمنان[۹]، فرشتگان ،[۱۰]اهل بهشت ،[۱۱]اهل قيامت ،[۱۲]رعد[۱۳]و همه اشيا ،[۱۴]ستايش خداوند آمده است . افزون بر اين ، در هفده[۱۵]آيه از خداوند متعال با صفت «حميد» ياد شده است .

گفتنى است كه واژه «تحميد» در قرآن به كار نرفته است ؛ ولى در احاديث اسلامى اين واژه نيز كاربرد دارد ، هر چند به فراوانىِ كاربرد «حمد» نيست .

نكاتى در باره معناى حمد

در باره معناى «حمد» در قرآن و حديث ، چند نكته قابل توجّه است :

۱ . در قرآن و حديث ، اين واژه در فضيلت ذاتى خداوند به كار رفته است ، مانند :  «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ»  .[۱۶]

۲ . ستايش خداوند متعال ، برآيند شناخت و معرفت اوست . از اين رو ، حقيقت حمد الهى و كمال آن ، ارتباط مستقيم با ميزان معرفت دارد . هر چه معرفت نسبت به جمال و كمال حق تعالى بيشتر شود ، ستايشِ ستايشگر ، كامل تر مى گردد .

بنا بر اين ، كامل ترين و بهترين ستايشگرِ خداوند متعال ، خودِ اوست ؛ زيرا هيچ كس مانند او ، ذات اقدسش را نمى شناسد . از اين رو ، خداوند متعال ، نه تنها سزاوارترين ستايش شده است ، بلكه سزاوارترين ستايشگرِ خويش نيز هست ، چنان كه در دعا مى خوانيم : «يا خيرَ حامِدٍ و مَحمودٍ ؛ اى بهترين ستاينده و ستوده شده!» .[۱۷]

۳ . تفسير حمد به شكر و مفاهيمى مشابه آن در احاديث ، تفسير به اعم است . اين تفسير ، بى ترديد به اين معنا نيست كه خداوند را بدون در نظر گرفتن نعمت هايش نمى توان ستود .

۴ . مقصود احاديثى كه «حمد» را به «حقّ شكر» يا «تمام شكر» يا «وفاى شكر» تفسير كرده اند ، شكر زبانى است ، بدين معنا كه اگر كلمه «حمد» با معرفت بر زبان جارى گردد ، وظيفه زبان در شكرگزارى حقيقتا انجام شده است . بنا بر اين ، تفسيرِ ذكر شده ، ضرورت شكر عملى بر نعمت هاى الهى را كه در احاديث ديگر مورد تأكيد قرار گرفته است ، نفى نمى كند ؛ بلكه حمد صادقانه ، ايجاب مى نمايد كه حمد كننده ، عملاً نيز سپاس گزار نعمت هاى الهى باشد .

مرز ميان انسان و حيوان

در قرآن و احاديث اسلامى ، نكات بسيار مهمّى در باره حمد و ستايش خداوند متعال و آثار و بركات آن آمده كه همه ، حاكى از اهمّيت اين ذكر و نقش سازنده آن در سازندگى انسان است . اين نكات در پنج فصل ارائه خواهد شد . در اين جا تنها به نكته بسيار لطيفى كه در بيان امام زين العابدين عليه السلام آمده است ، اشاره مى كنيم و آن ، اين كه «حمد» ، مرز ميان انسان و حيوان است و اگر اين فاصله برداشته شود ، انسان ها از مرز انسانيت ، خارج و وارد حريم چارپايان مى گردند . متن فرمايش ايشان كه در نخستين نيايش صحيفه سجاديه آمده ، چنين است :

ستايش ، از آنِ خداوندى است كه اگر بندگانش را از شناخت حمدش در برابر نعمت هاى پى در پى كه به آنان داده و نعمت هاى آشكارى كه به آنان روا داشته ، بازمى داشت ، از نعمت هايش بهره مى گرفتند ، بى آن كه ستايشش كنند و از روزى اش به فراوانى استفاده مى كردند ، بدون آن كه شكر آن را به جا آورند . و هر گاه چنين مى شد ، آنان از مرز انسانيت ، خارج و به حيوانيت وارد مى شدند و مصداق كلامى مى شدند كه خداوند در سخن محكمش فرموده است :  «آنان چارپايانى بيش نيستند ؛ بلكه گم راه ترند»[۱۸].[۱۹]

به بيان ديگر ، سپاس گزارى ، از سپاهيان عقل است و ناسپاسى ، از سپاهيان جهل ، چنان كه امام صادق عليه السلام در تبيين سپاهيان عقل و جهل مى فرمايد :

وَ الشُّكرُ و ضِدُّهُ الكُفرانُ .[۲۰]شكر كه ضدّ آن ، كفران است .  چارپايان ، چون عقل ندارند ، سپاس گزارى را نمى فهمند . به درازگوش هر چه خدمت كنى و نعمت دهى ، تشكّر نخواهد كرد ؛ امّا عقل ، انسان را به سپاس گزارى از ولىّ نعمت خود ، دعوت مى كند . بى ترديد ، هر نعمتى كه به انسان برسد ، از جانب خداست :

«وَ مَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ .[۲۱]و هر نعمتى كه داريد ، از خداست»  .

بر اين اساس ، از منظر عقل ، هيچ كس شايسته تر از خداوند متعال براى حمد و شكر نيست .

از اين رو ، امام على عليه السلام مى فرمايد :

لَو لَم يَتَوَعَّدِ اللّهُ عَلى مَعصِيَتِهِ لَكانَ يَجِبُ ألّا يُعصى شُكرا لِنِعَمِهِ .[۲۲]حتّى اگر خداوند بر نافرمانى اش بيم نمى داد ، باز واجب بود كه به خاطر سپاس گزارى از نعمت هايش ، نافرمانى نشود .

بنا بر اين ، هر چه انسان از عقل بيشترى برخوردار باشد و از حيواناتْ بيشتر فاصله بگيرد ، حمد و شكر زبانى و عملىِ او نسبت خداوند متعال ، افزون تر مى گردد و هر چه به مرز حيوانيت نزديك تر شود ، از حمد و شكر او كاسته مى شود .

راز محبوبيت حمد در نزد خدا

با تأمّل در نكته اى كه گذشت ، راز محبوبيت حمد در نزد خداوند متعال ، روشن مى شود ؛ چرا كه در چند حديث تأكيد شده كه خداوند ، ستايش خود را دوست دارد ؛ بلكه ستايش او محبوب ترين چيز نزد خداست .[۲۳]همچنين به اين سؤال پاسخ داده مى شود كه : چرا خداوند ، ستايش خود را دوست دارد ، با اين كه غنىّ بالذّات است و نيازى به ستايش ديگران ندارد .

راز محبوبيت حمد در نزد خداوند متعال ، اين است كه او مى خواهد انسان ها هر چه بيشتر از عقل خود استفاده كنند و از چارپايان ، فاصله بگيرند و بدين ترتيب به فلسفه آفرينش خود نزديك تر شوند ، و بى ترديد ، رسيدن انسان به اين مقصد ، جز از طريق سپاس گزارى زبانى و عملى از آفريدگار و مُنعم حقيقى خود ، امكان پذير نيست .


[۱]ترتيب العين : ص ۱۹۶ .

[۲]معجم مقاييس اللغة : ج ۲ ص ۱۰۰ .

[۳]ر. ك : الصحاح : ج ۲ ص ۴۶۶ .

[۴]مفردات ألفاظ القرآن : ص ۲۵۶ .

[۵]ر. ك : معجم الفروق اللغويّة : ص ۲۰۱ ـ ۲۰۳ ، تفسير الكشّاف : ج ۱ ص ۵ ، تفسير الفخر الرازى : ج ۱۲ ص ۱۵۰ .

[۶]ر . ك : فاتحه: آيه ۱ ، انعام : آيه ۱ و ۴۵ ، نحل : آيه ۷۵ ، اسراء : آيه ۱۱۱ ، كهف : آيه ۱ ، قصص : آيه ۷۰ ، روم : آيه ۱۸ ، سبأ : آيه ۱ ، فاطر : آيه ۱ ، صافّات : آيه ۱۸۲ ، زمر : آيه ۲۹ ، غافر : آيه ۶۵ ، جاثيه : آيه ۳۶ .

[۷]ر . ك : اسراء : آيه ۱۱۱ ، مؤمنون : آيه ۲۸ ، نمل : آيه ۵۹ و ۹۳ ، عنكبوت : آيه ۶۳ ، لقمان : آيه ۲۵ ، حجر : آيه ۹۸ ، طه : آيه ۱۳۰ ، فرقان : آيه ۵۸ ، غافر : آيه ۵۵ ، ق : آيه ۳۹ ، طور : آيه ۴۸ ، نصر : آيه ۳ .

[۸]ر . ك : إبراهيم : آيه ۳۹ ، نمل : آيه ۱۵ .

[۹]ر . ك : توبه : آيه ۱۱۲ ، سجده : آيه ۱۵ .

[۱۰]ر . ك : بقره : آيه ۳۰ ، زمر : آيه ۷۵ ، غافر : آيه ۷ ، شورى : آيه ۵ .

[۱۱]ر . ك : اعراف : آيه ۴۳ ، يونس : آيه ۱۰ ، فاطر : آيه ۳۴ ، زمر : آيه ۷۴ .

[۱۲]ر . ك : اسراء : آيه ۵۲ .

[۱۳]ر . ك : رعد : آيه ۱۳ .

[۱۴]ر . ك : اسراء : آيه ۴۴ ، تغابن : آيه ۱ .

[۱۵]ر . ك : بقره : آيه ۲۶۷ ، نساء : آيه ۱۳۱ ، هود : آيه ۷۳ ، إبراهيم : آيه ۱ و ۸ ، حجّ : آيه ۲۴ و ۶۴ ، لقمان : آيه ۱۲ و ۲۶ ، سبأ : آيه ۶ ، فاطر : آيه ۱۵ ، فصّلت : آيه ۴۲ ، شورى : آيه ۲۸ ، حديد : آيه ۲۴ ، ممتحنه : آيه ۶ ، تغابن : آيه ۶ ، بروج : آيه ۸ .

[۱۶]اسراء ، آيه ۱۱۱ .

[۱۷]ر . ك : ص ۱۹۹ (بهترين ستاينده و بهترين ستوده) .

[۱۸]فرقان ، آيه ۴۴ .

[۱۹]ر . ك : ص ۳۹۷ ح ۱۳۹۵ .

[۲۰]ر . ك : دانش نامه عقايد اسلامى ، ج ۱ ص ۳۳۱ ح ۳۱۱ .

[۲۱]نحل ، آيه ۵۳ .

[۲۲]نهج البلاغة : حكمت ۲۹۰ . نيز ، ر. ك : ميزان الحكمه با ترجمه فارسى : شكر / وجوب شكر مُنعِم .

[۲۳]ر . ك : ص ۲۰۵ (محبوب ترين چيزها نزد خدا) .