4 / 27
هنگام سفر و هنگام سوار شدن
۱۲۲۹.كنز العمّالـ به نقل از عايشه ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه مى خواست سفر كند ، وضويى شاداب مى ساخت . سپس دو ركعت نماز مى خواند و همان طور كه رو به قبله نشسته بود ، مى گفت : «ستايش ، خدايى را كه من نبودم و او مرا آفريد . پروردگارا ! مرا در برابر هراس ها و فجايع روزگار ، و رنج و اندوه هاى آخرت و صدمات شب ها و روزها ، يارى رسان . پروردگارا ! در سفرم مرا نگه دار و جانشين من در ميان خانواده ام باش ، و به آنچه روزى ام كرده اى ، بركت ده» .
۱۲۳۰.الأمالى ، طوسىـ به نقل از على بن ربيعه اسدى ـ: امام على عليه السلام سوار بر مركب شد و چون پاى خود را در ركاب نهاد ، فرمود : «به نام خدا» و چون بر مركب نشست ، فرمود : «ستايش ، خدايى را كه ما را گرامى داشت و در خشكى و دريا حمل و نقل كرد و از روزى هاى پاكيزه و حلال ، روزى مان داد و ما را بر بسيارى از آنچه آفريده است ، بسى برترى بخشيد . «منزّه است آن كسى كه اين [مركوب ]را رام ما ساخت ، در حالى كه ما بر آن توانا نبوديم» . سپس سه بار خداوند را تسبيح و سه بار حمد و سه بار تكبير گفت و آن گاه فرمود : «پروردگارا ! مرا بيامرز كه گناهان را كسى جز تو نمى آمرزد» .
سپس فرمود : «من در ترك پيامبر خدا نشسته بودم كه ايشان اين گونه عمل كرد» .
۱۲۳۱.كنز العمّالـ به نقل از هلال بن خبّاب ـ: مركبى را براى على عليه السلام آوردند [كه سوار شود] . چون پا در ركاب نهاد ، گفت : «به نام خدا» ، و چون برپشت آن نشست ، گفت : «ستايش و سپاس ، خدايى را كه ما را به اسلام هدايت كرد و قرآن را به ما آموخت ، و نعمت وجود محمّد صلى الله عليه و آله را به ما ارزانى داشت ، و ما را در بهترين امّتى كه براى مردم پديدار شده است ، قرار داد . بار خدايا ! فالى جز فال تو نيست ، ۱ و خيرى جز خير تو نيست ، و معبودى جز تو نيست» .