گزیده سخنان امام صادق عليه السلام

گزیده سخنان امام صادق عليه السلام

گزیده‌ سخنان امام صادق عليه السلام برگرفته از کتاب «گزیده تحف العقول»

7 . سخنان امام صادق عليه السلام

۱۷۱.طوبى لِمَن لَم تُلهِهِ الأمانِيُّ الكاذِبَةُ؛

۰.خوشا بر آن كه آرزوهاى دورغين سرگرمش نكند!

۱۷۲.يَا ابنَ جُندَبَ! لاتَقُل فِيالمُذنِبينَ مِن أهلِ دَعوَتِكُم إلاّ خَيرا وَاستَكينُوا إلَى اللّهِ في تَوفيقِهِم وسَلُوا التَّوبَةَ لَهُم؛

۰.اى پسر جندب! در حقّ گنهكارانى كه اهل دعوتِ شمايند ، جز نيك مگو و[همه] براى توفيق آنان به درگاه خداوند ، زارى كنيد و بازگشت از گناه را برايشان درخواست كنيد.

۱۷۳.يَا ابنَ جُندَبَ! مَن حَرَّمَ نَفسَهُ كَسبَهُ فَإنَّما يَجمَعُ لِغَيرِهِ؛

۰.اى پسر جندب! هر كه خود را از دستاورد خويش [كه دست مايه آخرت است] محروم دارد ، آن را براى ديگرى اندوخته است.

۱۷۴.اُرجُ اللّهَ رَجاءً لايُجَرّيكَ عَلى مَعصِيَتِهِ وخَفهُ خَوفاً لايُؤيِسُكَ مِن رَحمَتِهِ؛

۰.چندان به خداوند اميدوار باش كه [اين اميد] تو را به نافرمانىِ اونكشانَد ، و چندان از او بيم دار كه [اين بيم] تو را از رحمت او نوميد نسازد.

۱۷۵.قِف عِندَ كُلِّ أمرٍ حَتّى تَعرِفَ مَدخَلَهُ مِن مَخرَجِهِ قَبلَ أن تَقَعَ فيهِ فَتَندَمَ؛

۰.در برابر هر كارى درنگ كن تا [راهِ] درون شدن و برون آمدن از آن را ، پيش از آن كه در آن وا مانى و پشيمان شوى ، نيك بشناسى.

۱۷۶.إعمَل اليَومَ فِي الدُّنيا بِما تَرجُوا بِهِ الفَوزَ فِي الآخِرَةِ؛

۰.امروز در دنيا كارى كن كه به وسيله آن ، اميد رستگارى در آخرت دارى .

۱۷۷.لِكُلِّ شَيءٍ أساسٌ وأساسُ الإسلامِ حُبُّنا أهلَ البَيتِ؛

۰.هر چيزى را شالوده اى است و شالوده اسلام ، دوستدارى ما اهل بيت است.

۱۷۸.يَا بنَ النُّعمانِ! إن أردتَ أن يَصفُو لَكَ وُدُّ أخيكَ فَلا تُمازِحَنَّهُ ولاتُمارِيَنَّهُ ولاتباهِيَنَّهُ ولاتُشارَّنَّهُ؛

۰.اى پسر نعمان! اگر مى خواهى برادرت با تو در دوستى با صفا [و يك دل ]باشد ، با او شوخى مكن و به كشمكش مپرداز و بر او مباهات مفروش وستيزه مجوى.

۱۷۹.لاتَطَّلِع صَديقَكَ مِن سِرِّكَ إلاّ عَلى ما لَوِ اطَّلَعَ عَلَيهِ عَدُوُّكَ لَم يَضُرُّكَ؛

۰.دوستت را بر راز خود آگاه مساز ، مگر آن رازى كه اگر دشمنت هم از آن آگاه شود ، زيانى به تو نرسد.

۱۸۰.أكثِروا مِنَ الدُّعاءِ فَإنَّ اللّهَ يُحِبُّ مِن عِبادِهِ الَّذينَ يَدعونَهُ؛

۰.بسيار دعا كنيد ؛ زيرا خداوند از ميان بندگانش كسانى را دوست دارد كه او را به دعا بخوانند.

۱۸۱.ثَلاثَةٌ تُورِثُ المَحَبَّةَ : الدّينُ وَالتَّواضُعُ وَالبَذلُ؛

۰.سه چيز است كه محبّت مى آورد : دين ، فروتنى و بخشش.

۱۸۲.ثَلاثَةٌ تُزري بِالمَرءِ : الحَسَدُ والنَّميمَةُ والطَّيشُ؛

۰.سه چيز است كه مرد را زبون مى سازد : رشك ، سخن چينى و سبُك سرى.

۱۸۳.اَلجَهلُ في ثَلاثٍ : في تَبَدُّلِ الإخوانِ والمُنابَذَةِ بِغَيرِ بَيانٍ والتَجَسُّسِ عَمّا لايَعني ؛

۰.نادانى در سه چيز است : عوض كردن دوستان ، ابراز مخالفت بى دليل ، و تجسّس در آنچه سودى ندارد.

۱۸۴.اَلاُنسُ في ثَلاثٍ : فِي الزَّوجَةِ المُوافِقَةِ وَالوَلَدِ البارِّ وَالصِّديقِ المُصافي؛

۰.انس (وآرامش) در سه چيز است : در زن سازگار ، فرزند خوش رفتار و دوست باصفاى وفادار.

۱۸۵.ثَلاثَةُ أشياءَ يَحتاجُ النّاسُ طُرّا إلَيها : الأمنُ وَالعَدلُ والخِصبُ؛

۰.سه چيز است كه همگان به آن نياز دارند : امنيّت ، عدالت و فراوانى نعمت.

۱۸۶.تَحتاجُ الإخوَةُ فيما بَينَهُم إلى ثَلاثَةِ أشياءَ فَإنِ استَعمَلوها وإلاّ تَبايَنوا وتَباغَضُوا وهِىَ : اَلتّناصُفُ وَالتَّراحُمُ ونَفىُ الحَسَدِ؛

۰.برادران در ميان خود به سه چيز نيازمندند . اگر آنها را به كار بندند [بربرادرى بپايند] ؛ وگرنه از يكديگر جدا شوند و دشمن هم گردند . آن سه چيز عبارت اند از : انصاف با يكديگر ، مهربانى با هم و دور كردن حسد.

۱۸۷.اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لاتَهجُمُ عَلَيهِ اللَّوابِسُ ؛

۰.اشتباهات بر آن كس كه به زمانه خود داناست ، هجوم نمى آورد.

۱۸۸.إن شِئتَ أن تُكرَمَ فَلِن وإن شِئتَ أن تُهانَ فَاخشُن؛

۰.اگر مى خواهى گرامى ات دارند ، نرم خو باش ، و اگر مى خواهى خوارت شمارند ، درشتى كن.

۱۸۹.مَن أنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ رُضِيَ بِهِ حَكَما لِغَيرِهِ؛

۰.هر كه داد مردم را از خود بدهد ، مردم راضى باشند كه اوداور ديگران شود.

۱۹۰.صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ والتَّعاشُرِ مِل ءُ مِكيالٍ ثُلثاهُ فِطنَةٌ وثُلثُهُ تَغافُلٌ؛

۰.اصلاح وضع همزيستى و سازگارى مردم با يكديگر [مانند] پيمانه پُرى است كه دو سومش هوشمندى و يك سومش ناديده گرفتن [و چشمپوشى از خطاى ديگران] است.

۱۹۱.فَوتُ الحاجَةِ خيرٌ من طَلَبِها مِن غَيرِ أهلِها؛

۰.برآورده نشدن حاجت ، بهتر از درخواست آن از نااهل است.

۱۹۲.بَرّوا آبائَكُم يَبَرَّكُم أبناؤُكُم وعِفُّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم؛

۰.به پدرانتان نيكى كنيد تا پسرانتان به شما نيكى كنند ، و از زنان مردم ، دامن پاك داريد تا زنانتان پاكْ دامن باشند.

۱۹۳.تَصافَحوا ؛ فَإنَّها تَذهَبُ بِالسَّخيمَةِ ؛

۰.به يكديگر دست دهيد ، كه كينه را از ميان مى برد.

۱۹۴.إتَّقِ اللّهَ بَعضَ التُّقى وإن قَلَّ ودَع بَينَكَ و بَينَهُ سِترا وإن رَقَّ؛

۰.از خداوند ، به نوعى ، هر چند اندك باشد ، پروا كن و ميان خود و او پرده اى ، هر چند نازك ، بياويز.

۱۹۵.اَلعامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كَالسائِرِ عَلى غَيرِ طَريقٍ فَلا تَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ إلاّبُعدا؛

۰.عمل كننده بى بصيرت ، مانند رونده به بيراهه است و شتابش در رفتن ، جز بر دورى او از مقصد نيفزايد.

۱۹۶.مَن ساءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفسَهُ؛

۰.هر كه بد خوى شود ، خود را شكنجه دهد.

۱۹۷.إذا رَأَيتُمُ العَبدَ يَتَفَقَّدُ الذُّنوبَ مِنَ النّاسِ ناسِيا لِذَنبِهِ فَاعلَمُوا أنَّهُ قَد مُكِرَ بِهِ؛

۰. هرگاه ديديد بنده اى به گناهان مردم پرداخته و گناه خود را فراموش كرده است ، بدانيد گرفتار مكر شده است.

۱۹۸.اَلطّاعِمُ الشاكِرُ لَهُ مثلُ أجرِ الصائِمِ المُحتَسِبِ؛

۰.آن كه نعمت خوردن را شكر مى گزارد ، پاداشى مانند روزه دارِ حسابْ شمار مى بَرَد.

۱۹۹.أفضَلُ العِبادَةِ العِلمُ بِاللّهِ والتَّواضُعُ لَهُ؛

۰.بهترينِ عبادت ها شناخت خدا و فروتنى كردن براى اوست .

۲۰۰.إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ زَكاةٌ و زكاةُ العِلمِ أن يُعَلِّمَهُ أهلَهُ؛

۰.هر چيز را زكاتى است و زكات دانش ، آن است كه آن را به شايستگانش بياموزند.

۲۰۱.لِداوودَ الرَّقِّيِّ : تُدخِلُ يَدَكَ في فَمِ التِّنِّينِ إلَى المِرفَقِ خَيرٌ لَكَ مِن طَلَبِ الحَوائِجِ إلى من لَم يَكُن لَهُ وكانَ؛

۰.به داوود رقّى فرمود : «اگر دستت را تا آرنج به كام اژدها فرو كنى براى تو بهتر از آن است كه از نوكيسه اى ، حاجت بخواهى» .

۲۰۲.أنفَعُ الأشياءِ لِلمَرءِ سَبقُهُ النّاسَ إلى عَيبِ نَفسِهِ؛

۰.سودمندترينِ چيز براى مرد ، آن است كه در جستن عيب خويش بر ديگر مردم ، پيشى گيرد.

۲۰۳.أروَحُ الرَّوحِ اليَأسُ مِنَ النّاسِ؛

۰.آسودگىْ بخش ترينِ آسايش ها ، بُريدن اميد از مردم است.

۲۰۴.أحَبُّ إخواني إلَىَّ مَن أهدى إلَىَّ عُيُوبي؛

۰.محبوب ترينِ دوستانم نزد من ، كسى است كه عيب هايم را به من هديه كند.

۲۰۵.مُجامَلَةُ النّاسِ ثُلثُ العَقلِ؛

۰.خوش رفتارى با مردم ، يك سومِ خرد است.

۲۰۶.لاخَيرَ في صُحبَةِ مَن لَم يَرَ لَكَ مِثلَ الَّذي يَرى لِنَفسِهِ؛

۰.در دوستى با كسى كه تو را همْ مصلحت با خود نبيند ، خيرى نيست.

۲۰۷.مَن غَضِبَ عَلَيكَ مِن اخوانِكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ فَلَم يَقُل فيكَ مَكروهاً فَأعِدَّهُ لِنَفسِكَ؛

۰.هر يك از دوستانت كه سه بار بر تو خشم گرفت و ناروايى درباره تو نگفت ، او را براى خويش ، اندوخته اى آماده گير.

۲۰۸.ضَع أمرَ أخيكَ عَلى أحسَنِهِ ولا تَطلُبَنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخيكَ سُوءا وأنتَ تَجِدُ لَها فِي الخَيرِ مَحمِلاً؛

۰.كار برادر خود را به بهترين صورتِ محتملِ آن حمل كن ، و سخنى را كه از دهان برادرت در مى آيد ، تا وقتى كه مى توانى محمِل خيرى براى آن بيابى ، به بدى تفسير مكن.

۲۰۹.لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَينَكَ وبَينَ أخيكَ وَأبقِ مِنها ، فَإنَّ ذَهابَ الحِشمَةِ ذَهابُ الحَياءِ؛

۰.ملاحظه كردن (و آزرم) را در ميان خود و برادرت به يك سو مَنهِ و چيزى از آن را بر جاى گذار ؛ زيرا از ميان رفتن ملاحظه (و آزرم) ، به منزله از ميان رفتن شرم است.

۲۱۰.طَعمُ الماءِ الحَياةُ وطَعمُ الخُبزِ القُوَّةُ؛

۰.مزه آب ، زندگى است و مزه نان ، نيروست.