3 . دعوت مردم به قيام بر ضدّ عثمان در كوفه ، بصره و مصر ؛
4 . به عهده داشتن رهبرى شورش بر ضدّ عثمان ، كه به كشته شدن عثمان منتهى شد ؛
5 . شعله ور كردن آتش جنگ جمل ، در هنگامه اى كه به مصالحه نزديك مى شد .
به هر حال ، گزارش يادشده را از لحاظ سند و متن ، اندكى مى كاويم .
سند گزارش
در منابع مهمّ رجالى ، ناقلان سند اين گزارش ، يكسر تضعيف شده اند . بنگريد :
ابن حجر درباره «سيف» مى گويد :
سيف بن عمر تميمى بُرجُمى ـ و نيز گفته مى شود : سعدى ، يا ضبعى ، و يا اسدى كوفى ـ مؤلّف كتاب الردّة و الفتوح است . ابن معين مى گويد : «ضعيف الحديث است» و در جاى ديگر مى گويد : «يك سكّه پول خرد و بى ارزش ، از او بهتر است» . ابو حاتم مى گويد : «متروك الحديث است و حديثش به حديث واقدى مى مانَد» . ابو داوود مى گويد : «اهميّتى ندارد» و نسايى و دارقُطنى مى گويند : «ضعيف است» . ابن عَدى مى گويد : «برخى از احاديثش شناخته شده اند ؛ ولى عموم آنها ناشناخته اند و مؤيّد و پشتيبانى ندارند» . ابن حبّان مى گويد : «احاديثى ساختگى را از بزرگان نقل مى كند [ و به آنان نسبت مى دهد ]و گفته اند كه او جعل حديث مى كرده است» . ابن حبّان در ادامه سخنش مى گويد : «به زنديقى گرى نيز متّهم شده است» . برقانى از دارقطنى نقل مى كند كه : «او متروك است» و حاكم [ نيشابورى] مى گويد : «به زنديقى گرى نيز متّهم شده است و روايتش بى اعتبار است» . نوشته اى به خطّ ذهبى خواندم كه سيف ، در زمان [ هارون ]الرشيد مُرد . ۱
و علّامه امينى در ذكر «سَرى» مى گويد :