211
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

12 / 3

ناخشنودى اشتر از مفاد سند داورى

۲۵۹۸.تاريخ الطبرىـ به نقل از عُمارة بن ربيعه جِرمى ـ: آن گاه كه پيمان نوشته شد ، اشتر براى ملاحظه آن فراخوانده شد . وى گفت : اگر در اين نامه ، نامى از من براى آشتى يا سازش برده شود ، از اين پس ، دست راستم با من مباد و دست چپم به كارم نيايد . آيا از جانب پروردگار خويش ، [ براى جنگيدن] حجّت نداشتم و به گم راهىِ دشمنم يقين نمى ورزيدم؟ آيا نديدى كه اگر شما بر ستم ورزى اتّفاق نمى يافتيد ، پيروزى در چنگ ما بود؟
اشعث بن قيس به وى گفت : به خدا سوگند ، همانا تو ، خود ، نه پيروزى ديدى و نه ستم . به سوى ما بيا [ و با صلح ، موافقت كن] زيرا وجهى براى روى گردانىِ تو از ما نيست .
گفت : آرى . به خدا سوگند ، در دنيا ، به دليل دنيا[ گرايى ات] و در آخرت ، به دليل آخرت[ گريزى ات ]از تو رويگردانم . به راستى ، خداوند عز و جل با اين شمشير من ، خون هاى مردانى را ريخته كه تو نزد من از ايشان برتر نيستى و خونت محترم تر نيست .
اشعث را نگريستم ، گويى بر بينى اش گدازه اى [ آتش] افكنده شده بود!

۲۵۹۹.تاريخ الطبرىـ به نقل از فُضَيل بن خديج كِنْدى ـ: پس از نگاشته شدنِ پيمان صلح ، به على عليه السلام گفته شد : اَشتر ، مفاد پيمان را نمى پذيرد و انديشه اش جز بر جنگيدن با شاميان نيست .
على عليه السلام گفت : «به خدا سوگند ، من ، خود [ نيز به آن] خشنود نبودم و دوست نمى داشتم كه شما به آن خشنود شويد ؛ ليكن آن گاه كه جز به آن رضايت نداديد ، من نيز رضايت دادم . حال كه راضى شده ام ، بازگشت از پسِ رضا ، و تجديد رأى پس از پذيرش ، شايسته نيست ، مگر آن كه خداى عز و جل نافرمانى شود و از كتابش تجاوز گردد . پس [اگر چنين شد ، ] با هر كه از فرمان خداى عز و جل سرپيچد ، به نبرد برخيزيد .
و امّا اين كه گفته ايد مالك از فرمان و رأى من سرپيچيده ؛ وى از اين دست افراد نيست و بر او از چنين چيزى بيمناك نيستم . كاش در ميان شما دو تن همانند وى بودند ؛ [ بلكه] اى كاش در ميان شما يك تن مثل او بود كه درباره دشمن ، همان گونه مى انديشيد كه من مى انديشم . در آن صورت ، بارِ [ فرماندهى]تان بر من سبُك مى شد و اميدوار مى گشتم كه برخى كجروى هاتان اصلاح شود . به راستى ، من شما را از آنچه در پيش گرفتيد ، نهى كردم ؛ امّا از فرمانم سر باز زديد . من و شما همان گونه ايم كه آن مرد [ قبيله ]هَوازِن گفت :

آيا من جز از [طايفه] غزيّه ام كه اگر او گم راه گردد ، گم راه مى شوم
و چون غزيّه راه يابد ، راه مى يابم؟».


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
210

12 / 3

عَدَمُ رِضاءِ الأَشتَرِ بِما فِي الوَثيقَةِ

۲۵۹۸.تاريخ الطبري عن عُمارة بن ربيعة الجرمي :لَمّا كُتِبَتِ الصَّحيفَةُ دُعِيَ لَهَا الأَشتَرُ فَقالَ : لا صَحِبَتني يَميني ولا نَفَعَتني بَعدَها شِمالي إن خُطَّ لي في هذِهِ الصَّحيفَةِ اسمٌ عَلى صُلحٍ ولا مُوادَعَةٍ ، أ وَلَستُ عَلى بَيِّنَةٍ مِن رَبّي ومِن ضَلالِ عَدُوّي ؟ أ ولَستُم قَد رَأَيتُمُ الظَّفَرَ لَو لَم تُجمِعوا عَلَى الجَورِ ؟
فَقالَ لَهُ الأَشعَثُ بنُ قَيسٍ : إنَّكَ وَاللّهِ ، ما رَأَيتَ ظَفَرا ولا جَورا ، هَلُمَّ إلَينا فَإنَّهُ لا رَغبَةَ بِكَ عَنَّا .
فَقالَ : بَلى وَاللّهِ ، لَرَغبَةٌ بي عَنكَ فِي الدُّنيا لِلدُّنيا وَالآخِرَةِ لِلآخِرَةِ ، ولَقَد سَفَكَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ بِسَيفي هذا دِماءَ رِجالٍ ما أنتَ عِندي خَيرٌ مِنهُم ولا أحرَمُ دَما .
قالَ عُمارَةُ : فَنَظَرتُ إلى ذلِكَ الرَّجُلِ وكَأَنَّما قُصِعَ عَلى أنفِهِ الحُمَمُ ـ يَعنِي الأَشعَثَ ـ . ۱

۲۵۹۹.تاريخ الطبري عن فضيل بن خديج الكندي :قيلَ لِعَلِيٍّ بَعدَما كُتِبَتِ الصَّحيفَةُ : إنَّ الأَشتَرَ لا يُقِرُّ بِما فِي الصَّحيفَةِ ، ولا يَرى إلّا قِتالَ القَومِ .
قالَ عَلِيٌّ : وأنَا وَاللّهِ ، ما رَضيتُ ولا أحبَبتُ أن تَرضَوا ، فَإِذ أبَيتُم إلّا أن تَرضَوا فَقَد رَضيتُ ، فَإِذ رَضيتُ فَلا يَصلُحُ الرُّجوعُ بَعدَ الرِّضا ، ولَا التَّبديلُ بَعدَ الإِقرارِ ، إلّا أن يُعصَى اللّهُ عَزَّ وجَلَّ ويُتَعَدّى كِتابُهُ ، فَقاتِلوا مَن تَرَكَ أمرَ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ .
وأمَّا الَّذي ذَكَرتُم مِن تَركِهِ أمري وما أنَا عَلَيهِ فَلَيسَ مِن اُولئِكَ ، ولَستُ أخافُهُ عَلى ذلِكَ ، يالَيتَ فيكُم مِثلَهُ اثنَينِ ! يالَيتَ فيكُم مِثلَهُ واحِدا ! يَرى في عَدُوّي ما أرى ؛ إذا لَخَفَّت عَلَيَّ مَؤونَتُكُم ورَجَوتُ أن يَستَقيمَ لي بَعضُ أوَدِكُم ، وقَد نَهَيتُكُم عَمّا أتَيتُم فَعَصَيتُموني ، وكُنتُ أنَا وأنتُم كَما قالَ أخو هَوازِنَ :

وهَل أنَا إلّا مِن غَزِيَّةَ إن غَوَت
غَوَيتُ وإن تَرشُد غَزِيَّةُ أرشُد۲

1.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۵۴ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۸۹ ؛ وقعة صفّين : ص ۵۱۱ نحوه .

2.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۵۹ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۸۹ ؛ الإرشاد : ج ۱ ص ۲۶۹ وفيه من «واللّه . . .» ، وقعة صفّين : ص ۵۲۱ كلاهما نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 59559
صفحه از 604
پرینت  ارسال به