۳۳۲۶.تاريخ دمشقـ به نقل از انس بن مالك ـ: ما هرگاه مى خواستيم از پيامبر خدا چيزى بپرسيم، به على بن ابى طالب عليه السلام ، سلمان فارسى و يا ثابت بن معاذ انصارى مى گفتيم؛ چون آنان پر جرئت ترين ياران آن حضرت در پرسيدن از او بودند. هنگامى كه آيه : «چون يارى خدا و پيروزى فرا رسيد» نازل شد و فهميديم كه پيامبر خدا را آهنگ رحيلْ رسيده، به سلمان گفتيم : از پيامبر خدا بپرس كه در كارهايمان به چه كسى تكيه كنيم كه پناهمان باشد؟ و چه كسى محبوب ترينِ مردم نزد وى است...
[ چند روزى در پاسخ گفتن ، درنگ كرد و آن گاه فرمود :] «برادرم، وزيرم، جانشينم در بين كسانم و بهترين كسى كه بعد از خود به جا مى گذارم كه بدهى هايم را ادا مى كند و تعهّدهايم را برآورده مى سازد، على بن ابى طالب است».
۳۳۲۷.الأمالى ، طوسىـ به نقل از ابوذر ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدم كه دست على بن ابى طالب را در دست گرفته بود. به وى فرمود : «اى على! تو برادرم، برگزيده ام، وصيّم، وزيرم و امينم هستى. جايگاه تو نسبت به من در زندگى و پس از مرگم، همچون جايگاه هارونْ نسبت به موسى است، جز آن كه پيامبرى با من نيست».
ر . ك : ج 1 ص 201 (يارى پيامبر در تبليغ)
و ص 567 (احاديث وصايت) .
و ج 2 ص 7 (احاديث وراثت)
و ص 17 (احاديث خلافت)
و ص 37 (احاديث منزلت) .
2 / 4 ـ 10
وصىّ من
۳۳۲۸.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! تو وصىّ منى.
۳۳۲۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ به على عليه السلام ـ: تو وارث و وصىّ منى، بدهى هايم را ادا مى كنى، تعهّداتم را برآورده مى سازى، و بر پايه سنّت من مبارزه مى كنى.