5 ـ امير هدايت اللّه
وى برادر امير خليل اللّه و امير عنايت اللّه است. او از سادات و نقباى رى بود و نيز گاهى با تخلص عظيم شعر مى گفت. اين بيت از اوست:
از سركويش مراد نبود هواى پاى گل
بى گل رويش كجا باشد مرا پرواى گل۱
در زمان شاه طهماسب نام وى به عنوان توليت ديده نمى شود. ممكن است وى در كنار برادرانش به اين امر مشغول بوده است.
6 ـ نظام الدين على شاه
نظام الدين على شاه فرزند امير عنايت اللّه پس از وفات پدر در حدود موقوفات و وظايف او به توليت آستان رسيد. در كنار او نيز پسرعمويش امير حسام الدين ابراهيم پس از فوت پدرش خليل اللّه وظايف و موقوفات مقرره تحت نظارت پدر خود را به ارث برد. نام اين دو، به عنوان وارثان توليت از پدرانشان در فرمان شاه طهماسب به سال 961 آمده و مورد تأييد قرار گرفته است. ۲ نظام الدين على شاه نيز اهل شعر و ادب بود. اين مطلع از اوست:
ساقى چه دهى جام ناب به دستم
كاز جام مى عشق بتان بى خود و مستم۳
7 ـ امير حسام الدين ابراهيم
پس از پدرش امير خليل اللّه ، در محدوده وظايف مقرره پدر، توليت آستان را در كنار پسرعمويش نظام الدين على شاه به ارث برد.