بهره گيري از حديث در روانشناسي - صفحه 25

1 . فرضيه سازى

در دانش نوين، فرضيه ها كليد آغاز پژوهش به شمار مى آيند و نقش راهنما را در فرآيند تحقيق بر عهده دارند. هسته بنيادين هر دانش، كشف روابط خارجى ميان رويدادها و همبستگى متغيرها و توابع آنهاست. فرضيه ها، در واقع، حدسهاى عاقلانه و احتمالهاى عالمانه محققى است كه از پس سالها مطالعه و انديشيدن، به مشكل اساسى در ناحيه اى از يك دانش خاص پى برده و با شناخت موضوع اصلى، در پى ارائه راه حل براى آن است. نقش سؤال و ابهام در فرضيه سازى به هيچ روى كمتر از كوششهاى بعدى پژوهشگر براى پاسخ به آن نيست. در واقع، همان گونه كه فرضيه نقش راهنماى تحقيق را ايفا مى كند، سؤال نيز، مرحله بندى و نحوه چينش مراحل تحقيق را معين مى كند و فرآيند پژوهش را جهت مى دهد.
اگر پرسش، نيكو، درست و بجا طرح شود، نيمى از راه پيموده شده است:
حسن المسألة نصف العلم؛ ۱
خوبى پرسش، نيمى از دانش است.
و اگر نابجا طرح گردد، حرمانِ رسيدن به پاسخ مناسب را بر دل مى نهد. اين مهم، در روانشناسى - كه با انسان و پهنه نهفته او ارتباط دارد - مشكل تر مى نمايد و از اين رو طرح پرسشهاى صحيح و كاربردى، حساس تر و ظريف تر مى گردد. اما نكته اينجاست كه اين پرسشها، طرح گشته اند و نياز بشر به امورى مانند جلوگيرى از دروغگويى و لجاجت فرزندان، متوجه كردن خودپسندان به نقايص خود و از سرير غرور به پايين كشاندن متكبران، همواره مطرح و مورد سؤال بوده است. پس آنچه كه بر عهده دانش بشرى و حديث است چيست؟
به نظر مى رسد، مبدأ بهره گيرى از حديث در پاسخ نخستين و فرضى ما به اين پرسشهاست؛ پاسخى كه مى خواهد در قالب فرضيه نقد شود و از دو صافى تكرارپذيرى و ابطال پذيرى بگذرد تا به صورت يك نظريه درآيد و مبناى عمل قرار گيرد. ما مى توانيم به پرسش شيوه جلوگيرى از دروغ، پاسخهاى متعددى بدهيم؛ ترساندن آنان از عذاب دوزخ، بشارت آنان به بهشت جاويدان در صورت پرهيز از دروغ و يا ملموس كردن آثار زشت و فضيحت زاى دروغ در اجتماع و آوردن نمونه هايى از رسوايى دروغ گويان .
پاسخ ديگر مى تواند اين باشد كه مانند بيماريهاى جسمى به سراغ كشف علّت برويم و با ريشه كن كردن آن، به حلّ اساسى مسئله بپردازيم. ادعاى ما اين است كه احاديث ما در بسيارى از پاسخهايى اين گونه، سخنانى براى گفتن دارند كه قابل تجربه و آزمون و عمل هستند؛ بويژه در پاسخهاى گونه اخير، احاديث، چنان اعماق تو در توى روح آدمى را كاويده و علت يابى كرده اند كه انسان از فهم آنها به وجد مى آيد. اين گزاره ها مى توانند به عنوان فرضيه در تحقيقات روانشناخى مورد استفاده قرار گيرند.
ما در فصل بعدى به نمونه هايى از اين احاديث اشاره مى كنيم؛ نمونه هايى كه نه اندك هستند و نه بى اعتبار و با اين همه، تنها بخش كوچكى از حوزه وسيع احاديث اخلاقى اند. گفتنى است كه احاديث اخلاقى ما اگر از احاديث فقهى بيشتر نباشند، كمتر نيستند و پردازش و عرضه روزآمد آنها مى تواند حجم گسترده اى از اين اطلاعات را در دسترس ما بنهد.

1.تحف العقول، ص ۵۶. (از پيامبر گرامى اسلام(ص».

صفحه از 43