شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 90

كم مى شود و بلند مى شود امتداد سايه او ، و آناً فآناً زياده مى شود نقصان او تا مى رسد به افق مغرب ، و اين ، شبيه سنّ شيخوخه است ، تا به حدّ غروب مى رسد و غروب كه نمود ، ذهاب نور او مى شود و زرد مى شود رنگ او و ارتعاش مى يابد ذات او و نقصان به هم مى رساند قوّت او / 37 / و ساقط مى شود از نظر و مى افتد بر روى زمين . پس گويا فانى و باطل مى شود ، و اين ، شبيه حالت آدمى است نزد مرگ كه قُواى او ضعيف و سست مى شود و رنگ زرد مى شود و رعشه و ضعف به هم مى رسد ، نور رو و خوبى صورت ، زايل مى شود و به روى رخت خواب و زمين مى افتد ، به حيثيتى كه قادر بر سر برداشتن نيست .
و احوال اربعه كواكب ، مشابه سِنّ نموّ و وقوف و كهولت و شيوخت حيوان و نبات است و بعد از غروب اثر او كه شفق است ، قدرى در افق مغرب باقى مى مانَد ، بعد از اندك زمانى نيز زايل مى شود كه مطلقاً از او اثرى باقى نمى ماند . اين حالت نيز مشابه حالت انسان است بعد از موت كه اندك زمانى نام و آثار او باقى مى ماند و بعد از اندك زمانى نام و نشان و آثار او باطل مى شود كه گويا هرگز نبوده . پس احوال خمسه آفتاب ، مشابه احوال خمسه انسان است .

[ باز تطبيق عالم كبير به عالم صغير ]

و باز ، طلوع كوكب ، شبيه ولادت صبى است و همچنان كه فرزند ظاهر مى شود بعد از آن كه نبود ، اين درجه در اين وقت و ساعت ، ظاهر مى شود بعد از آن كه نبود ، و براى اين وجه ، مشابه است كه منجّمين ، درجه طالع آفتاب را سبب حيات او گرفته اند .

[ باز دليل بر وجود صانع عالم ]

و باز ظاهر مى شود كه اَجرام عُلويه و اَجسام سُفليه ، نزد بر آمدن شروع مى نمايند در كمال بعد از نقصانشان ، و نزد منحدر شدن از وسط السّماء تا غروب شروع در نقصان دارند بعد از كمال . پس اين كمالات بعد از نقصانات و نقصانات / 38 / بعد از كمالات ، بر سبيل دوام و استمرار ، دليل است كه كمالاتشان بذاتها نيست .

صفحه از 231