شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 154

الفِتَنِ وَأخَذَوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ ، رَفَعُوا أصْواتَهُمْ بِالنداءِ وَصاحُوا صَيحَةَ الشَّنْعاء ، أمِن الضَّرْبِ يَتَألَّمُونَ أم مِنَ الطَّعْنِ يَتَظَلَّمُون ؟ أم مع أكفائهِم يَتَكَلَّمُونَ ؟ إنَّ اللّهَ لا يَسمَعُ بِالصِّماخِ فَاقصُرُوا مِنَ الصُّراخِ ! أيُنادُونَ باعِداً أم يُوقظُونَ راقِداً ؟ تَعالَى اللّهُ ، لا تأخذه السِّنَةُ وَلا تُيقظُهُ الألسنَةُ . سَبِّحُوا تَسْبيحَ الحيتان في النَّهْرِ ، «ادعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً» وَدُونَ الجَهْرِ إنَّهُ لَيْسَ مِنْكُمْ بِبَعيدٍ ، بَلْ هُوَ أقْرَبُ املَيْكُمْ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ .
يعنى : از ايشان گروهى هستند كه ناميده شده اند به اهل ذكر و تصوّف ، ادّعا مى نمايند بيزارى را از تصنّع و تكلّف ، مى پوشند خرقه ها را و مى نشينند حلقه ها را ، از پيش خود درآورده اند ذكرها را ، و خوانندگى مى كنند به اشعارها ، بلند مى كنند لا اله الاّ اللّه گفتن را ، و نيست ايشان را به سوى علم دين و شناخت پروردگار عالميان ، راهى . بدعت كرده اند فرياد كردن خر و آواز كردن او را ، و از نو پديد آورده اند رقّاصى كردن و دست زدن را ، به تحقيق كه فرو رفته اند در فتنه ها و فرا گرفته اند بدعت ها را نه سُنَن ها را كه ترك سنن ها كرده اند ، بلند كرده اند آوازهاى خود را به خواندن ، و فرياد زده اند فرياد زدن زشت نازيبا ، آيا از خوردن كتك و شمشير ، درد دارند؟ يا از طعن نيزه شكايت مى نمايند ؟ يا با همسرانِ خود گفتگو مى نمايند ؟ به درستى كه خدا نمى شنود به سوراخ گوش ، بلكه به علم است [ و هر چه كنند ، مى داند ] . پس كوتاه كنيد از فرياد كردن . آيا مى خوانيد / 117 / دورى را ؟ يا بيدار مى كنيد خوابى را ؟ بلند مرتبه تر و بزرگوارتر است خدا . فرا نمى گيرد او را خواب ، و بيدار نمى كند او را زبان ها . مشغول ذكر و تسبيح او باشيد ، مانند تسبيح كردن ماهى ها در نهر ، و بخوانيد پروردگار خود را از روى زارى و آهستگى و پنهانى ، و مخوان به جهر و آشكارا . به درستى كه او نيست از شما دور ؛ بلكه او نزديك تر است به سوى شما از رگ گردن شما به شما .

[ حقيقت غنا ]

و مشهور ميان علما آن است كه غِنا ، آن است كه كسى آهنگى بگيرد و در آن ، آواز را در حلق بگرداند ، چنانچه عوام آن را تحرير و تركيب [ گويند ] و علما ، مدّ صوت يا

صفحه از 231