تسليةُ المجالس و زينة المجالس (قسمت دوم) - صفحه 239

تسلية المجالس و زينة المجالس

(كتاب حديثى از قرن دهم)

قسمت دوم

على صدرايى نيا

در شماره اول اين مقاله، مطالبى درباره كتاب «تسليةالمجالس» تقديم شد. در اينجا به معرّفى جوانب ديگرى از اين كتاب و همچنين ارائه نمونه هايى از نثر و نظم آن مى پردازيم:

الف: عصر تدوين اين اثر

از بررسى و مطالعه كتاب مذكور معلوم مى گردد كه مؤلف، كتاب را در طى سالهاى مختلف تأليف نموده است. وى همچنين در ضمن كتاب، خطبه هايى را كه در مناسبتهاى مذهبى در اجتماع مردم در عراق انشا نموده، آورده است.
در پايان مجلس چهارم، در قصيده مفصّلى كه در مدح اهل بيت(ع) سروده چنين گويد:
سبعون عاما مضت ما كان اجمعها الا كو مض يريق لاح فى مزن
از بيت مذكور روشن مى شود كه وى در هفتادسالگى اين شعر را سروده است.
همچنين وى در اين كتاب، از خطبه «السجع النفيس» خود ياد مى كند كه در   سال 955ق، آن را ايراد نموده است.
نيز مؤلّف در مقدّمه كتاب، از شاه اسماعيل صفوى ياد مى كند؛ با اين عبارت:
«… صاحب الاصل الراسخ والفرع الشامخ والمجد الاطول … ولد جدّه امير المؤمنين حيدر، وعمدة ذريّة السيدالشهيد السعيد شاه حيدر، مولانا وسيدنا السلطان الجليل شاه اسمعيل ابوالمظفر الذى ايدالله الاسلام بعزيز نصره وقطع دابر البهتان بغالب امره واظهر بدرالحق بعد خفاه … جعل الله اركان دولته فى صعيد السعادة ثابتة …». ۱
از اين تعبير روشن مى شود كه مؤلّف، كتاب را در زمان سلطنت شاه اسماعيل صفوى نگاشته است و مى دانيم كه سلطنت وى در سال 907ق، شروع شده و تا سال 930 ادامه داشته است.
پس مؤلف مقدمه كتابش را در بين اين سالها نگاشته و در آن خطبه اى را نيز آورده كه در سال 955ق، ايراد نموده است. بنابراين، وى حداقل طى 30سال، پيگير تأليف اين كتاب بوده است و وفات وى نيز بعد از سال 955 و بعد از هفتادسالگى صورت گرفته است.

1.از اين عبارت، همچنين به دست مى آيد كه سلاطين صفوى از عصر ظهور شاه اسماعيل، به سيادت و منسوب بودن به ائمه اطهار(ع) مشهور بوده اند و اين، تصور عده اى از محققان را باطل مى كند كه عقيده دارند شاهان صفويه، از اواسط عمر اين سلسله، به سيادت مشهور شدند و نسب نامه براى خود تنظيم كردند.

صفحه از 248