زندگي ابن بطريق - صفحه 127

و اسناد رواياتش ميسّر نيست.
بطريق به معناى فرمانده لشكر است و در فرهنگ معين, فرمانده سپاه روميان دانسته شده است. در كتب تراجم كه بطريق (كالكبريت), فرمانده اى از فرماندهان روم كه ده هزار مرد زير دستش بودند و احتمال داده شده كه يحيى بن بطريق از نوادگان يحيى بن زكرياى بطريق, مترجم مسيحى دربار منصور باشد ۱ ; ولى بعضى فقط معتقدند كه او از ابوزكريا اكتنا كرده است. ۲
درباره پدر و اجداد يحيى بن بطريق اطلاع چندانى در دست نيست; ولى از منابع تاريخى دانسته مى شود كه از قديم الايام خاندان آل بطريق, صاحب جايگاه رفيعى در حلّه و صاحب علم و فضل و ادب و تماماً از شيعيان امامى بوده اند. با اين همه, نويسندگان برآنند كه از بازماندگان آن خاندان احدى را نيافته و علتش را پراكندگى احفاد خاندان بطريق در شهرها و كشورهاى مختلف ـ كه مجهول الحال هستند ـ مى دانند. ۳
آن زمان كه ابن بطريق مى زيست, جلسات بحثى مرسوم بوده كه در آنها استاد بر كرسى و شاگردان هم اطرافش مى نشستند و آنان كه تأليف و تصنيفى داشته اند, بر استاد قرائت مى كردند. يكى از افرادى كه ابن بطريقْ كلام و فقه و نحو, لغت و نظم و نثر را بر او قرائت كرد و با تلاش به مقام اجتهاد در مذهب اماميه رسيد, اخمص رازي ۴ بود. ۵ آن گاه كه ابن بطريق به جايگاه استادى رسيد, بر كرسى درس مى نشست و شاگردان بر او

1.طبقات اعلام الشيعة, ص ۳۳۷; الثقات العيون, ص ۳۳۷.

2.روضات الجنات, ج ۱, ص ۱۹۶.

3.تأسيس الشيعة, ص ۳۰ ;تاريخ الحلة, ج ۲, ص۲۱۲; لؤلؤ البحرين, پاورقى ص ۲۸۴.

4.الامام سديد الدين محمود بن على بن الحسن الحمصى رازى , علامه زمان خود, از اصوليان و مردى با ورع, ثقه و صاحب تصانيف عديده اى بود. شيخ منتجب الدين در الفهرست مى گويد: دو سال در مجلس درس استاد حاضر مى شدم و كتاب هايى را كه بر استاد قرائت مى شد, استماع مى كردم (مقدمه المنقذ من التقليد, ص ۶).

5.لسان الميزان, ج ۶, ص ۲۴۷; طبقات اعلام الشيعة, ص ۳۳۷.

صفحه از 134